شمارهٔ ۶۸
مرا بلطف خود الهام کرد داور نفس
که دست بر در دل دار و پای بر سر نفس
چو سالها به جو و کاهِ ناز فربه شد
چرا همی ننهی بار زهد بر خر نفس
تو شیر بیشهٔ معنی شوی اگر بزنی
بزور بازوی دین پنجه با غضنفر نفس
بآرزویی با نفس خویشتن امروز
چو چیر گردی آمن مباش از شر نفس
ترا از آتش دوزخ هم احتراق بود
چو در وبال عقوبت بماند اختر نفس
دوباره بندهٔ آزی مگو ز آزادی
که نفس چاکر آزست و خواجه چاکر نفس
چو نفس بد گهرت را توان فریفت به زر
مسلمت نبود دم زدن ز گوهر نفس
ز حد عرش بمنشور ایزدی تا فرش
تراست جمله ولایت، مشو مسخر نفس
تو هیچ در خور دین کارکرد نتوانی
که آنچه در خور دینست نیست در خور نفس
تراست زین تن کاهل نشسته بر یک خر
بصیر عیسی روح و مسیح اعور نفس
اگر ز راه ادب پای می نهد بیرون
عنان شرع به دست است باز کش سر نفس
ز علم کن علم و عقل مهدی آیین را
متابعت کن و بشکن سپاه صفدر نفس
تو مست غفلت و در تو فتاده آتش آن
تو بار پنبه و در جوف تست اخگر نفس
بمعصیت چه زند ره ترا که گر خواهد
ز طاعت تو ترا بت، ترا شد آزر نفس
الهی از من بیچاره عفو کن بکرم
که نفس رهزن من بود و دیو رهبر نفس
اگر ولایت معنی بنده تا اکنون
نبود آمن از ترکتاز لشکر نفس
بعون لطف تو منصور باز خواهد گشت
ملک مظفر عقل از جهاد کافر نفس
بوعظ خود سخنی گفت سیف فرغانی
بر آن امید که صافی شود مکدر نفس
نصیحت آب حیاتست و اهل دل گویند
که خضر جان خورد این آب بی سکندر نفس
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا بلطف خود الهام کرد داور نفس
که دست بر در دل دار و پای بر سر نفس
هوش مصنوعی: خداوند به من الهام کرد که با محبت و رحمت خود، دل را در دست بگیرم و بر نفس خود مسلط شوم.
چو سالها به جو و کاهِ ناز فربه شد
چرا همی ننهی بار زهد بر خر نفس
هوش مصنوعی: وقتی سالها توأم با خوشی و آسایش زندگی کردهای، چرا باید بار سنگین زهد و زحمت را بر دوش خودت بگذاری؟
تو شیر بیشهٔ معنی شوی اگر بزنی
بزور بازوی دین پنجه با غضنفر نفس
هوش مصنوعی: اگر بخواهی بر حقیقت و معنای واقعی مسلط شوی، باید با نیروی ایمان و ارادهات بر قدرت نفس و خواستههای درونیات غلبه کنی.
بآرزویی با نفس خویشتن امروز
چو چیر گردی آمن مباش از شر نفس
هوش مصنوعی: امروز با آرزوی خودت به مبارزه بپرداز و از شر نفس خودت در امان باش.
ترا از آتش دوزخ هم احتراق بود
چو در وبال عقوبت بماند اختر نفس
هوش مصنوعی: تو حتی از آتش دوزخ نیز در امان نیستی، چرا که وقتی که به عواقب و مجازاتهای ناشی از اعمال خود میپردازیم، ستاره وجودت در خطر است.
دوباره بندهٔ آزی مگو ز آزادی
که نفس چاکر آزست و خواجه چاکر نفس
هوش مصنوعی: بار دیگر بگو که بندهٔ آزادم نیست، زیرا نفس من همواره به دنبال آزادی است و در حقیقت نفس، خدمتگزار آزادی است.
چو نفس بد گهرت را توان فریفت به زر
مسلمت نبود دم زدن ز گوهر نفس
هوش مصنوعی: زمانی که نفس بد تو را قادر به فریب دادن کند، به طلا و ثروت اتکا نکن، زیرا در سخن گفتن از ارزش وجودی خود دچار تردید خواهی شد.
