گنجور

شمارهٔ ۶

حسن آن صورت از صفت بدرست
که بمعنی ز جمله خوبترست
روی حرفی ز حسن او دیدم
از معانی درو بسی صورست
سور مصحف نکویی را
همچو الحمد سرور سورست
ای ز روی تو حسن را زینت
حسن از آن روی در جهان سمرست
از دو عالم مرا تویی مقصود
غرض آدمی ز کان گهرست
زین صدفها امید من لولوست
زین قصبها مراد من شکرست
از تجلی تو منم آگاه
ذره {را} از طلوع خور خبرست
نظری بر چو من گدا انداز
که نه هر عاشقی توانگرست
ذره گر چند هست خوار و حقیر
هم درو آفتاب را نظرست
گرچه خفتن طریق عاشق نیست
کو بشب همچو روز در سهرست
آستان تو عاشقان ترا
همچو گردن مدام زیر سرست
خانه عشق حصن ربانیست
هر که در وی نشست بی خطرست
بخورد همچو گوسپندش گرگ
هرکه زین خانه همچو سگ بدرست
عاشق تو بپای همت رفت
طیران مرغ را ببال و پرست
وقت بی ناله نیست عاشق را
شب و روز این خروس را سحرست
خویشتن را بعشق بشکستم
که هزیمت درین وغا ظفرست
هرکجا عشق تو نزول کند
جان عاشق کمینه ماحضرست
مرد کز خوان عشق قوت نیافت
بهر نان همچو گاو برزگرست
در رهت بهر خون شدن جانا
همه احشای اهل دل جگرست
از برای سرادق عشقت
عرصه هر دو کون مختصرست
هر کجا عشق تو تویی آنجا
عشق تو چون تو میوه را زهرست
دایم از حسرت گل رویت
میوه نالان چو مرغ بر شجرست
ملک از سوز عشق بهره نداشت
کین نمک در خمیر بوالبشرست
تا نفس هست سیف فرغانی
جهد می کن که جهد را اثرست
هیچ بی ذکر دوست شعر مگوی
سکه بر روی زر جمال زرست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حسن آن صورت از صفت بدرست
که بمعنی ز جمله خوبترست
هوش مصنوعی: زیبایی چهره از ویژگی‌های درست آن است که به‌طور کلی از همه زیبایی‌ها بهتر است.
روی حرفی ز حسن او دیدم
از معانی درو بسی صورست
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی او، از یک کلمه‌اش معانی و تصویرهای زیادی را دریافتم.
سور مصحف نکویی را
همچو الحمد سرور سورست
هوش مصنوعی: پیام این بیت، اشاره به زیبایی و شکوه سوره‌ای در قرآن دارد که به‌طور خاص به سوره حمد اشاره شده است. در واقع، شاعر به این نکته تاکید می‌کند که سوره‌ای دیگر در قرآن از نظر نیکی و زیبایی، به‌اندازه سوره حمد ارجمند و حائز اهمیت است. این افزایش ارزش و زیبایی می‌تواند به درک عمیق‌تری از متن‌های مقدس ختم شود.
ای ز روی تو حسن را زینت
حسن از آن روی در جهان سمرست
هوش مصنوعی: تو به قدری زیبایی که زیبایی از وجود تو نشأت می‌گیرد و جهان به خاطر زیبایی‌ات در حال شکوفایی و رونق است.
از دو عالم مرا تویی مقصود
غرض آدمی ز کان گهرست
هوش مصنوعی: از دو جهان تنها تویی هدف و خواسته من؛ زیرا هدف انسان در واقع از آن گوهر ناب است.
زین صدفها امید من لولوست
زین قصبها مراد من شکرست
هوش مصنوعی: امید من از این صدف‌ها به دست آوردن مروارید است و آرزویم از این نیشکر به دست آوردن شکر است.
از تجلی تو منم آگاه
ذره {را} از طلوع خور خبرست
هوش مصنوعی: من از نور و جلوه تو آگاه هستم، همچنان که ذره‌ای از طلوع خورشید باخبر است.
نظری بر چو من گدا انداز
که نه هر عاشقی توانگرست
هوش مصنوعی: نگاهت را به من، که مانند یک گدا هستم، بیفکن؛ چون هر عاشقی ثروتمند نیست.
