گنجور

شمارهٔ ۴۹۸

ای چو جان صورت خود را ز نظر پوشیده
عشق تو دردل و جان کرده اثر پوشیده
همه لطفی و از آن می نکنندت ادراک
همه جانی تواز آنی زنظر پوشیده
از تو وقدر تو گر خلق جهان بی خبرند
نیست درجمله جهان ازتو خبر پوشیده
تاچه معنیست درین صورت پنهان کرده
تا چه درست در این حقه سرپوشیده
عالم حسن تو مانند بهشتست که هست
اندر آن خطه بارواح صور پوشیده
آفتابی که برهنه رو میدان شماست
خلعت نور ز رخسار تو در پوشیده
گوهر مهر تودر طینت این مشتی خاک
همچنانست که در آب حجر پوشیده
آتش هجر تو اندردل هر قطره آب
راست چون در رگ کانست گهر پوشیده
عشق تو در دل مور عسلی نوش نهان
همچو در شمع و قصب شهدو شکر پوشیده
با چنین نقش که دارد زتو دیوار وجود
نشوی از پس هر پرده چو در پوشیده
خاصه اکنون که بنام تو روان شد چون سیم
سخن بنده که مسیست بزر پوشیده

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای چو جان صورت خود را ز نظر پوشیده
عشق تو دردل و جان کرده اثر پوشیده
هوش مصنوعی: ای تو که مانند جان منی و چهره‌ات از دید پنهان است، عشق تو اثر عمیقی بر دل و جانم گذاشته است.
همه لطفی و از آن می نکنندت ادراک
همه جانی تواز آنی زنظر پوشیده
هوش مصنوعی: تمام لطف‌ها به تو می‌رسد و تو از آن‌ها بی‌خبر هستی. همه جان‌ها به خاطر تو هستند، ولی تو در حال حاضر از این نگاه‌ها پنهانی.
از تو وقدر تو گر خلق جهان بی خبرند
نیست درجمله جهان ازتو خبر پوشیده
هوش مصنوعی: اگر مردم جهان از مقام و ارزش تو بی‌خبرند، این امر هیچ‌گونه تاثیری بر واقعیت ندارد؛ زیرا در میان همه موجودات، تو برتر و شناخته‌شده هستی.
تاچه معنیست درین صورت پنهان کرده
تا چه درست در این حقه سرپوشیده
هوش مصنوعی: در اینجا سوال می‌شود که چه مفهومی در این ظاهر پنهان شده است و چه چیزی به درستی در این شگرد مخفی شده است.
عالم حسن تو مانند بهشتست که هست
اندر آن خطه بارواح صور پوشیده
هوش مصنوعی: زیبایی تو همچون بهشتی است که در آنجا روح‌ها در پوشش‌های خاصی حضور دارند.
آفتابی که برهنه رو میدان شماست
خلعت نور ز رخسار تو در پوشیده
هوش مصنوعی: خورشیدی که در میدان شما در حال تابش است، چهره‌ات زیبایی و روشنی خاصی دارد که آن نور را به خود گرفته است.
گوهر مهر تودر طینت این مشتی خاک
همچنانست که در آب حجر پوشیده
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی تو در دل این تکه خاک همچنان پنهان است که یک سنگ درون آب پوشیده شده است.
آتش هجر تو اندردل هر قطره آب
راست چون در رگ کانست گهر پوشیده
هوش مصنوعی: دل هر قطره آب، آتش فراق تو را در خود دارد، زیرا در رگ‌های آن، گوهری پنهان شده است.
عشق تو در دل مور عسلی نوش نهان
همچو در شمع و قصب شهدو شکر پوشیده
هوش مصنوعی: عشق تو در دل مور عسلی مانند عسل در شمع و نی پنهان شده است. این عشق همانند شهد و شکر درون آنها مخفی شده، زیبا و شیرین است.
با چنین نقش که دارد زتو دیوار وجود
نشوی از پس هر پرده چو در پوشیده
هوش مصنوعی: با چنین تصویر و طرحی که از تو وجود دارد، دیوار وجودت را از پشت هر پرده نمی‌توانی پنهان کنی.
خاصه اکنون که بنام تو روان شد چون سیم
سخن بنده که مسیست بزر پوشیده
هوش مصنوعی: به ویژه اکنون که نام تو بر زبان من جاری شده، مانند نقره که با کلام من درخشان است، در حالی که من همچون مسی هستم که در زیر آن پوشیده شده است.