شمارهٔ ۵۶۵
ای نو عروس حسن ترا آفتاب روی
مه را ز شرم عارض تو در نقاب روی
بهر نظاره رخ چون ماه تو سزد
گر بر درت چو حلقه نهد آفتاب روی
با ماه عارضت پس ازین آفتاب را
مانند سیل تیره نماید در آب روی
ما چون ستاره ایم و تو خورشید و نور ما
از نور روی تست، ز ما بر متاب روی
زآن ساعتی که دیده ببیداریت بدید
دیگر بچشم من ننموده است خواب روی
از رویم آب رفت و ز باران اشک خود
هردم مرا چو آب شود پر حباب روی
از شرم چهره تو عرق بر گل اوفتد
هرگه که شویی از عرق چون گلاب روی
زلف تو آفتاب رخت را حجاب شد
خورشید را ز ابر بود در حجاب روی
هرگز بود که بار دگر سیف بیندت
بر روی او نهاده تو مست خراب روی
بر کف گرفته جامی زآن سان که مرد را
گلگون شود ز عکسش همچون شراب روی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نو عروس حسن ترا آفتاب روی
مه را ز شرم عارض تو در نقاب روی
هوش مصنوعی: عزیزم، تو همچون عروسی هستی که زیباییات باعث شده آفتاب و ماه از شرم چهرهات در سایه بمانند.
بهر نظاره رخ چون ماه تو سزد
گر بر درت چو حلقه نهد آفتاب روی
هوش مصنوعی: برای تماشای چهرهی زیبای تو که چون ماه میدرخشد، شایسته است اگر آفتاب بر در خانهات حلقه بزند.
با ماه عارضت پس ازین آفتاب را
مانند سیل تیره نماید در آب روی
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو پس از این، مانند نور خورشید قدرت خود را از دست میدهد و حتی در آب هم مانند سیلی تاریک به نظر میرسد.
ما چون ستاره ایم و تو خورشید و نور ما
از نور روی تست، ز ما بر متاب روی
هوش مصنوعی: ما مانند ستارهها هستیم و تو مانند خورشید، نور ما از روشنایی چهره تو نشأت میگیرد؛ پس بر ما نتاب و ما را نران.
زآن ساعتی که دیده ببیداریت بدید
دیگر بچشم من ننموده است خواب روی
هوش مصنوعی: از زمانی که چشمم به زیبایی تو باز شد، دیگر خواب چهرهات را هرگز در خواب ندیدم.
از رویم آب رفت و ز باران اشک خود
هردم مرا چو آب شود پر حباب روی
هوش مصنوعی: بر اثر غم و اندوه، چهرهام همچون آب زلال پاک شده و از گریههایم مانند باران، هر لحظه حبابهای خُود را به وجود میآورم.
از شرم چهره تو عرق بر گل اوفتد
هرگه که شویی از عرق چون گلاب روی
هوش مصنوعی: وقتی تو با چهرهی زیبایت شرمگین میشوی، عرق تو به مانند گلاب بر گل میافتد و هر بار که عرق میکنی، جلوهای خاص و دلربا به وجود میآورد.
زلف تو آفتاب رخت را حجاب شد
خورشید را ز ابر بود در حجاب روی
هوش مصنوعی: زلف تو چون پردهای، چهرهات را پنهان کرده است. همانطور که خورشید پشت ابر پنهان میشود، چهرهات هم در سایه زلفهایت مستتر است.
هرگز بود که بار دگر سیف بیندت
بر روی او نهاده تو مست خراب روی
هوش مصنوعی: هرگز پیش نیامده که بار دیگر سیف (شمشیر) بر روی او بیفکنی، در حالی که تو به حال مستی و خراب به او نگاه میکنی.
بر کف گرفته جامی زآن سان که مرد را
گلگون شود ز عکسش همچون شراب روی
هوش مصنوعی: کسی جامی را در دست گرفته که وقتی نور به آن میتابد، مانند این است که صورتش از زیبایی شراب سرخ شده است.