شمارهٔ ۸
دنیا که من و ترا مکانست
بنگر که چه تیره خاکدانست
پرکژدم و پر ز مار گوری
از بهر عذاب زندگانست
هر زنده که اندروست امروز
در حسرت حال مردگانست
جاییست که اندرو کسی را
نی راحت تن {نه} انس جانست
در وی که چو خرمنت بکوبند
گردانه بکه خری گرانست
بیدار درو نیافت بالش
کین بستر از آن خفتگانست
این دنیی دون چو گوسپند است
کش دنبه چو پاچه استخوانست
زهریست هزار شاه کشته
مغزش که دراستخوان نهانست
در وی که شفا نیافت رنجور
پیوسته صحیح ناتوانست
از بهر خلاص تو درین حبس
کندر خطری و جای آنست
دست تو گسسته ریسمانیست
پای تو شکسته نردبانست
نوشش سبب هزار نیش است
سودش همه مایهٔ زیانست
ناایمن و خوار در وی امروز
آنکس که عزیز انس و جانست
چون صید که در پِیش سگانند
چون کلب که در پی کسانست
هر چند که خواجه ظالمانرا
همواره چو گربه گرد خوانست
چون سگ شکمش نمی شود سیر
با آنکه چو سفره پر زنانست
آنکس که چو سیف طالبش را
دیوانه شمرد عاقل آنست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دنیا که من و ترا مکانست
بنگر که چه تیره خاکدانست
هوش مصنوعی: دنیا جایی است که من و تو در آن زندگی میکنیم، پس بهتر است دقت کنیم که این دنیا چقدر ناامن و پر از مشکلات است.
پرکژدم و پر ز مار گوری
از بهر عذاب زندگانست
هوش مصنوعی: نیش عقرب و زهر مار به خاطر عذاب دادن آدمیان است.
هر زنده که اندروست امروز
در حسرت حال مردگانست
هوش مصنوعی: هر فرد زندهای که امروز در آنجا حضور دارد، در حسرت حال مردگان به سر میبرد.
جاییست که اندرو کسی را
نی راحت تن {نه} انس جانست
هوش مصنوعی: این جایی است که هیچ کس آرامش تن را ندارد و تنها انس و ارتباط روحی وجود دارد.
در وی که چو خرمنت بکوبند
گردانه بکه خری گرانست
هوش مصنوعی: اگر در جایی کسی را مانند خر با زحمت و فشار تحت فشار قرار دهند، همانا که او به مانند یک حیوان با ارزش و سنگین میشود.
بیدار درو نیافت بالش
کین بستر از آن خفتگانست
هوش مصنوعی: کس بیدار نمیشود و آرام نمیخوابد، زیرا که این بستر متعلق به کسانی است که در خواب عمیق فرو رفتهاند.
این دنیی دون چو گوسپند است
کش دنبه چو پاچه استخوانست
هوش مصنوعی: این دنیا مانند گوسفندی است که دنبهاش به پایش وصل است؛ یعنی چیزها در این دنیا به هم مرتبط و بهم وابستهاند.
زهریست هزار شاه کشته
مغزش که دراستخوان نهانست
هوش مصنوعی: زهر هزار پادشاه در مغز او نهفته است که در استخوانش پنهان شده است.
در وی که شفا نیافت رنجور
پیوسته صحیح ناتوانست
هوش مصنوعی: در کسی که درمان نشده و همواره بیمار است، توانایی برای ادامه زندگی به درستی وجود ندارد.
از بهر خلاص تو درین حبس
کندر خطری و جای آنست
هوش مصنوعی: برای رهایی تو از این زندان، خطر و مشکلاتی وجود دارد و همین جاست که باید با آن روبرو شویم.
دست تو گسسته ریسمانیست
پای تو شکسته نردبانست
هوش مصنوعی: دست تو مانند رشتهای پاره شده است و پای تو همچون نردبانی شکسته و خراب است.
نوشش سبب هزار نیش است
سودش همه مایهٔ زیانست
هوش مصنوعی: نوشیدن چیزی که به ظاهر خوشمزه و خوشایند به نظر میرسد، میتواند باعث بروز مشکلات و زیانهای زیادی شود. در واقع، ممکن است لذت زودگذر آن، عواقب ناخوشایندی به همراه داشته باشد.
ناایمن و خوار در وی امروز
آنکس که عزیز انس و جانست
هوش مصنوعی: امروز کسی که در نظر دیگران بی ارزش و ناامید محسوب میشود، همان کسی است که در دل و جان دوستانش عزیز و گرامی است.
چون صید که در پِیش سگانند
چون کلب که در پی کسانست
هوش مصنوعی: مانند صیدی که در مقابل سگهاست و مانند سگی که در پی دیگران میدود، احساس ناتوانی و بیپناهی میکنم.
هر چند که خواجه ظالمانرا
همواره چو گربه گرد خوانست
هوش مصنوعی: بنا به گفته شاعر، هرچند که صاحبنظران و ثروتمندان به گونهای حاکم بر دیگران هستند و به طور مداوم دیگران را تحت فشار قرار میدهند، اما حقیقت این است که آنها مانند یک گربه در دور و بر سفره منتظر میمانند.
چون سگ شکمش نمی شود سیر
با آنکه چو سفره پر زنانست
هوش مصنوعی: زمانی که شکم سگ پر نمیشود، حتی اگر سفره پر از غذا هم باشد، به این معناست که ارضای نیازها و خواستهها همیشه به راحتی ممکن نیست.
آنکس که چو سیف طالبش را
دیوانه شمرد عاقل آنست
هوش مصنوعی: آدمی که در پی چیزی باشد و دیگران او را دیوانه بنامند، در حقیقت آن فرد عاقل و خردمند است.