گنجور

شمارهٔ ۵۷۶

در گلشن حسن چون تو کس نیست
معروف چو گل بخوب رویی
من تنگ دلم چو غنچه و تو
لاله رخی و بنفشه مویی
موی تو بر آن زمین که افتاد
از خاک نرفت مشک بویی
ما آن توایم وجمله گویند
تو آن کئی همی نگویی
گم شد دل صد هزار عاشق
تو خود دل عاشقی نجویی
دستت نرسد بدامن سیف
تا دست زخویشتن نشویی
ای چون گل نو بتازه رویی
بر روی تو ختم شد نکویی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در گلشن حسن چون تو کس نیست
معروف چو گل بخوب رویی
هوش مصنوعی: در باغ زیبایی مثل تو کسی وجود ندارد که به زیبایی گل شناخته شده باشد.
من تنگ دلم چو غنچه و تو
لاله رخی و بنفشه مویی
هوش مصنوعی: دل من مانند غنچه‌ای بسته است و تو همچون لاله‌ای با چهره‌ای زیبا و مویی به رنگ بنفشه هستی.
موی تو بر آن زمین که افتاد
از خاک نرفت مشک بویی
هوش مصنوعی: وقتی موی تو بر زمین می‌افتد، بوی خوش مشک از آن برنمی‌خیزد.
ما آن توایم وجمله گویند
تو آن کئی همی نگویی
هوش مصنوعی: ما خود تو هستیم و همه می‌گویند که تو چه کسی هستی، اما تو هیچ وقت نمی‌گویی.
گم شد دل صد هزار عاشق
تو خود دل عاشقی نجویی
هوش مصنوعی: دل‌های زیادی عاشق تو هستند، اما خودت در جستجوی دل عاشقی هستی که گم شده است.
دستت نرسد بدامن سیف
تا دست زخویشتن نشویی
هوش مصنوعی: اگر نتوانی به دیگران کمک کنی تا دستت به آغوششان برسد، ابتدا باید از خودت مراقبت کنی و مشکلات خود را حل کنی.
ای چون گل نو بتازه رویی
بر روی تو ختم شد نکویی
هوش مصنوعی: تو که مانند گل تازه‌ای، زیبایی‌های زندگی به خاطر وجود تو به پایان رسید.