شمارهٔ ۶۷
ای ز تو هم خرقه هم سجادهٔ تو بی نماز
در حقیقت بر من و تو اسم درویشی مجاز
در تجاوز از حدود حق و در ابطال آن
یافته شیخ تو از پیران نابالغ جواز
چون برنگی قانعی از فقر اهل الله را
بوی سیر آید مدام از دلق تو همچون پیاز
از حرام ار خاک باشد آستین پر می کنی
وز گل ره می کنی دایم بدامن احتراز
از فضولیها که مانع باشد از ادراک فضل
دست کوته کن سزد گر آستین داری دراز
بی طهارت زالتفات غیر اگر طاعت کنی
هم حدث اندر وضو هم سهو داری در نماز
گر ندانی سر درویشی و گویی فقر چیست
آنکه در عالم بحق از خلق باشی بی نیاز
از توکلنا علی الله نقش کن بر وی اگر
جامهٔ دینت خوهد از رنگ درویشی طراز
ای بدین لاغر شده از بس که خورده نان و گوشت
تا بجان فربه شوی تن را چو روغن می گداز
در ره معنی نکو کن جان خود زیرا بحشر
بس بصورت زشت باشد نفس تن پرور بناز
از پی رزقی که لابد چون اجل خواهد رسید
چون مُقامِر روز و شب بر نطع زرقی مهره باز
از اصول دین برون افتد ره تو چون شود
طبع ناموزون {تو} بر چنگ حیلت پرده ساز
خاک خواهی گشت و داری بادی اندر سر ز کبر
آب نی در رو و داری آتشی در جای راز
چون ببینی سیم و زر رویت برافروزد چو شمع
ور بود آتش بدندان زر بگیری همچو گاز
چون تو دایم کار دین از بهر دنیا می کنی
در یمن ترکی همی گویی و تازی در طراز
تا زخود بیرون نیایی ره نیابی در حرم
ورچه همچو کعبه باشی سال و مه اندر حجاز
تا بدست نیستی بر خود در هستی نبست
هیچ نشنودم که این در بر کسی کردند باز
گر کمال نفس خواهی جمع باید مر ترا
دیدهٔ توحید یکسان بین و علم امتیاز
ور همی خواهی که فردا پایگاهی باشدت
ترک سر گیر و قدم از ره مگیر امروز باز
ور شبی خواهی که بر تو بگذرد چون اهل فقر
بهر روز بی نوایی برگ بی برگی بساز
سیف فرغانی تو هتک سر مردم می کنی
رو بمکتب شو که طفلی، با تو نتوان گفت راز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز تو هم خرقه هم سجادهٔ تو بی نماز
در حقیقت بر من و تو اسم درویشی مجاز
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که در حقیقت، حتی لباسهای ساده و مراسمهای مذهبی که به ظاهر باید برای عبادت استفاده شوند، بدون ارتباط واقعی با معنای دیانت و شناخت عمیق از خداوند، ارزشی ندارند. به عبارت دیگر، اگر درون انسان خالی از روحالعباده باشد، نشانهها و ظواهر دینداری نیز فقط به صورت ظاهری باقی میمانند و هیچ معنای واقعی ندارند.
در تجاوز از حدود حق و در ابطال آن
یافته شیخ تو از پیران نابالغ جواز
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که بعضی از افراد، به ویژه شیخ یا عالمان، میتوانند برای کارهایی که به نظر نادرست میآید، به بهانهی سعهی صدر یا جواز شرعی و قانونیهایی از افرادی که خود هم تجربه و علم کافی ندارند، استناد کنند. به عبارتی، این افراد در تلاشاند تا تجاوز به حقوق دیگران یا نقض قوانین را توجیه کنند، حتی اگر این کارها از نظر منطقی و اخلاقی صحیح نباشند.
چون برنگی قانعی از فقر اهل الله را
بوی سیر آید مدام از دلق تو همچون پیاز
هوش مصنوعی: وقتی که تو به آرامش و اطمینان برسید، فقر و نیازمندی کسانی که به خدا وابستهاند، برایشان محسوس نخواهد بود و همیشه رایحهای از نعمت و وفور را از لباس تو حس میکنند، مانند بوی پیاز که همیشه موجود است.
از حرام ار خاک باشد آستین پر می کنی
وز گل ره می کنی دایم بدامن احتراز
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است آستینت از خاک حرام باشد، اما باز هم آن را پر میکنی. و از گلی که در راه است، همیشه دوری میکنی.
از فضولیها که مانع باشد از ادراک فضل
دست کوته کن سزد گر آستین داری دراز
هوش مصنوعی: اگر چیزی مانع از فهم و کسب علم و فضیلت میشود، باید از آن دوری کنی. اگر آستین دراز و آزاد داری، بهتر است که دستت را از کارهای فضول و بیهوده کوتاه کنی.
بی طهارت زالتفات غیر اگر طاعت کنی
هم حدث اندر وضو هم سهو داری در نماز
هوش مصنوعی: اگر بدون طهارت و پاکی از دیگران اطاعت کنی، هم در وضو دچار اشتباه هستی و هم در نماز دچار خطا خواهی شد.
گر ندانی سر درویشی و گویی فقر چیست
آنکه در عالم بحق از خلق باشی بی نیاز
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی درویشی چیست و فقر چه معنایی دارد، باید بدانی کسی که در دنیا به حق وابسته به دیگران نیست، در حقیقت نیاز ندارد.
