گنجور

شمارهٔ ۷۵

ایا ندیده ز قرآن دلت ورای حروف
بچشم جان رخ معنی نگر بجای حروف
بگرد حرف چو اعراب تا بکی گردی
بملک عالم معنی نگر ورای حروف
مدبرات امورند در مصالح خلق
ستارگان معانیش بر سمای حروف
عروس معنی او بهر چشم نامحرم
فرو گذاشته بر روی پرده های حروف
خلیفه وار بدیدی امام قرآن را
لباس خویش سیه کرده از کسای حروف
ز وجد پاره کنی جامه گر برون آید
برهنه شاهد اسرارش از قبای حروف
عزیز قرآن در مصر جامع مصحف
فراز مسند الفاظ و متکای حروف
شراب معنی رخشان چو طلعت یوسف
نمود از دل جام جهان نمای حروف
حدیث گنج معانی همی کند با تو
زبان قرآن در کام اژدهای حروف
دل صدف صفتت بر امید در ثواب
ز بحر قرآن قانع بقطرهای حروف
بکام جان برو آب حیات معنی نوش
ز عین چشمهٔ الفاظ وز انای حروف
مکن بجهل تناول، که خوان قرآن را
پر از حلاوهٔ علم است کاسهای حروف
قمطرهای نباتست پر ز شهد شفا
نهاده خازن رحمت برو غطای حروف
عرب اگر چه بگفتار سحر می کردند
از ابتدای الف تا بانتهای حروف
حبال دعوی برداشتند چون بفگند
کلیم لفظ وی اندر میان عصای حروف
بدوستانش فرستاد نامهٔ ایزد
که ره برند بمضمونش از سخای حروف
پس آمده ز کتب بوده پیشوای همه
چنانکه حرف الف هست پیشوای حروف
بآفتاب هدایت مگر توانی دید
که ذرهای معانیست در هوای حروف
اگر مرکب گردد چو صورت و بیند
بسیط عالم معنی ز تنگنای حروف
ببارگاه سلیمان روح هدهد عقل
خبر ز عرش عظیم آرد از سبای حروف
بدین قصیده که گفتم، درو بیان کردم
که ترک علم معانی مکن برای حروف
تو در حروف هجا خوانده ای کجا دانی
که مدح معنی شد گفته بی هجای حروف
گمان مبر که برد راه سایر معنی
بسوی منزل فهم تو جز بپای حروف
چو نای بلبل خواننده گشت تیز آهنگ
تو ره بپردهٔ معنی بر از نوای حروف
بسوی شاه معانی بسان حجابند
معرفان نقط بر در سرای حروف
سماع چون کنی از زخمهٔ زبان باصول
بدست دل نزنی بر چهارتای حروف
ورآب لفظ نباشد کجا برون آید
دقیق معنی از زیر آسیای حروف
تو کوردل نکنی رو بدان طرف که بود
جمال معنی، اگر نشنوی ندای حروف
اگر تو مدحت قرآن کنی چنانکه سزاست
کی احتمال معانی کند وعای حروف
بجمع کردن الفاظ و نظم دادن آن
نه مدح معنی گفتیم و نی ثنای حروف
ز روی علم معانی همچو مو باریک
چو زلفهاست گره بسته در قفای حروف
الهی ار چه ز قرآن ندارم آگاهی
مرا عطا کن فهمی گره گشای حروف
ادای حق معانی آن ببخش مرا
چنانکه عاصم و بوعمرو را ادای حروف

