گنجور

شمارهٔ ۵۳۷

بهار آمد و گویی که باد نوروزی
فشانده مشک بر اطراف باغ پیروزی
کنار جوی چو شد سبز در میان چمن
بیا بگو که چه خواهم من از تو نوروزی
ز وصل شاهد گل گشت ناله بلبل
چو در فراق تو اشعار من بدلسوزی
چه باشد ار تو بدان طلعت جهان افروز
چراغ دولت بیچاره یی برافروزی
بلای عشق تو تا زنده ام نصیب منست
باقتضای اجل منقطع شود روزی
چو هست در حق من اقتضای رای تو بد
مگر که بخت منت می کند بدآموزی
مخواه هیچ به جز عشق سیف فرغانی
که عشق دوست ترا به ز هر چه اندوزی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهار آمد و گویی که باد نوروزی
فشانده مشک بر اطراف باغ پیروزی
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و به نظر می‌رسد که باد نوروزی عطری خوشبو مانند مشک را در اطراف باغ پیروزی پاشیده است.
کنار جوی چو شد سبز در میان چمن
بیا بگو که چه خواهم من از تو نوروزی
هوش مصنوعی: زمانی که کنار جوی سبز شد و در دل چمن شکوفایی آغاز شد، بیا و به من بگو که در این لحظه نوروزی چه خواسته‌ای از تو دارم.
ز وصل شاهد گل گشت ناله بلبل
چو در فراق تو اشعار من بدلسوزی
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر وصال گل ناله‌ای سر می‌دهد، چون اشعار من از دوری تو پر از درد و اندوه است.
چه باشد ار تو بدان طلعت جهان افروز
چراغ دولت بیچاره یی برافروزی
هوش مصنوعی: اگر تو با چهره زیبا و درخشان خود نور و روشنی را در این جهان به ارمغان آوری، چه اهمیتی دارد که برای کسی که در تنگنا و در بدبختی به سر می‌برد، روشنی و امیدی را فراهم کنی؟
بلای عشق تو تا زنده ام نصیب منست
باقتضای اجل منقطع شود روزی
هوش مصنوعی: عشق تو تا زمانی که زنده‌ام بر من مسلط است و روزی طبق تقدیر و سرنوشتم، این رابطه پایان خواهد یافت.
چو هست در حق من اقتضای رای تو بد
مگر که بخت منت می کند بدآموزی
هوش مصنوعی: اگر نظر تو درباره من منفی باشد، این به خاطر خوش‌شانسی من است که باعث می‌شود از بدآموزی‌ها دور بمانم.
مخواه هیچ به جز عشق سیف فرغانی
که عشق دوست ترا به ز هر چه اندوزی
هوش مصنوعی: عشق سیف فرغانی را خواهان نباش، زیرا عشق به دوست تو برتر و ارزشمندتر از هر چیزی است که بتوانی جمع آوری کنی.