گنجور

شمارهٔ ۷

برون زین جهان یک جهانی خوشست
که این خار و آن گلستانی خوشست
درین خار گل نی و ما اندرو
چو بلبل که در بوستانی خوشست
سوی کوی جانان و جانهای پاک
اگر می روی کاروانی خوشست
تو در شهر تن مانده ای تنگ دل
ز دروازه بیرون جهانی خوشست
ز خود بگذری، بی خودی دولتیست
مکان طی کنی، لامکانی خوشست
همایان ارواح عشاق را
برون زین قفس آشیانی خوشست
تو چون گوشت بر استخوانی درو
که این بقعه را آب و نانی خوشست
ز چربی دنیا بشو دست آز
سگست آنکه با استخوانی خوشست
اگر چه تو هستی درین خاکدان
چو ماهی که در آبدانی خوشست
کم از کژدم کور و مار کری
گرت عیش در خاکدانی خوشست
مگو اندرین خیمهٔ بی ستون
که در خرگهی ترکمانی خوشست
هم از نیش زنبور شد تلخ کام
گر از شهد کس را دهانی خوشست
بعمری که مرگست اندر قفاش
نگویم که وقت فلانی خوشست
توان گفت اگر بهر آویختن
دل دزد بر نردبانی خوشست
برو رخت در خانه فقر نه
که این خانه دارالامانی خوشست
که مرد مجرد بود بر زمین
چو عیسی که بر آسمانی خوشست
بهر صورتی دل مده زینهار
مگو مر مرا دلستانی خوشست
بخوش صورتان دل سپردن خطاست
دل آنجا گرو کن {که} جانی خوشست
الهی تو از شوق خود سیف را
دلی خوش بده کش زبانی خوشست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برون زین جهان یک جهانی خوشست
که این خار و آن گلستانی خوشست
هوش مصنوعی: علاوه بر این دنیای مادی، جهانی زیبا و خوشبخت وجود دارد که اینجا فقط خارها و گلستان‌ها را می‌توان دید.
درین خار گل نی و ما اندرو
چو بلبل که در بوستانی خوشست
هوش مصنوعی: در این دنیا، ما مانند بلبل‌هایی هستیم که در میان میدان‌های پر از خار و گل زندگی می‌کنند، در حالی که لذت‌ها و زیبایی‌های خوشایند در پیرامون ما وجود دارد.
سوی کوی جانان و جانهای پاک
اگر می روی کاروانی خوشست
هوش مصنوعی: اگر به سمت محبوبت می‌روی و در این مسیر روان‌های پاک و زیبا همراهت هستند، سفر بسیار لذتبخش و دلنشینی خواهد بود.
تو در شهر تن مانده ای تنگ دل
ز دروازه بیرون جهانی خوشست
هوش مصنوعی: تو در این دنیای محدود و طاقت‌فرسا مانده‌ای و دلگیری، اما بیرون از این دیوارها جهانی شاد و پر از لذت انتظار تو را می‌کشد.
ز خود بگذری، بی خودی دولتیست
مکان طی کنی، لامکانی خوشست
هوش مصنوعی: اگر از خودت بگذری و به حالتی بی‌خود و رها درآیی، به آن حالت یک نوع خوشبختی و دولت دست خواهی یافت. جایی که می‌روی، فضایی بدون محدودیت و بسیار دلپذیر خواهد بود.
همایان ارواح عشاق را
برون زین قفس آشیانی خوشست
هوش مصنوعی: پرندگان دلنشین، ارواح عاشقان را از این قفس به دنیایی خوش و زیبا می‌برند.
تو چون گوشت بر استخوانی درو
که این بقعه را آب و نانی خوشست
هوش مصنوعی: شما همچون گوشتی بر روی استخوانی هستید، زیرا این مکان برای شما آب و نانی خوشایند فراهم کرده است.
ز چربی دنیا بشو دست آز
سگست آنکه با استخوانی خوشست
هوش مصنوعی: دستت را از چربی دنیا این‌گونه برکن، زیرا کسی که با استخوانی خوشحال است، در واقع به آنچه دارد راضی است.
اگر چه تو هستی درین خاکدان
چو ماهی که در آبدانی خوشست
هوش مصنوعی: اگرچه تو در این دنیای خاکی مانند ماهی هستی که در آب خوشحال و خوشبخت است.
کم از کژدم کور و مار کری
گرت عیش در خاکدانی خوشست
هوش مصنوعی: اگر خوشی و لذت را در دنیای مادی جستجو کنی، ممکن است با خطرات و مشکلاتی مواجه شوی که مانند زهر یک کژدم یا مار بر تو اثر بگذارد.
مگو اندرین خیمهٔ بی ستون
که در خرگهی ترکمانی خوشست
هوش مصنوعی: در اینجا به کسی گفته می‌شود که نباید در مورد جایی بی‌ثبات و ناپایدار صحبت کند، زیرا در جای دیگر، فضایی دلپذیر و خوب وجود دارد که می‌تواند به آن پناه ببرد. به نوعی به او یادآوری می‌شود که بهتر است به جای نارضایتی از وضعیت فعلی، به خوبی‌ها و گزینه‌های دیگر فکر کند.
هم از نیش زنبور شد تلخ کام
گر از شهد کس را دهانی خوشست
هوش مصنوعی: اگر کسی از نیش زنبور رنج ببرد، تلخ کام می‌شود؛ در حالی که اگر کسی دیگر از عسل لذت ببرد، دهانش شیرین می‌شود.
بعمری که مرگست اندر قفاش
نگویم که وقت فلانی خوشست
هوش مصنوعی: در زمانی که مرگ در کمین است، نمی‌توانم بگویم که زمان فلانی خوشایند است.
توان گفت اگر بهر آویختن
دل دزد بر نردبانی خوشست
هوش مصنوعی: می‌توان گفت اگر به جذابیت و عشق بر دل محبوبی بیفتی، بسیار خوب و دلنشین است.
برو رخت در خانه فقر نه
که این خانه دارالامانی خوشست
هوش مصنوعی: به خانه فقر برو، زیرا این خانه مکان امن و آرامی است.
که مرد مجرد بود بر زمین
چو عیسی که بر آسمانی خوشست
هوش مصنوعی: مردی که تنها زندگی می‌کند، بر زمین مثل عیسی است که در آسمان خوش و خرم است.
بهر صورتی دل مده زینهار
مگو مر مرا دلستانی خوشست
هوش مصنوعی: به هر طریقی که شده، دل خود را به کسی نده و حتماً نگو که دلم را خوش کرده است.
بخوش صورتان دل سپردن خطاست
دل آنجا گرو کن {که} جانی خوشست
هوش مصنوعی: دل دادن به زیبایی‌های ظاهری اشتباه است، بلکه باید دل را به جایی بسپاریم که روح و جان آن جا خوش باشد و آرامش و سعادتی را به همراه داشته باشد.
الهی تو از شوق خود سیف را
دلی خوش بده کش زبانی خوشست
هوش مصنوعی: خداوند، به سیف از شادی خود دلی خوش و زبان و گفتاری نیکو عطا کن.