گنجور

شمارهٔ ۱۱

اندرین دوران مجو راحت که کس آسوده نیست
طبع شادی جوی از غم یکنفس آسوده نیست
در زمان ناکسان آسوده هم ناکس بود
ناکسی نتوان شدن گر چند کس آسوده نیست
هرچه در دنیا وجودی دارد ار خود ذره است
از خلاف ضد خود او نیز بس آسوده نیست
گرچه خاکش در پناه خویشتن گیرد چو آب
زآتش ار ایمن بود از باد خس آسوده نیست
اندرین دوران که خلقی پایمال محنت اند
گر کسی دارد بنعمت دست رس آسوده نیست
آدمی تلخ عیش از ظالمان ترش روی
همچو شیرینی زابرام مگس آسوده نیست
گرچه در زیر اسب دارد چون کسی بالای اوست
چون خران بارکش زین بر فرس آسوده نیست
از برای آنکه مردم اندرو شر می کنند
شب ز بیم روز چون دزدان عسس آسوده نیست
مرغ کورا جای اندر باغ باشد چون درخت
گر بگیری ور بداری در قفس آسوده نیست
از پی تحصیل آسایش مبر بسیار رنج
هر که او دارد بآسایش هوس آسوده نیست
سیف فرغانی برنجست از فراق دوستان
بی جمال مصطفی روح انس آسوده نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اندرین دوران مجو راحت که کس آسوده نیست
طبع شادی جوی از غم یکنفس آسوده نیست
هوش مصنوعی: در این دوران، راحتی را جستجو نکن چون کسی در آرامش نیست. حتی در ذهن انسان، شادی هم از غم دور نیست و هیچ کس لحظه‌ای آسوده ندارد.
در زمان ناکسان آسوده هم ناکس بود
ناکسی نتوان شدن گر چند کس آسوده نیست
هوش مصنوعی: در زمانه‌ای که افرادی بی‌ارزش و ناکامل زندگی می‌کنند، حتی آن‌ها هم در آرامش به سر می‌برند و نمی‌توانند تغییر کنند. اگرچه ممکن است افراد دیگری آرامش نداشته باشند.
هرچه در دنیا وجودی دارد ار خود ذره است
از خلاف ضد خود او نیز بس آسوده نیست
هوش مصنوعی: هر آنچه در جهان وجود دارد، در واقع جزئی از یک کل بزرگتر است و حتی آنچه در تضاد با این اجزا قرار دارد نیز به آرامش نمی‌رسد.
گرچه خاکش در پناه خویشتن گیرد چو آب
زآتش ار ایمن بود از باد خس آسوده نیست
هوش مصنوعی: هرچند که اگر کسی در پناه خود باشد و از خطرهای بیرونی در امان باشد، اما اگر دلش آرام نباشد و از مشکلات درون رنج ببرد، آسایش واقعی نخواهد داشت.
اندرین دوران که خلقی پایمال محنت اند
گر کسی دارد بنعمت دست رس آسوده نیست
هوش مصنوعی: در این زمان که مردم با مشکل و سختی مواجه هستند، اگر کسی هم به نعمت و ثروتی دست یابد، نمی‌تواند به راحتی آسوده خاطر باشد.
آدمی تلخ عیش از ظالمان ترش روی
همچو شیرینی زابرام مگس آسوده نیست
هوش مصنوعی: انسانی که از ظلم و ستم دیگران رنج می‌برد، هرگز نمی‌تواند طعم خوشی و شیرینی زندگی را بچشد، همان‌طور که مگسی نمی‌تواند در کنار شیرینی آرامش یابد.
گرچه در زیر اسب دارد چون کسی بالای اوست
چون خران بارکش زین بر فرس آسوده نیست
هوش مصنوعی: اگرچه شخصی در زیر اسب است، مانند کسی که بر روی آن نشسته، ولی او همچنان مانند الاغی که بار حمل می‌کند، آسوده نیست.
از برای آنکه مردم اندرو شر می کنند
شب ز بیم روز چون دزدان عسس آسوده نیست
هوش مصنوعی: افراد به دلیل ترس از رفتارهای ناپسند در روز، شب را به دزدان و مجرمان شبیه می‌بینند و آرامش ندارند.
مرغ کورا جای اندر باغ باشد چون درخت
گر بگیری ور بداری در قفس آسوده نیست
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که نابیناست، اگر در باغ باشد و بر درخت بنشیند، اگرچه در قفس قرار بگیرد، باز هم راحت نخواهد بود.
از پی تحصیل آسایش مبر بسیار رنج
هر که او دارد بآسایش هوس آسوده نیست
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن آرامش و آسایش نباید از رنج و سختی زیادی استفاده کرد، چرا که کسی که به واقع به دنبال آسایش است، هرگز از آرزوهای بی‌پایان خود آرامش نخواهد یافت.
سیف فرغانی برنجست از فراق دوستان
بی جمال مصطفی روح انس آسوده نیست
هوش مصنوعی: سیف فرغانی می‌گوید که او از جدایی دوستانش احساس ناراحتی و غم می‌کند و در زندگی‌اش آرامش ندارد. او این درد و رنج را با بی‌وجودی جمال و زیبایی محبوبش، که نماد دلخواهی و عشق حقیقی است، مرتبط می‌داند. به این ترتیب، فقدان محبت و جمال عزیزانش بر زندگی‌اش سایه انداخته و احساس تنهایی و دل‌تنگی برایش به بار آورده است.