گنجور

شمارهٔ ۴۹۷

ای نکو رو مشو از اهل نظر پوشیده
آشکارا شو ودر ما منگر پوشیده
ای که در جلوه گه حسن تو چون طاوسی
دیگران پای سیاهند بپر پوشیده
سالها از پس هرپرده بچشمی کور است
دل همی دید ترا ای زنظر پوشیده
سکه داران ملاحت همه اندر بازار
آشکارند چو سیم وتو چو زر پوشیده
بیتکی گفته ام و لایق اوصاف تو نیست
کندر آن لحظه مرا بودبصر پوشیده
ای زتو نطق دهانی بسخن کرده عیان
وی زتو لطف میانی بکمر پوشیده
با چنین نقش که ماراست زتو بردیوار
از پس پرده نمانیم چودر پوشیده
حال فرهادکه همکاسه بود خسرو را
نیست چون قصه شیرین و شکر پوشیده
جای آنستکه تا روز ظفر بر وصلت
هرشبی ناله کنم تا بسحر پوشیده
آتشم تیز مکن ورنه دهانم بگشا
چند چون دیک کنم ناله سرپوشیده
سیف فرغانی اگر عشق نهان می ورزید
صدفی بود که می داشت گهر پوشیده

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای نکو رو مشو از اهل نظر پوشیده
آشکارا شو ودر ما منگر پوشیده
هوش مصنوعی: ای زیبا رو، از نظر کسانی که در عمق می‌نگرند دور نشو، خودت را به‌صورت آشکار نشان بده و به ما به‌گونه‌ای که پنهانی هستی، نگاه نکن.
ای که در جلوه گه حسن تو چون طاوسی
دیگران پای سیاهند بپر پوشیده
هوش مصنوعی: ای آنکه زیبایی‌ات چون جمال طاووس است، دیگران در برابر تو همچون پاهای سیاه به نظر می‌رسند. با این زیبایی، خودت را بپوشان.
سالها از پس هرپرده بچشمی کور است
دل همی دید ترا ای زنظر پوشیده
هوش مصنوعی: سال‌هاست که در پشت هر پرده، چشمم کور شده و دل تنها تو را می‌بیند، ای کسی که نگاهت پنهان است.
سکه داران ملاحت همه اندر بازار
آشکارند چو سیم وتو چو زر پوشیده
هوش مصنوعی: در بازار، افرادی که زیبایی دارند و به دنبال جلب توجه هستند، به وضوح دیده می‌شوند، اما تو مانند طلا، درون خود زیبایی و ارزش داری و از چشم‌ها پنهانی.
بیتکی گفته ام و لایق اوصاف تو نیست
کندر آن لحظه مرا بودبصر پوشیده
هوش مصنوعی: من شعری را گفته‌ام که شایسته‌ی ویژگی‌های تو نیست و در آن لحظه، من مانند کسی بودم که چشمش پوشیده است.
ای زتو نطق دهانی بسخن کرده عیان
وی زتو لطف میانی بکمر پوشیده
هوش مصنوعی: تو که با قدرت گفتار و کلامت روشن می‌کنی، لطف خود را به‌طور پنهانی در وجود دیگران به ودیعه نهاده‌ای.
با چنین نقش که ماراست زتو بردیوار
از پس پرده نمانیم چودر پوشیده
هوش مصنوعی: با این نقشی که بر دیوار است و از تو می‌باشد، دیگر در پس پرده نخواهیم ماند، چون تو را در این پوشش دیده‌ایم.
حال فرهادکه همکاسه بود خسرو را
نیست چون قصه شیرین و شکر پوشیده
هوش مصنوعی: حالت فرهاد که همراه و هم‌درد خسرو بود، دیگر مانند داستان شیرین و شکرین نیست.
جای آنستکه تا روز ظفر بر وصلت
هرشبی ناله کنم تا بسحر پوشیده
هوش مصنوعی: جای آن است که تا روز پیروزی بر وصال معشوق، هر شب تا صبح به طور مخفیانه ناله و شکایت کنم.
آتشم تیز مکن ورنه دهانم بگشا
چند چون دیک کنم ناله سرپوشیده
هوش مصنوعی: اگر آتش برافروزی و اوضاع را خراب کنی، من هم مجبور می‌شوم که ناله‌ام را سر دهم و رازهایم را برملا کنم.
سیف فرغانی اگر عشق نهان می ورزید
صدفی بود که می داشت گهر پوشیده
هوش مصنوعی: اگر سیف فرغانی در دل خود عشق را پنهان می‌داشت، مانند صدفی بود که درونش مرواریدی ارزشمند نهفته است.