شمارهٔ ۷۰
نصیحت میکنم بشنو بر آن باش
به دل گر مستمع بودی به جان باش
چو ملک فقر میخواهی به همت
برو بر تخت دل سلطاننشان باش
به تن گر همچو انسان بر زمینی
به دل همچون ملک بر آسمان باش
درین مرکز که هستی همچو پرگار
به سر بیرون به پای اندر میان باش
به همت کش بلندی وصف ذات است
سوی بام معالی نردبان باش
به رغبت خدمت زندهدلی کن
ز مردن بعد از آن ایمن چو جان باش
چو رفتی در رکاب او پیاده
برو با اسب دولت همعنان باش
در دولت شود بر تو گشاده
گرت گوید چو سگ بر آستان باش
میان مردم ار خواهی بزرگی
رها کن خردهگیری خردهدان باش
به بد کردن به جای دشمن ای دوست
اگرچه میتوانی ناتوان باش
به زر پاشیدن اندر پای یاران
چو دی گر چند بیبرگی خزان باش
اگرچه نیستی زرگر چو خورشید
چو ابر اندر سخا گوهرفشان باش
ز معنی چون صدف شو سینه پر در
ولیکن همچو ماهی بیزبان باش
گر از دیو آمنی خواهی پریوار
برو از دیدهٔ مردم نهان باش
چو سرمه تا به هر چشمی درآیی
برو روشن چو میل سرمهدان باش
گر از منعم نیابی خشک نانی
به آب شکر او رطباللسان باش
چو نعمت یافتی بهر دوامش
به اخلاص اندر آن الحمدخوان باش
ولیک از طبع دون مشنو که گوید
چو سگ بر هر دری از بهر نان باش
چو گشتی قابل منت به معنی
به صورت مظهر نعمت چو خوان باش
چو نفست آتش شهوت کند تیز
برو از آب صبر آتشنشان باش
گرت شادی بود از غم براندیش
گرت اَندُه رسد رحبالجنان باش
چو آب اینجا به دادن بذل کن سیم
چو زر آنجا از آتش بیزیان باش
نصیب هرکسی از خود جدا کن
گدا را نان و سگ را استخوان باش
به لطف ای سیف فرغانی ز مردم
چو چشم مست خوبان دلستان باش
به احسان مردم رنجور دل را
چو روی نیکویان راحترسان باش
به جود ارچه به آبت دسترس نیست
حیات خلق را علت چو نان باش
سبکسر را که از دنیاست شادان
چو گر بر تن چو غم بر دل گران باش
از آب جوی مستغنی چو بحری
به خاک خویش مستظهر چو کان باش
به ذکر ار آخر افتادی چو تاریخ
به نام نیک اول چون نشان باش
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نصیحت میکنم بشنو بر آن باش
به دل گر مستمع بودی به جان باش
هوش مصنوعی: به شما توصیه میکنم که به صحبتها توجه کنی و با دل و جان به آنها گوش بدهی. اگر واقعا شنوندهای، باید با تمام وجود به حرفها اهمیت بدهی.
چو ملک فقر میخواهی به همت
برو بر تخت دل سلطاننشان باش
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در زندگی به مقام و جایگاهی دست پیدا کنی، باید با اراده و تلاش خود را بر قلههای عشق و دلدادگی بسازی.
به تن گر همچو انسان بر زمینی
به دل همچون ملک بر آسمان باش
هوش مصنوعی: اگر در ظاهر مانند انسانهای روی زمین زندگی میکنی، باید در دل و روح خود همچون فرشتگان، بلندپرواز و الهی باشی.
درین مرکز که هستی همچو پرگار
به سر بیرون به پای اندر میان باش
هوش مصنوعی: در این مرکز که وجود داری، همچون پرگار عمل کن؛ سر خود را به سوی بالاتر بببر و پای خود را در زمین قرار بده تا در میانه باقی بمانی.
به همت کش بلندی وصف ذات است
سوی بام معالی نردبان باش
هوش مصنوعی: با تلاش و اراده، صفات عالی خود را بشناس و برای رسیدن به اوج و بلندای شخصیتت، مانند نردبانی باش که تو را به بالاترین قلهها هدایت کند.
به رغبت خدمت زندهدلی کن
ز مردن بعد از آن ایمن چو جان باش
هوش مصنوعی: با علاقه و اشتیاق به دیگران خدمت کن و از زندگی لذت ببر، زیرا پس از مرگ هیچگونه اطمینانی وجود ندارد. زندگی را با ارزش بدان.
چو رفتی در رکاب او پیاده
برو با اسب دولت همعنان باش
هوش مصنوعی: وقتی به خدمت شخصی میروی، با تواضع و بدون تکلف عمل کن، اما در عین حال باید همراهی و همسویی با نعمتها و مزایای زندگی خود داشته باشی.
در دولت شود بر تو گشاده
گرت گوید چو سگ بر آستان باش
هوش مصنوعی: اگر در زندگی به جایی برسی و مقداری از خوشبختی و ثروت نصیبت شود، باید مثل یک سگ وفادار در کنار در بمانی و از خود بزرگبینی نداشته باشی.
میان مردم ار خواهی بزرگی
رها کن خردهگیری خردهدان باش
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در میان مردم بزرگ و معتبر باشی، باید از انتقاد و زشتگویی پرهیز کنی و به جای آن، دانشی را که داری با مهربانی و فروتنی به نمایش بگذاری.
به بد کردن به جای دشمن ای دوست
اگرچه میتوانی ناتوان باش
هوش مصنوعی: دوست عزیز، اگرچه میتوانی به دشمن آسیب برسانی، اما بهتر است که به جای بدی کردن، رفتار ناپسند را انتخاب نکنی.