از توکلنا علی الله نقش کن بر وی اگر
جامهٔ دینت خوهد از رنگ درویشی طراز
هوش مصنوعی: اگر به خدا توکل داری، بر او نقش بند و اگر میخواهی لباس دینت را از رنگ درویشی بپوشی، آن را به زیباترین شکل بیان کن.
ای بدین لاغر شده از بس که خورده نان و گوشت
تا بجان فربه شوی تن را چو روغن می گداز
هوش مصنوعی: ای کسی که از بس نان و گوشت خوردهای لاغر شدهای، مانند روغن که در گرما ذوب میشود، بدن خود را پرچرب کن تا به سلامت و فربه بیافزایی.
در ره معنی نکو کن جان خود زیرا بحشر
بس بصورت زشت باشد نفس تن پرور بناز
هوش مصنوعی: برای درک معانی عمیق و نیک، جان خود را در این راه فدا کن، زیرا در روز قیامت، روحی که فقط به مادیات وابسته است، به صورت زشتی نخواهد بود.
از پی رزقی که لابد چون اجل خواهد رسید
چون مُقامِر روز و شب بر نطع زرقی مهره باز
هوش مصنوعی: دنبال روزی هستم که قطعاً زمانی (مانند مرگ) خواهد رسید؛ مانند قماربازی که روز و شب بر روی میز خوش رنگ و زیبا بازی میکند.
از اصول دین برون افتد ره تو چون شود
طبع ناموزون {تو} بر چنگ حیلت پرده ساز
هوش مصنوعی: وقتی که جانب اصول دین را رها کنی و از آن فاصله بگیری، طبع و ذهنت به نوعی نامناسب و ناهنجار تبدیل میشود. در این شرایط، ممکن است به فریب و تدبیر روی بیاوری و در پی پنهان کردن حقیقتها باشی.
خاک خواهی گشت و داری بادی اندر سر ز کبر
آب نی در رو و داری آتشی در جای راز
هوش مصنوعی: تو در آینده به خاک تبدیل خواهی شد و در حال حاضر با غرور و تکبر در فکر خود هستی؛ اما به یاد داشته باش که در واقع هیچ چیز از آب و زندگی درون تو نیست و در دل تو شعلهای از راز و آتشی پنهان وجود دارد.
چون ببینی سیم و زر رویت برافروزد چو شمع
ور بود آتش بدندان زر بگیری همچو گاز
هوش مصنوعی: وقتی که ببینی زیبایی و شکوه سیم و زر بر چهرهات درخشش میاندازد مثل شمع، اگر آتش به دندانهایت برسد، آن را مانند گاز خواهی گرفت.
چون تو دایم کار دین از بهر دنیا می کنی
در یمن ترکی همی گویی و تازی در طراز
هوش مصنوعی: زمانی که تو همیشه کارهای دینی را تنها برای منافع دنیوی خود انجام میدهی، در واقع در حال ترجمه احکام و اصول دین به زبانی متفاوت هستی.
تا زخود بیرون نیایی ره نیابی در حرم
ورچه همچو کعبه باشی سال و مه اندر حجاز
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی به مقصدی برسی و در حریم خاصی وارد شوی، باید از خود و دنیای درونیات بیرون بیایی. حتی اگر در ظاهر شبیه کعبه یا مکانهای مقدس باشی، بدون این تغییر درونی، هیچگاه به هدف نخواهی رسید.
تا بدست نیستی بر خود در هستی نبست
هیچ نشنودم که این در بر کسی کردند باز
هوش مصنوعی: تا زمانی که در عالم وجود به حالتی ناپایدار و ناپیدا هستی، هیچگاه در برابر واقعیتها به کسی دسترسی نخواهی داشت. هیچگاه نشنیدهام که در این وضعیت، در را به روی کسی باز کنند.
گر کمال نفس خواهی جمع باید مر ترا
دیدهٔ توحید یکسان بین و علم امتیاز
هوش مصنوعی: اگر به کمال روح خود فکر میکنی، باید نگاهی یکسان و برابر به همه چیز داشته باشی و تفاوتها را با دانش و درک درست بشناسی.
ور همی خواهی که فردا پایگاهی باشدت
ترک سر گیر و قدم از ره مگیر امروز باز
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که در روز آینده جایگاهی داشته باشی، امروز از خودخواهی و بیتوجهی به دیگران پرهیز کن و تا زمانی که ممکن است، از مسیر درست منحرف نشو.
ور شبی خواهی که بر تو بگذرد چون اهل فقر
بهر روز بی نوایی برگ بی برگی بساز
هوش مصنوعی: اگر بخواهی شبی را بگذرانی که مانند روزهای فقر و بیپناهی باشد، باید خود را به زندگیای بسازی که در آن هر روز در نبود چیزهای ضروری دست و پنجه نرم کنی.
سیف فرغانی تو هتک سر مردم می کنی
رو بمکتب شو که طفلی، با تو نتوان گفت راز
هوش مصنوعی: تو با زبانت به دیگران بیاحترامی میکنی، بهتر است به مکتب بروی، چون هنوز کودک هستی و نمیتوانی با دیگران رازهایت را در میان بگذاری.