شمارهٔ ۶۹
عاشق اینجا از برای دیدن یار آمدهست
بلبل شوریده بهر گل به گلزار آمدهست
این جهان بازار کار عشق جانان است، از او
آن برد مقصود کو با زر به بازار آمدهست
عاشقم او را ندانم دولت است این یا فضول
کآن توانگر را چو من مفلس خریدار آمدهست
تا جهانی خلق را چون ذره سرگردان کند
آفتاب حسن در رویش پدیدار آمدهست
دوست چون در نیکویی یکتاست همچون آفتاب
عاشقش زآن در عدد چون ذره بسیار آمدهست
بر چون او یوسفجمالی سورهٔ آیاتِ حُسن
راست چون تورات بر موسی به یک بار آمدهست
در میان جمع خوبان یار ما (گویی مگر)
در چمن طاووس روحانی به رفتار آمدهست
بس کلهداران دولت را قباها خرقه شد
تا سر این تاج خوبان زیر دستار آمدهست
چون عسل جانم به یادش کام شیرین میکند
تا نبات خط بر آن لعل شکربار آمدهست
هر که را بر لوح دل پیوست عشقش حرف خویش
بیزبان و بیدهان چون خط به گفتار آمدهست
روح باغ میوه عشق (است) و همت باغبان
وین تن خاکی به گردش همچو دیوار آمدهست
سعدی از قدر تو غافل بود آن ساعت که گفت
(این تویی یا سرو بستانی به رفتار آمدهست)
سیف فرغانی سنایی شد به شعر و، نظم اوست
نافهٔ مشکی که از وی بوی عطار آمدهست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشق اینجا از برای دیدن یار آمدهست
بلبل شوریده بهر گل به گلزار آمدهست
هوش مصنوعی: عاشق به اینجا آمده تا معشوقش را ببیند و بلبل نیز به خاطر گل، به باغ آمده است.
این جهان بازار کار عشق جانان است، از او
آن برد مقصود کو با زر به بازار آمدهست
هوش مصنوعی: این دنیا مانند بازاری است برای عشق به محبوب، و تنها کسی که میتواند هدف و مقصود خود را به دست آورد، کسی است که برای عشق واقعی و خالص خود به این میدان آمده است.
عاشقم او را ندانم دولت است این یا فضول
کآن توانگر را چو من مفلس خریدار آمدهست
هوش مصنوعی: من عاشق او هستم و نمیدانم که این عشق خوشبختی است یا بیهودگی. چرا که این ثروتمند، مانند من که فقیر هستم، به دنبال خرید من آمده است.
تا جهانی خلق را چون ذره سرگردان کند
آفتاب حسن در رویش پدیدار آمدهست
هوش مصنوعی: آفتاب زیبایی او به قدری درخشان است که میتواند جهان را مانند ذراتی سرگردان در خود بگیرد و از آنها تاثیر بگذارد.
دوست چون در نیکویی یکتاست همچون آفتاب
عاشقش زآن در عدد چون ذره بسیار آمدهست
هوش مصنوعی: دوست مانند آفتاب است که در نیکی و خوبی یکتا و بینظیر است، و عشق او به این دلیل است که اگرچه او یکی است، محبتش به اندازه ذرات بسیار گسترده و بیپایان است.
بر چون او یوسفجمالی سورهٔ آیاتِ حُسن
راست چون تورات بر موسی به یک بار آمدهست
هوش مصنوعی: چهرهٔ زیبای او همانند یوسف است و تمام زیباییها در او جمع شدهاند، مانند اینکه تمام احکام و آیات تورات یکجا بر موسی نازل شده است.
در میان جمع خوبان یار ما (گویی مگر)
در چمن طاووس روحانی به رفتار آمدهست
هوش مصنوعی: در میان افرادی که خوب و پسندیدهاند، دوست ما همچون طاووسی زیبا و باوقار به نماد روحانیت در باغ جلوهگری میکند.
بس کلهداران دولت را قباها خرقه شد
تا سر این تاج خوبان زیر دستار آمدهست
هوش مصنوعی: بسیاری از شخصیتهای صاحبمنصبان از جایگاه و مقام خود پایین آمده و لباسهای ساده بر تن کردهاند تا نشان دهند که این تاج و جواهرات زیبا تنها بر سر خوبان و نیکان مینشیند و آنها در زیر پوشش و حجاب قرار دارند.
چون عسل جانم به یادش کام شیرین میکند
تا نبات خط بر آن لعل شکربار آمدهست
هوش مصنوعی: وجود عزیزش مانند عسل جانم را شیرین میکند و یادش لذتی مانند شکر بر دل مینشیند چرا که او به زیبایی همچون نبات عطر و طعم را به زندگیام میبخشد.
هر که را بر لوح دل پیوست عشقش حرف خویش
بیزبان و بیدهان چون خط به گفتار آمدهست
هوش مصنوعی: هر کس که عشقش در دل نوشته شده، کلام او بدون نیاز به زبان و دهان، مانند خطی که به گفتگو درآمده، قابل فهم است.
روح باغ میوه عشق (است) و همت باغبان
وین تن خاکی به گردش همچو دیوار آمدهست
هوش مصنوعی: عشق مانند میوهای در باغی است که روح آن را به وجود آورده و سعی و تلاش باغبان (انسان) در رشد و پرورش آن موثر است. این بدن خاکی ما نیز همچون دیواری است که در این باغ قرار دارد و نقش محافظت و نگهداری را ایفا میکند.
سعدی از قدر تو غافل بود آن ساعت که گفت
(این تویی یا سرو بستانی به رفتار آمدهست)
هوش مصنوعی: در آن لحظه که سعدی این جمله را گفت، او به ارزش و اهمیت تو توجهی نداشت و نمیدانست که تو چه قدر باارزش و زیبا هستی، مانند درخت سروی که به زیبایی در باغ میبالد.
سیف فرغانی سنایی شد به شعر و، نظم اوست
نافهٔ مشکی که از وی بوی عطار آمدهست
هوش مصنوعی: سیف فرغانی در شعر و شعرای بزرگ به اندازه سنایی اهمیت دارد و اشعار او مانند نافهای مشکی است که از آن عطر عطار به مشام میرسد.

سیف فرغانی