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا ندیده ز قرآن دلت ورای حروف
بچشم جان رخ معنی نگر بجای حروف
هوش مصنوعی: آیا نمی‌بینی که از قرآن باید با دل فراتر از حروف آن نگاه کنی؟ با جانت به عمق معنا توجه کن و به جای صرفاً خواندن حروف، به روح کلمات پی ببر.
بگرد حرف چو اعراب تا بکی گردی
بملک عالم معنی نگر ورای حروف
هوش مصنوعی: به کلمات خوب دقت کن و همچنان که سیاهه‌ای را می‌چرخانی و بررسی می‌کنی، به عمق معناهای جهانی هم نگاه کن. نباید فقط به ظاهر حروف بسنده کنی.
مدبرات امورند در مصالح خلق
ستارگان معانیش بر سمای حروف
هوش مصنوعی: مدیران امور در راستای منافع مردم، همچون ستارگانی هستند که معانی حروف را در آسمان نمایان می‌سازند.
عروس معنی او بهر چشم نامحرم
فرو گذاشته بر روی پرده های حروف
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است که زیبایی و عمق معنا در کلام به گونه‌ای است که برای کسانی که قابل درک نیستند، به طور عمدی پنهان شده است و فقط برای افرادی که اهل فهم و درک هستند، نمایان می‌شود.
خلیفه وار بدیدی امام قرآن را
لباس خویش سیه کرده از کسای حروف
هوش مصنوعی: به مثابه یک خلیفه، قرآن را مشاهده کردی که لباس خود را با حروف سیاه کرده است.
ز وجد پاره کنی جامه گر برون آید
برهنه شاهد اسرارش از قبای حروف
هوش مصنوعی: اگر از شوق و هیجان، لباس خود را پاره کنی، وقتی بیرون بیایی، با برهنگی و آشفتگی درک عمیق‌تری از رازهای درونت را نشان خواهی داد که در کلمات و حروف نهفته است.
عزیز قرآن در مصر جامع مصحف
فراز مسند الفاظ و متکای حروف
هوش مصنوعی: در مصری که قرآن گرامی در آنجا وجود دارد، کتابی جامع و کامل از آیات و کلمات قرآن است که به زیبایی و نظم درازای حروف چیده شده است.
شراب معنی رخشان چو طلعت یوسف
نمود از دل جام جهان نمای حروف
هوش مصنوعی: شراب همچون چهره زیبای یوسف، نور و درخشندگی دارد. از عمق جامی که جهان را به تصویر می‌کشد، واژه‌ها و حروف به چشم می‌آیند.
حدیث گنج معانی همی کند با تو
زبان قرآن در کام اژدهای حروف
هوش مصنوعی: گنجینه‌ای از معانی در دل قرآن وجود دارد که با تو سخن می‌گوید، اما این کلمات مانند اژدهایی هستند که به سادگی در دسترس نیستند.
دل صدف صفتت بر امید در ثواب
ز بحر قرآن قانع بقطرهای حروف
هوش مصنوعی: دل تو مانند صدفی است که به امید پاداش، از دریای قرآن تنها به قطره‌های حروف بسنده کرده است.
بکام جان برو آب حیات معنی نوش
ز عین چشمهٔ الفاظ وز انای حروف
هوش مصنوعی: برای جان خود به سوی آب حیات برو و از عمق چشمه معانی و زیبایی کلمات و حروف بنوش.
مکن بجهل تناول، که خوان قرآن را
پر از حلاوهٔ علم است کاسهای حروف
هوش مصنوعی: از دانش و علم بهره‌مند شو و به دلیل نادانی، از نعمت‌های قرآن فاصله نگیر؛ چرا که آیات آن سرشار از شیرینی‌های علم و بصیرت است.
قمطرهای نباتست پر ز شهد شفا
نهاده خازن رحمت برو غطای حروف
هوش مصنوعی: گل‌های زیبا و خوشبو پر از شربت شفابخش هستند؛ خازن رحمت این شربت را در بیانی دلنشین و شگفت‌انگیز به ما معرفی می‌کند.
عرب اگر چه بگفتار سحر می کردند
از ابتدای الف تا بانتهای حروف
هوش مصنوعی: عرب‌ها اگرچه با سخنان خود جادوگری می‌کردند و هنر بیان داشتند، اما همواره از اصول و قواعد ابتدایی زبان بهره می‌بردند.
حبال دعوی برداشتند چون بفگند
کلیم لفظ وی اندر میان عصای حروف
هوش مصنوعی: دعوی، یعنی ادعا و سخن گویی در مورد حقایق، به عنوان یک زنجیر و وزنه بر دست گرفته شده است. وقتی که موسی کلام خدا را و پیامی را از طریق عصی که در دست داشت به مردم رساند، این کلام مثل حروفی است که در یک عصا قرار گرفته و به وضوح در میان افراد بیان شده است.
بدوستانش فرستاد نامهٔ ایزد
که ره برند بمضمونش از سخای حروف
هوش مصنوعی: او برای دوستانش نامه‌ای از طرف خدا فرستاد تا با محتوای آن، از ثروت و سخاوت کلمات بهره‌مند شوند.
پس آمده ز کتب بوده پیشوای همه
چنانکه حرف الف هست پیشوای حروف
هوش مصنوعی: کتاب‌ها به عنوان منبعی معتبر، پیشوای همه دانش‌ها و اطلاعات به شمار می‌روند، همان‌طور که حرف الف، اولین و پیشگام حروف الفبا است.