به زر پاشیدن اندر پای یاران
چو دی گر چند بیبرگی خزان باش
هوش مصنوعی: در روزهای گذشته، پاسخ به همراهان و دوستان خود را با زرق و برق و جواهرات نشان میدهید، حتی اگر در شرایط سخت و بیحالی به سر ببرید.
اگرچه نیستی زرگر چو خورشید
چو ابر اندر سخا گوهرفشان باش
هوش مصنوعی: اگرچه تو به مانند زرگر نیستی، اما باید مثل خورشید و ابر در نیکوکاری و generosity درخشان و پربار باشی.
ز معنی چون صدف شو سینه پر در
ولیکن همچو ماهی بیزبان باش
هوش مصنوعی: باید مانند صدف به عمق معنیها بروی و در دل خود مقصودها را پر کنی، اما همچون ماهی که به زبان نیاورد، خاموش و بیصدا بمان.
گر از دیو آمنی خواهی پریوار
برو از دیدهٔ مردم نهان باش
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مانند پری از دیو آمنی در امان باشی، بهتر است از نگاه مردم دور بمانی و در خفا باشی.
چو سرمه تا به هر چشمی درآیی
برو روشن چو میل سرمهدان باش
هوش مصنوعی: برای هر چشمی که به آن مینگری، مانند سرمهای خوش رنگ و جذاب باش و روشنی و روشنایی را به آن ببخش. مانند سرمهدانی که همیشه میل به زیبایی دارد، تو نیز در این مسیر همیشه پرانرژی و شاداب باش.
گر از منعم نیابی خشک نانی
به آب شکر او رطباللسان باش
هوش مصنوعی: اگر از بخشنده چیزی به دست نیاوری، لااقل به لطف او به زبان شیرین صحبت کن و خوشزبان باش.
چو نعمت یافتی بهر دوامش
به اخلاص اندر آن الحمدخوان باش
هوش مصنوعی: هرگاه نعمتی به دست آوردی، برای حفظ آن با اخلاص و صداقت شکرگزار باش.
ولیک از طبع دون مشنو که گوید
چو سگ بر هر دری از بهر نان باش
هوش مصنوعی: اما از طبیعت پایینتری غافل نشو که میگوید مانند سگی که به خاطر نان در هر دری زوزه میکشد، نباش.
چو گشتی قابل منت به معنی
به صورت مظهر نعمت چو خوان باش
هوش مصنوعی: وقتی که شایسته و لایق نعمتها و برخورداری از آنها میشوی، همچون کسی که در مقام و منزلت بلند است، به عنوان مهمان و صاحب منزلت در زندگیات ظاهر شو.
چو نفست آتش شهوت کند تیز
برو از آب صبر آتشنشان باش
هوش مصنوعی: وقتی که شهوت در وجودت شعلهور میشود و تو را تحریک میکند، باید مانند آتشینشان عمل کنی و با صبر و آرامش از آب صبر استفاده کنی تا آن آتش را خاموش کنی.
گرت شادی بود از غم براندیش
گرت اَندُه رسد رحبالجنان باش
هوش مصنوعی: اگر از غم ناراحت نباشی و شادی را انتخاب کنی، وقتی غم به سراغت آمد، با روحی آرام و خوشرو برخورد کن.
چو آب اینجا به دادن بذل کن سیم
چو زر آنجا از آتش بیزیان باش
هوش مصنوعی: همچون آب در اینجا، به generosity و بخشندگی رفتار کن و مانند طلا در آنجا، از آتش در امان باش و بدون آسیب بمان.
نصیب هرکسی از خود جدا کن
گدا را نان و سگ را استخوان باش
هوش مصنوعی: هر کس باید به اندازه خودش به زندگیاش برسد؛ تو باید به گدا کمک کنی و برای سگها هم غذا تهیه کنی.
به لطف ای سیف فرغانی ز مردم
چو چشم مست خوبان دلستان باش
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و محبت تو، ای سیف فرغانی، از مردمی که در دل دارند و چشمانشان مانند خوبان مست و شاداب است، دلربا و جذاب باش.
به احسان مردم رنجور دل را
چو روی نیکویان راحترسان باش
هوش مصنوعی: به کسانی که در رنج هستند کمک کن و برایشان مانند افراد نیکوکار و مهربان آرامش و راحتی به ارمغان بیاور.
به جود ارچه به آبت دسترس نیست
حیات خلق را علت چو نان باش
هوش مصنوعی: اگرچه شاید به آب و نعمت دسترسی نباشد، اما وجود و زندگی مردم نیازمند علت و منبعی چون نان است.
سبکسر را که از دنیاست شادان
چو گر بر تن چو غم بر دل گران باش
هوش مصنوعی: شخص بیخیالی که از دنیای مادی خوشحال است، اگرچه ممکن است ظاهراً شاد باشد، اما در دلش ناراحتی و سنگینی احساس میکند.
از آب جوی مستغنی چو بحری
به خاک خویش مستظهر چو کان باش
هوش مصنوعی: هر کس که مانند دریا بزرگ و بینیاز از آب جوی باشد، باید به قدر و منزلت خود به خاک و سرزمینش تکیه کند و همچون معدن، ارزش خودش را نشان دهد.
به ذکر ار آخر افتادی چو تاریخ
به نام نیک اول چون نشان باش
هوش مصنوعی: اگر در یادآوری آخرین مراحل زندگی خود هستی، مانند تاریخ که با نام نیک آغاز میشود، باید آثاری از خود را بر جای بگذاری.