ذره گر چند هست خوار و حقیر
هم درو آفتاب را نظرست
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که یک ذره کوچک و بی‌اهمیت به نظر برسد، باز هم می‌تواند نور خورشید را جذب کند و مورد توجه قرار بگیرد.
گرچه خفتن طریق عاشق نیست
کو بشب همچو روز در سهرست
هوش مصنوعی: هرچند خوابیدن برای عاشق مناسب نیست، اما او همچنان در شب مانند روز بیدار و هوشیار است.
آستان تو عاشقان ترا
همچو گردن مدام زیر سرست
هوش مصنوعی: به درگاه تو، دل‌باختگان همیشه همچون گردن زیر سر قرار دارند و در خدمت تو هستند.
خانه عشق حصن ربانیست
هر که در وی نشست بی خطرست
هوش مصنوعی: خانه عشق مانند قلعه‌ای است که از جانب خداوند محافظت شده است. هر کسی که در این مکان ساکن شود، در امان و بی‌خطر خواهد بود.
بخورد همچو گوسپندش گرگ
هرکه زین خانه همچو سگ بدرست
هوش مصنوعی: هرکس که از این خانه با ارزش و درست بیرون برود، مانند گوسفند مورد حمله و آسیب قرار می‌گیرد، همان‌طور که گرگ به گوسفند حمله می‌کند.
عاشق تو بپای همت رفت
طیران مرغ را ببال و پرست
هوش مصنوعی: عاشق تو به خاطر اراده و تلاشش به اوج رسید و پرواز را همچون پرنده‌ای با بال و پر تجربه کرد.
وقت بی ناله نیست عاشق را
شب و روز این خروس را سحرست
هوش مصنوعی: عاشق در هر لحظه باید مراقب و بیدار باشد و وقت گله و شکایت ندارد. شاید دیگران در لحظات دشوار بی‌صدا باشند، اما عاشق باید همیشه با حال و هوای عشق زندگی کند.
خویشتن را بعشق بشکستم
که هزیمت درین وغا ظفرست
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، خود را شکستم و از خودگذشتگی کردم، زیرا در این نبرد، پیروزی در پذیرش شکست نهفته است.
هرکجا عشق تو نزول کند
جان عاشق کمینه ماحضرست
هوش مصنوعی: هرکجا که عشق تو حاضر شود، جان عاشق همواره در کنار تو خواهد بود.
مرد کز خوان عشق قوت نیافت
بهر نان همچو گاو برزگرست
هوش مصنوعی: مردی که از عشق چیزی به دست نیاورد و تنها برای تأمین نان خود تلاش کند، مانند گاوی است که در مزرعه کار می‌کند.
در رهت بهر خون شدن جانا
همه احشای اهل دل جگرست
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو، جانم و تمام وجود عاشقان در درد و رنج است.
از برای سرادق عشقت
عرصه هر دو کون مختصرست
هوش مصنوعی: به خاطر درگاه عشق تو، جهان برای من بسیار کوچک و محدود شده است.
هر کجا عشق تو تویی آنجا
عشق تو چون تو میوه را زهرست
هوش مصنوعی: هر جا که عشق تو وجود داشته باشد، عشق تو همانند میوه‌ای است که زهر دارد.
دایم از حسرت گل رویت
میوه نالان چو مرغ بر شجرست
هوش مصنوعی: همیشه از آرزوی دیدن چهره زیبایت غمگین و نالان هستم، مانند پرنده‌ای که بر درخت نشسته و به میوه‌ها حسرت می‌خورد.
ملک از سوز عشق بهره نداشت
کین نمک در خمیر بوالبشرست
هوش مصنوعی: ملک هیچ بهره‌ای از عشق نداشت، زیرا این احساس خاص و عمیق در ذات انسان‌ها وجود دارد.
تا نفس هست سیف فرغانی
جهد می کن که جهد را اثرست
هوش مصنوعی: تا وقتی که نفس می‌کشد، سیف فرغانی تلاش می‌کند، زیرا تلاش نتیجه‌ای دارد.
هیچ بی ذکر دوست شعر مگوی
سکه بر روی زر جمال زرست
هوش مصنوعی: هرگز بدون یاد دوست شعری نسرایید، زیرا زیبایی واقعی همانند سکه‌ای بر روی طلاست.