گنجور

شمارهٔ ۵۴۹

ماه سعادتم را باشد شب تمامی
با تو گرم ببیند دشمن بدوستکامی
هر آفتاب زردم ز آن روی شاد گردان
کین روزه دار غم را تو چون نماز شامی
از چنگ باز عشقت چون کبک کوه گیرد
طاوست ار ببیند وقتی که می خرامی
محروم کرد ایام از خدمت تو مارا
هجران زشاخ برکند آن میوه رابخامی
خال ترا چو دیدم بازلف تو بگفتم
چون صید درنیفتد کین دانه راتو دامی
دل شد زخمر عشقت رسوا بنیم جرعه
ننهفت حال خود را مست از رقیق جامی
با عشق تو دل من از دشمنست ایمن
هرچ آن حلال باشد نستاندش حرامی
از وصف حسن آن مه گر عاقلی حذر کن
کاینجا ز ذکر لیلی مجنون شود نظامی
با عاشقان عارف ازجام لاابالی
خوردم شراب و رستم از ننگ نیکنامی
ترک ادب کن ای دل زیرا که دست ندهد
از خواندن مصادر این پایگاه سامی
جز مدح دوست ای سیف از تو چه خدمت آید
در حضرتی که آنجا سلطان کند غلامی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماه سعادتم را باشد شب تمامی
با تو گرم ببیند دشمن بدوستکامی
هوش مصنوعی: ماه خوشبختی من در شب تاریک، وجود تو را می‌بیند و دشمنانم از این نزدیکی و دوستی من حسادت می‌کنند.
هر آفتاب زردم ز آن روی شاد گردان
کین روزه دار غم را تو چون نماز شامی
هوش مصنوعی: هر شعله نورانی‌ای که از من برمی‌خیزد، با لبخند و شادی تو روشن می‌شود، زیرا همان‌طور که نماز شام در دل غم را می‌زداید، روزه‌داری نیز می‌تواند از غم فاصله بگیرد.
از چنگ باز عشقت چون کبک کوه گیرد
طاوست ار ببیند وقتی که می خرامی
هوش مصنوعی: وقتی که تو با زیبایی و ناز خود در حال راه رفتن هستی، مثل دوری که کبکی در کوه می‌بیند و بر اثر عشق تو از چنگ او فرار می‌کند، پرنده‌ای به نام طاووس هم نمی‌تواند از زیبایی تو چشم بردارد.
محروم کرد ایام از خدمت تو مارا
هجران زشاخ برکند آن میوه رابخامی
هوش مصنوعی: زمان ما را از خدمت به تو محروم کرد، دوری باعث شد که آن میوه از درخت جدا شود.
خال ترا چو دیدم بازلف تو بگفتم
چون صید درنیفتد کین دانه راتو دامی
هوش مصنوعی: وقتی خال تو را دیدم، به خاطر زیبایی‌ات گفتم که چطور می‌توانم به تو نزدیک شوم؟ چرا که مانند صید در دام تو گرفتار می‌شوم و تو برای من مانند یک تله هستی.
دل شد زخمر عشقت رسوا بنیم جرعه
ننهفت حال خود را مست از رقیق جامی
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق تو آشکار و رسوا شده است، مانند اینکه در برابر به جرعه‌ای از شراب، حال خود را پنهان نمی‌توانم نگه‌دارم و مستی‌ام از آن جام رقیق است.
با عشق تو دل من از دشمنست ایمن
هرچ آن حلال باشد نستاندش حرامی
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق تو از هرگونه دشمنی در امان است، زیرا هر چیزی که به عشق تو برمی‌گردد، حلال است و چیزی که برای تو باشد، نمی‌تواند حرام باشد.
از وصف حسن آن مه گر عاقلی حذر کن
کاینجا ز ذکر لیلی مجنون شود نظامی
هوش مصنوعی: اگر با کمال خرد و عقل مواجهی، از توصیف زیبایی آن ماه (معشوق) پرهیز کن، چرا که در اینجا یاد لیلی باعث دیوانگی مجنون می‌شود.
با عاشقان عارف ازجام لاابالی
خوردم شراب و رستم از ننگ نیکنامی
هوش مصنوعی: من با عاشقان عارف شراب نوشیدم و از ننگ نیکنامی خودم را دور کردم.
ترک ادب کن ای دل زیرا که دست ندهد
از خواندن مصادر این پایگاه سامی
هوش مصنوعی: دل، ادب را کنار بگذار زیرا که با مطالعه این منابع نمی‌توان از برکات این پایگاه بهره‌مند شد.
جز مدح دوست ای سیف از تو چه خدمت آید
در حضرتی که آنجا سلطان کند غلامی
هوش مصنوعی: جز ستایش دوست، ای سیف، از تو چه فایده‌ای در جایی که آنجا نیز سرور، خدمتگزاری کند.