شمارهٔ ۹۳
عاشقانرا می دهد دایم نشان از روی دوست
گل که هر سالی بمردم می رساند بوی دوست
دم بدم چون تار موسیقار در هر پرده یی
خوش بنال ای یار تا در چنگت افتد موی دوست
زآفتاب و ماه و انجم گر تو خواهی راه رفت
مشعله بر مشعله است از کوی تو با کوی دوست
گر نظر داری برو از دیدن آن مشعله
چشم دربند ای مبصر تا ببینی روی دوست
اندرین پستی ندیدم هیچ، زیباتر نبود
زیر گردون همچو بر بالای چشم ابروی دوست
گاو گردون که کشد از بهر اسب دولتت
گر شوی یک روز شهمات از رخ نیکوی دوست
خفته مر مقصود را چون دست در گردن کنی
ای بپای جست و جو گامی نرفته سوی دوست
زاهل این خرگاه اطناب تعلق قطع کن
پس بزن هرجا که خواهی خیمه در پهلوی دوست
سیف فرغانی بتیغ دوست گر کشته شوی
عاشقی باش که (عاشق) کشتن آمد خوی دوست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشقانرا می دهد دایم نشان از روی دوست
گل که هر سالی بمردم می رساند بوی دوست
هوش مصنوعی: عاشقها همیشه نشانهایی از چهرهی محبوبشان دریافت میکنند، گلی که در هر سال بوی دوستی را به آنان میرساند و به یاد آنها میآورد.
دم بدم چون تار موسیقار در هر پرده یی
خوش بنال ای یار تا در چنگت افتد موی دوست
هوش مصنوعی: هر لحظه مانند تار موسیقی، با صدای خوش نغمهسرایی کن، ای یار، تا موی دوست در دستانت جا بگیرد.
زآفتاب و ماه و انجم گر تو خواهی راه رفت
مشعله بر مشعله است از کوی تو با کوی دوست
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی که از خورشید و ماه و ستارهها بهرهمند شوی، باید بدانی که راه رفتن در این مسیر مانند عبور از چراغهایی است که در کوی تو و در کنار دوست تو قرار دارد.
گر نظر داری برو از دیدن آن مشعله
چشم دربند ای مبصر تا ببینی روی دوست
هوش مصنوعی: اگر میخواهی ببینی، بهتر است از تماشای آن شعله در چشمانت خودداری کنی، ای بینا، تا بتوانی چهره دوست را ببینی.
اندرین پستی ندیدم هیچ، زیباتر نبود
زیر گردون همچو بر بالای چشم ابروی دوست
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ چیزی را زیباتر از ابروی دوست در بالای چشمانش ندیدم؛ حتی در زیر آسمان هم چیزی به این زیبایی وجود ندارد.
گاو گردون که کشد از بهر اسب دولتت
گر شوی یک روز شهمات از رخ نیکوی دوست
هوش مصنوعی: اگر روزی به خاطر زیبایی دوستت به مقام و جایگاهی رسیدی، بدان که صفات مثبت و خوب او به تو کمک کرده و تو را به جلو میرساند.
خفته مر مقصود را چون دست در گردن کنی
ای بپای جست و جو گامی نرفته سوی دوست
هوش مصنوعی: زمانی که هدف و مقصودت را در خواب میبیند، تلاش کن که با دقت و جدیت حرکت کنی؛ زیرا هنوز هیچ قدمی به سوی دوست بر نداشتهای.
زاهل این خرگاه اطناب تعلق قطع کن
پس بزن هرجا که خواهی خیمه در پهلوی دوست
هوش مصنوعی: از این مکان که وابستگیهایت را رها کن، سپس هر جا که میخواهی کنار دوستت چادر برپا کن.
سیف فرغانی بتیغ دوست گر کشته شوی
عاشقی باش که (عاشق) کشتن آمد خوی دوست
هوش مصنوعی: اگر به عشق دوست کشته شوی، مانند سیف فرغانی، باید عاشق باشی که این عشق، خود نوعی کشتن به خاطر دوست است.
حاشیه ها
1395/07/04 08:10
مهدی مح
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
1398/09/07 19:12
گاو گردون که کشد از بحر اسب دولتت-------درست است

سیف فرغانی