ز حد عرش بمنشور ایزدی تا فرش
تراست جمله ولایت، مشو مسخر نفس
هوش مصنوعی: از مقام آسمانی تا زمین، تمام این سلطنت و نیروی الهی به تو تعلق دارد. بنابراین، خود را زیر تأثیر نفس و خواستههای آن نگذار.
تو هیچ در خور دین کارکرد نتوانی
که آنچه در خور دینست نیست در خور نفس
هوش مصنوعی: هیچ کار نیکی که شایسته دین باشد، از تو برنمیآید؛ زیرا آنچه شایسته دین نیست، برای نفس هم مناسب نیست.
تراست زین تن کاهل نشسته بر یک خر
بصیر عیسی روح و مسیح اعور نفس
هوش مصنوعی: تو به خودت اعتماد کن، از این بدن بیحرکت که بر یک الاغ نشسته است، دور شو. روح تو مانند روح عیسی است، اما نفس تو، مانند مسیحی که یک چشمش نابینا است، ناتوان و کمبینش است.
اگر ز راه ادب پای می نهد بیرون
عنان شرع به دست است باز کش سر نفس
هوش مصنوعی: اگر کسی با احترام و ادب از مسیر خود خارج شود، باید این را بداند که کنترل میتواند به دست خود او باشد و در این لحظه باید خود را مهار کند و به خواستههای نفس توجه نکند.
ز علم کن علم و عقل مهدی آیین را
متابعت کن و بشکن سپاه صفدر نفس
هوش مصنوعی: از دانش بهره ببر و پیرو آموزههای عقلانی باش. همچنین اجازه نده که هوای نفس بر تو حاکم شود و آن را در هم بشکن.
تو مست غفلت و در تو فتاده آتش آن
تو بار پنبه و در جوف تست اخگر نفس
هوش مصنوعی: تو در غفلت گرفتار هستی و در درونت آتش شعلهور است. مانند پنبهای که درون خود جرقهای پنهان دارد، نفس تو نیز پر از این آتش است.
بمعصیت چه زند ره ترا که گر خواهد
ز طاعت تو ترا بت، ترا شد آزر نفس
هوش مصنوعی: کارهای نادرست چگونه میتواند تو را از مسیر درست دور کند، به طوری که اگر بخواهد، از عبادتهای تو به شکل بت برایت تبدیل شود و نفسات را همچون آزر (پدر ابراهیم) به گمراهی بکشاند.
الهی از من بیچاره عفو کن بکرم
که نفس رهزن من بود و دیو رهبر نفس
هوش مصنوعی: خدایا، مرا ببخش که در حال ضعف و ناتوانی هستم. نفس من به مانند یک دزد است که مرا به سمت گمراهی میبرد و شیطانی که مرا هدایت میکند، نفس من است.
اگر ولایت معنی بنده تا اکنون
نبود آمن از ترکتاز لشکر نفس
هوش مصنوعی: اگر مفهوم ولایت فقط به معنای بندگی نبود، اکنون از حملههای نفس در امان بودم.
بعون لطف تو منصور باز خواهد گشت
ملک مظفر عقل از جهاد کافر نفس
هوش مصنوعی: با کمک و لطف تو، منصور بهزودی برخواهد گشت و ملک مظفر عقل از نبرد با نفس کافر پیروز میشود.
بوعظ خود سخنی گفت سیف فرغانی
بر آن امید که صافی شود مکدر نفس
هوش مصنوعی: سیف فرغانی با کلامی روشن و پندآموز، در تلاش بود تا آنچه که در دل و نفس آدمی غبارآلود است، به صفایی دست یابد.
نصیحت آب حیاتست و اهل دل گویند
که خضر جان خورد این آب بی سکندر نفس
هوش مصنوعی: نصیحت مانند آب حیات است و اهل دل میگویند خضر (نماد حیات ابدی) جانش را از این آب مینوشد، در حالی که نفس انسان مانند اسکندر نمیتواند به آن دست یابد.