گنجور

شمارهٔ ۷۷

دلرا چو کرد عشق تهی و فرو نشست
ای صبر باوقار تو برخیز کو نشست
بی بند عشق هیچ کس از جای برنخاست
در حلقه یی که آن بت زنجیر مو نشست
آنرا که زندگی دل از درد عشق اوست
گر چه بمرد از طلب او،مگو نشست
بی روی دوست سعی نمودیم و بر نخاست
این بار غم که بر دل تنگم ازو نشست
آن کو بجست و جوی تو برخاست مر ترا
تا ناورد بدست نخواهد فرو نشست
مشتاق روی خوب تو در انتظار او
حالی اگر چه داشت بد اما نکو نشست
فردا بروح عشق تو ای جان چو آدمی
برخیزد آن سگی که برین خاک کو نشست
هم عاقبت چو بلبل شوریده شاد شد
ماهی بر وی دوست که سالی ببو نشست
آنکس که در طریق تو گم گشت همچو سیف
از گفت و گو خمش شدو از جست و جو نشست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلرا چو کرد عشق تهی و فرو نشست
ای صبر باوقار تو برخیز کو نشست
هوش مصنوعی: وقتی دل از عشق خالی شد و آرام گرفت، ای صبر باوقار، چرا تو هم نمینشینی و بی‌حرکت نمی‌مانی؟
بی بند عشق هیچ کس از جای برنخاست
در حلقه یی که آن بت زنجیر مو نشست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در فضای عاشقی که آن معشوق با زنجیر موهایش نشسته، نتوانسته است به راحتی از جا بلند شود.
آنرا که زندگی دل از درد عشق اوست
گر چه بمرد از طلب او،مگو نشست
هوش مصنوعی: کسی که عشق او درد زندگی‌اش شده و برای رسیدن به او حتی جان خود را فدای می‌کند، نگو که او در سکوت یا عدم وجود است.
بی روی دوست سعی نمودیم و بر نخاست
این بار غم که بر دل تنگم ازو نشست
هوش مصنوعی: ما تلاش کردیم بی‌آنکه چهره محبوب را ببینیم، اما این بار غم و اندوهی که بر دل گرفته‌ام، از وجود او نشأت می‌گیرد و همچنان بر دل من سنگینی می‌کند.
آن کو بجست و جوی تو برخاست مر ترا
تا ناورد بدست نخواهد فرو نشست
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال تو برمی‌خیزد، هرگز آرام نخواهد نشست تا تو را به دست آورد.
مشتاق روی خوب تو در انتظار او
حالی اگر چه داشت بد اما نکو نشست
هوش مصنوعی: شخصی به شدت منتظر دیدن چهره زیبای توست. اگرچه حالش چندان خوب نیست، اما با این حال، به آرامی و با آرامش نشسته است.
فردا بروح عشق تو ای جان چو آدمی
برخیزد آن سگی که برین خاک کو نشست
هوش مصنوعی: فردا جان من به خاطر عشق تو مانند آدمی برمی‌خیزد، حتی آن سگی که بر این خاک نشسته است هم بلند می‌شود.
هم عاقبت چو بلبل شوریده شاد شد
ماهی بر وی دوست که سالی ببو نشست
هوش مصنوعی: در نهایت، مانند بلبل عاشق که شاد می‌شود، ماهی بر روی دوستش خوشحال است که یک سال را در کنار او سپری کرده است.
آنکس که در طریق تو گم گشت همچو سیف
از گفت و گو خمش شدو از جست و جو نشست
هوش مصنوعی: کسی که در راه تو گم شده، مانند شمشیری است که به خاطر حرف زدن خاموش شده و از جست‌وجو و تلاش دست کشیده است.