شمارهٔ ۶۶
طوطی روح که دامش قفس ناسوتست
عندلیبی است که جایش چمن لاهوتست
بشکرهای ملون چو مگس حاجت نیست
طوطیی را که ز خوان ملکوتش قوتست
یوسف عقل ترا نفس تو چون زندانست
یونس روح ترا جسم تو بطن الحوتست
ای بدنیا متمتع اگر این عمره و حج
از پی نام کنی کعبه ترا حانوتست
در کهولت چو صبی طبع جوان آیین را
زآن مریدی تو که پیر خردت فرتوتست
دل تو مرده دنیا و چنین تا لب گور
سوبسو مرده کش توتن چون تابوتست
هرکه او تشنه دنیاست ازو ناید عشق
مطلب آب ز چاهی که درو هاروتست
ای جوانمرد تو مرد پیرزن دنیا را
زهره یی دان که رخش آفت صد ماروتست
دل خودبین تو امروز چو افعی شد کور
زآن زمرد که بگرد لب چون یاقوتست
خویشتن را تو چو داود شماری لیکن
هر سر موی تو در ملک یکی جالوتست
سیف فرغانی رو خدمت درویشان کن
کرم قزاز بریشم گر برگ توتست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طوطی روح که دامش قفس ناسوتست
عندلیبی است که جایش چمن لاهوتست
هوش مصنوعی: طوطی که نماد روح است، در دامی گرفتار شده که دنیای مادی را نشان میدهد، و در مقابل، بلبل (عندلیب) در مکانی است که میتواند آزادی و زیبایی روح را تجربه کند.
بشکرهای ملون چو مگس حاجت نیست
طوطیی را که ز خوان ملکوتش قوتست
هوش مصنوعی: چون شکرهای رنگارنگ و زیبا مانند مگس به آنچه میرسد، نیازی نیست، در عوض طوطی که از سفرهی آسمانی و الهی قوت میگیرد، هیچ نیازی به این قبیل نیست.
یوسف عقل ترا نفس تو چون زندانست
یونس روح ترا جسم تو بطن الحوتست
هوش مصنوعی: عقل تو مانند یوسف در زندان است و نفس تو آنچنان که یونس در شکم ماهی گرفتار شد، روح تو در جسم محدود شده است.
ای بدنیا متمتع اگر این عمره و حج
از پی نام کنی کعبه ترا حانوتست
هوش مصنوعی: ای کسی که از دنیا لذت میبری، اگر به خاطر کسب نام و شهرت، به عمره و حج میروی، بدان که کعبه، برای تو فقط یک مغازه است.
در کهولت چو صبی طبع جوان آیین را
زآن مریدی تو که پیر خردت فرتوتست
هوش مصنوعی: در سالهای پیری مانند یک جوان پر انرژی و شاداب رفتار کن، چون تو به خاطر پیری و فرسودگی جویای دانش و تجربهای هستی که نیازی به آن نداری.
دل تو مرده دنیا و چنین تا لب گور
سوبسو مرده کش توتن چون تابوتست
هوش مصنوعی: دل تو از عشق و احساس خالی شده و به زندگی دنیا بیعلاقه است. تا لب قبر، زندگیات همچون تابوتی خالی و بیروح به نظر میرسد.
هرکه او تشنه دنیاست ازو ناید عشق
مطلب آب ز چاهی که درو هاروتست
هوش مصنوعی: هر کسی که فقط به دنیا و امور آن دل بسته باشد و خواستهاش از زندگی فقط رفاه و لذتهای دنیوی باشد، نمیتواند به عشق واقعی دست یابد. عشق حقیقی مانند آبی زلال و حیاتبخش است که تنها از چاههای عمیق و معنوی به دست میآید، نه از چاههایی که خشک و بیمحتوا هستند.
ای جوانمرد تو مرد پیرزن دنیا را
زهره یی دان که رخش آفت صد ماروتست
هوش مصنوعی: ای جوانمرد، تو همچون مردی هستی که باید در برابر دنیای بیرحم و ناپایدار، به خودت و شجاعتت ایمان داشته باشی؛ چرا که زیبایی و ظاهری که دنیا به نمایش میگذارد، ممکن است پر از دشواریها و مشکلاتی باشد که همچون زهر مار، خطرناک و آزاردهندهاند.
دل خودبین تو امروز چو افعی شد کور
زآن زمرد که بگرد لب چون یاقوتست
هوش مصنوعی: دل خودبین تو امروز مانند افعی شده که کور است، به خاطر آن زمردی که دور لبش هست و مانند یاقوت به نظر میرسد.
خویشتن را تو چو داود شماری لیکن
هر سر موی تو در ملک یکی جالوتست
هوش مصنوعی: تو خود را مانند داود قوی و بزرگوار میپنداری، اما باید بدانی که هر یک از تارهای موی تو در واقع نمایانگر یک جالوت است که تهدیدی برای تو به شمار میآید.
سیف فرغانی رو خدمت درویشان کن
کرم قزاز بریشم گر برگ توتست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که سیف فرغانی باید به درویشان احترام بگذارد و مهربانی کند، زیرا اگر چند تن از درختان توت را برای کشتن کرم ابریشم (مغز) در طبیعت در نظر بگیرند، بیمهری به درویشان بسان آتش زدن درختانی است که برای تولید ابریشم مفید هستند. در واقع، درویشان و زندگی آنها باید مورد توجه و حمایت قرار گیرد.

سیف فرغانی