بآفتاب هدایت مگر توانی دید
که ذرهای معانیست در هوای حروف
هوش مصنوعی: با نور هدایت، آیا می‌توانی ببینی که هر ذره‌ای از معانی در فضای واژه‌ها وجود دارد؟
اگر مرکب گردد چو صورت و بیند
بسیط عالم معنی ز تنگنای حروف
هوش مصنوعی: اگر شکل و فرم به هم بپیوندند و جهان معنوی را از محدودیت‌های کلمات ببینند، دنیایی وسیع و بی‌کران را تجربه خواهند کرد.
ببارگاه سلیمان روح هدهد عقل
خبر ز عرش عظیم آرد از سبای حروف
هوش مصنوعی: در حضور سلیمان، هدهد با عقل و اندیشه‌اش خبرهای مهمی از عرش بزرگ می‌آورد و از سرزمین سبا حروف و اطلاعاتی را به او منتقل می‌کند.
بدین قصیده که گفتم، درو بیان کردم
که ترک علم معانی مکن برای حروف
هوش مصنوعی: در این شعر گفته شده است که در این نوشته، توضیحاتی ارائه شده که باید به معنای کلمات توجه کرد و از ترک کردن علم و دانش معانی پرهیز کرد.
تو در حروف هجا خوانده ای کجا دانی
که مدح معنی شد گفته بی هجای حروف
هوش مصنوعی: تو در الفبا و حروف آموخته‌ای، اما نمی‌دانی که ستایش و زیبایی واقعی بی‌نیاز از کلمات و حروف بیان می‌شود.
گمان مبر که برد راه سایر معنی
بسوی منزل فهم تو جز بپای حروف
هوش مصنوعی: نگران نباش که فکر کنی معنای دیگر کلمات به سوی درک تو هدایت می‌شود، مگر اینکه خود حروف را به درستی بشناسی.
چو نای بلبل خواننده گشت تیز آهنگ
تو ره بپردهٔ معنی بر از نوای حروف
هوش مصنوعی: وقتی بلبل به آواز درآمد، آهنگش تند و پرشور شد و از طریق نغمه‌های الفاظ، راهی به سوی عمق معنا پیدا کرد.
بسوی شاه معانی بسان حجابند
معرفان نقط بر در سرای حروف
هوش مصنوعی: معرفان و دانایان را می‌توان به چشم حجاب‌هایی برداشت که به سوی مفاهیم عمیق و پنهان راه می‌برند. این معناها مانند نقطه‌هایی در کنار حروف هستند که در حقیقت دروازه‌ای به دنیای معانی گسترده‌تر به شمار می‌آیند.
سماع چون کنی از زخمهٔ زبان باصول
بدست دل نزنی بر چهارتای حروف
هوش مصنوعی: وقتی که با نواختن ساز یا آواز خوب به روح و دل گوش‌سپاری، دیگر نیازی به مطالعه و حفظ کردن قواعد و اصول نیست؛ بلکه باید به احساسات و عواطف خود اجازه دهی تا تو را هدایت کنند.
ورآب لفظ نباشد کجا برون آید
دقیق معنی از زیر آسیای حروف
هوش مصنوعی: اگر زبان خود آب نباشد، چگونه می‌تواند معنای دقیق از زیر آسیاب حرف‌ها بیرون بیاید؟ این جمله به این معنا است که بدون وجود زبان یا واژه‌ها، انتقال درست و عمیق معنا غیرممکن است.
تو کوردل نکنی رو بدان طرف که بود
جمال معنی، اگر نشنوی ندای حروف
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی و عمق معانی بی توجهی کنی، در واقع خودت را از درک فرازهای زیبا محروم کرده‌ای. اگر نتوانی به صدا و معنی حروف گوش دهی، از زیبایی‌ها دور می‌شوی.
اگر تو مدحت قرآن کنی چنانکه سزاست
کی احتمال معانی کند وعای حروف
هوش مصنوعی: اگر تو قرآن را به بهترین شکل ممکن توصیف کنی، آیا ممکن است که به معنی دقیق و عمیق آن توجه کنی یا فقط به ظاهری از حروف آن بسنده خواهی کرد؟
بجمع کردن الفاظ و نظم دادن آن
نه مدح معنی گفتیم و نی ثنای حروف
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ما فقط کلمات را جمع‌آوری کرده و به آنها نظم داده‌ایم، نه اینکه در مورد تعریف یک مفهوم یا ستایش اصطلاحات صحبت کرده باشیم.
ز روی علم معانی همچو مو باریک
چو زلفهاست گره بسته در قفای حروف
هوش مصنوعی: از نظر معنایی، موضوعات علمی به حدی دقیق و پیچیده هستند که مانند رشته‌های مویی باریک و لطیف، در میان حروف و کلمات به هم گره خورده‌اند.
الهی ار چه ز قرآن ندارم آگاهی
مرا عطا کن فهمی گره گشای حروف
هوش مصنوعی: خدایا، اگرچه به قرآن آگاهی لازم را ندارم، به من درکی عطا کن که رمزگشای واژه‌ها باشد.
ادای حق معانی آن ببخش مرا
چنانکه عاصم و بوعمرو را ادای حروف
هوش مصنوعی: من را ببخش که نتوانسته‌ام به خوبی به معانی این کلمات احترام بگذارم، همان‌طور که عاصم و بوعمرو نتوانسته‌اند به حروف ادای حق کنند.

حاشیه ها

1392/11/30 17:01
رسته

بیت 16
غلط: که ره برند به مضمونش از سخای حروف
درست: که ره برند به مضمونش از سحاء حروف