گنجور

شمارهٔ ۵۵

عذر قدمت بسر توان خواست
بوسی زلبت بزر توان خواست
گرچه تو کرم کنی ولیکن
بی زر نتوان اگر توان خواست
درکیسه خراج مصر باید
تا ازلب تو شکر توان خواست
بوسی برتو چه قدر دارد
دانم زتو اینقدر توان خواست
بالای تو سرو میوه دارست
این میوه ازآن شجر توان خواست
نی نی غلطم درین حکایت
ازسرو کجا ثمر توان خواست
ازمعدن اگر چه هیچ ندهند
عیبی نبود گهر توان خواست
گنج از (تو) توقع است مارا
آنرا زکدام در توان خواست
وآنچ ازدر تو رسد بدرویش
هرگز زکسی دگر توان خواست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عذر قدمت بسر توان خواست
بوسی زلبت بزر توان خواست
هوش مصنوعی: برای جلب رضایت تو، هر بهانه‌ای که باشد قابل قبول است، و لب‌های تو به قدری دل‌نشین است که هر کس می‌خواهد آنها را ببوسد.
گرچه تو کرم کنی ولیکن
بی زر نتوان اگر توان خواست
هوش مصنوعی: اگرچه تو لطف و محبت کنی، اما بدون داشتن پول و ثروت نمی‌توان به خواسته‌ها رسید.
درکیسه خراج مصر باید
تا ازلب تو شکر توان خواست
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن شکر از لب تو، باید کیسه خراج مصر را پر کرد.
بوسی برتو چه قدر دارد
دانم زتو اینقدر توان خواست
هوش مصنوعی: بوسه‌ای که بر تو می‌زنم، برایم ارزش زیادی دارد. می‌دانم که از تو فقط همین مقدار می‌توانم درخواست کنم.
بالای تو سرو میوه دارست
این میوه ازآن شجر توان خواست
هوش مصنوعی: درخت سرو بالای تو میوه‌هایی دارد و این میوه‌ها متعلق به آن درخت است که می‌توان از آن‌ها بهره برد.
نی نی غلطم درین حکایت
ازسرو کجا ثمر توان خواست
هوش مصنوعی: در این داستان، بحث درباره‌ی این است که از درخت سرو، توقع میوه‌ یا ثمره‌ای نمی‌توان داشت. به عبارت دیگر، اگر از چیزی یا کسی که ویژگی‌های خاصی دارد، انتظار چیز دیگری داشته باشیم، در واقع اشتباه کرده‌ایم.
ازمعدن اگر چه هیچ ندهند
عیبی نبود گهر توان خواست
هوش مصنوعی: اگرچه از معدن چیزی به من ندهند، اما مشکلی نیست؛ من می‌توانم گوهری ارزشمند بیافرینم.
گنج از (تو) توقع است مارا
آنرا زکدام در توان خواست
هوش مصنوعی: به این معنی است که ما انتظار متوجه شدن و رسیدن به ثروت و گنجینه‌ای از تو داریم، و به دنبال این هستیم که از چه طریقی می‌توان به آن دست یافت.
وآنچ ازدر تو رسد بدرویش
هرگز زکسی دگر توان خواست
هوش مصنوعی: هرچه از در تو به سوی درویش بیفتد، او هرگز امید نخواهد داشت که چیزی از کس دیگری بگیرد.