گنجور

شمارهٔ ۵۱۵

ای همه هستی مبر در خود گمان نیستی
ترک سر گیر و بنه پا در جهان نیستی
نیستی نزدیک درویشان ز خود وارستنست
مرگ صورت نیست نزد مانشان نیستی
کردمان و می کورا مسلم کی شود (کذا)
داشتن داغ فنا بر گرد ران نیستی
در ره معنی میسر کشتگان عشق راست
زیستن بی زحمت صورت بجان نیستی
هرچه هست اندر جهان گر دشمنت باشد، مخور
از حوادث غم، چو هستی در امان نیستی
عشق شیر پنجه دار آمد چو دستش در شود
گاو گردون را کشد در خر کمان نیستی
اندرین خاکست همچون آب حیوان ناپدید
جای درویشان جان پرور بنان نیستی
جان عاشق فارغست از گفت و گوی هر دو کون
حشو هستی را چه کار اندر میان نیستی
حبذا قومی که گر خواهند چون نان بشکنند
قرصه خورشید را بر روی خوان نیستی
معتبر باشد ازیشان نزد جانان بذل جان
چون سخا در فقر و جود اندر زمان نیستی
جمله هستیهای عالم (را) که دل مشغول اوست
لقمه یی ساز و بنه اندر دهان نیستی
راه رو شب چون شتر تا خوش بیاسایی بروز
ای جرس جنبان چو خر در کاروان نیستی
سیف فرغانی دهان در بند و از دل گوش ساز
نطق جان بشنو که گویا شد زبان نیستی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای همه هستی مبر در خود گمان نیستی
ترک سر گیر و بنه پا در جهان نیستی
هوش مصنوعی: ای همه وجود، در خودت فکر نکن که وجود داری، به خودت غره مشو و قدم در جهان بگذار که در واقع هیچ حیثیتی نداری.
نیستی نزدیک درویشان ز خود وارستنست
مرگ صورت نیست نزد مانشان نیستی
هوش مصنوعی: مفهوم این بیت اشاره دارد به این که درویشان از خود و موجودیت خویش فاصله می‌گیرند و مرگ را فقط شکل ظاهری می‌دانند. نزد آنها مرگ به معنای نابودی نیست، بلکه نوعی انتقال یا دگرگونی است و احساس می‌کنند که حقیقتی ورای وجود ظاهری وجود دارد.
کردمان و می کورا مسلم کی شود (کذا)
داشتن داغ فنا بر گرد ران نیستی
هوش مصنوعی: عمل ما و می ناب، مسلمانی چه زمانی خواهد شد؟ آیا داشتن نشانه‌ای از فنا بر گردن نیستی، درست است؟
در ره معنی میسر کشتگان عشق راست
زیستن بی زحمت صورت بجان نیستی
هوش مصنوعی: در راه درک حقیقت، کسانی که در عشق جان خود را فدای آن کرده‌اند، به راحتی نمی‌توانند زندگی کنند، زیرا واقعیّت زندگی به آسانی به دست نمی‌آید.
هرچه هست اندر جهان گر دشمنت باشد، مخور
از حوادث غم، چو هستی در امان نیستی
هوش مصنوعی: هر چه در دنیا وجود دارد، حتی اگر دشمن تو باشد، از مشکلات و مشکلات ناراحت نشو، زیرا حتی با وجود اینکه هستی در امان نیستی.
عشق شیر پنجه دار آمد چو دستش در شود
گاو گردون را کشد در خر کمان نیستی
هوش مصنوعی: عشق همچون شیری قدرتمند است که با قدرت خود می‌تواند هر چیزی را در چنگ بگیرد و تحت کنترل خود درآورد. هنگامی که عشق در دل شخصی بوجود می‌آید، قادر است حتی بزرگ‌ترین موانع و سختی‌ها را از میان بردارد و به خواسته‌هایش دست یابد. در این راه، عشق مانند یک کمان است که می‌تواند انسان را به سمت هدفش هدایت کند، در حالی که تصوری از آسیب یا نابودی ندارد.
اندرین خاکست همچون آب حیوان ناپدید
جای درویشان جان پرور بنان نیستی
هوش مصنوعی: در این خاکستر، مثل آب حیات که ناپدید شده، جایی برای درویشان وجود ندارد و فقط نشانه‌ای از عدم و نیستی باقی مانده است.
جان عاشق فارغست از گفت و گوی هر دو کون
حشو هستی را چه کار اندر میان نیستی
هوش مصنوعی: عاشق واقعی از گفت و گو و مباحثات دنیوی دور است و به مسائل بی‌اهمیت و حواشی زندگی توجهی ندارد. او تنها به عشق و وجود خود مشغول است و نمی‌خواهد درگیر مسائل اضافی و بی‌معنا شود.
حبذا قومی که گر خواهند چون نان بشکنند
قرصه خورشید را بر روی خوان نیستی
هوش مصنوعی: چقدر خوب است قومی که اگر بخواهند، می‌توانند مانند نان، تکه‌ای از خورشید را بر سر سفره زندگی خود بگذارند.
معتبر باشد ازیشان نزد جانان بذل جان
چون سخا در فقر و جود اندر زمان نیستی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در نزد محبوب و معشوق، بخشیدن جان و از خودگذشتگی در شرایطی که انسانی فقیر و نیازمند است، ارزش و اعتبار دارد. در واقع، در زمان‌هایی که انسان هیچ چیز از خود ندارد، نشان دادن سخاوت و بخشش ارزشمندتر از ثروت و دارایی است.
جمله هستیهای عالم (را) که دل مشغول اوست
لقمه یی ساز و بنه اندر دهان نیستی
هوش مصنوعی: تمام موجودات جهان که دل را مشغول به خود می‌کنند، همچون لقمه‌ای هستند که در دهان عدم قرار دارد.
راه رو شب چون شتر تا خوش بیاسایی بروز
ای جرس جنبان چو خر در کاروان نیستی
هوش مصنوعی: راه رفتن در شب مانند شتر است که تا زمانی که آرامش پیدا کند، حرکت می‌کند. در اینجا زنگی که به صدا درمی‌آید مانند صدای خر در کاروان است و نشان‌دهنده این است که تو در این مسیر حاضر نیستی.
سیف فرغانی دهان در بند و از دل گوش ساز
نطق جان بشنو که گویا شد زبان نیستی
هوش مصنوعی: سخن از زبان به کنار، گوش دل خود را باز کن و صدای وجود را بشنو، چرا که در این حال، زبان مادی دیگر کارایی ندارد.