شمارهٔ ۴۹۶
تو می روی و مرا نقش تست در دیده
بیا که سیر نمی گردد از نظر دیده
از آن چراغ که در مجلس تو برمی شد
بجای سرمه کشیدیم دوده در دیده
از آن ز دیده مردم چو روح پنهانی
که اهل دیدن روی تو نیست هر دیده
اگر بیایی بر چشم ما نه آن قدمی
که بار منت او می کشیم بر دیده
درون خانه چنان جای پاک نیست که تو
قدم برو نهی ای نازنین مگر دیده
مهی که شب همه بر روزن تو دارد چشم
چو آفتاب ترا از شکاف در دیده
هزار بار اگر بنگرم ز باریکی
نمی شود ز میان تو جز کمر دیده
مدام بر در تو عاشقان خشک لبند
که جز بخون جگرشان نگشت تر دیده
مقیم کوی تو روشن دلان بیدارند
ترا بنور جمال تو هر سحر دیده
دهان پسته مثال تو کس ندیده بچشم
وگرچه گشته چو بادام سربسر دیده
ز گفته لاف مزن هیچ سیف فرغانی
که نزد رهرو عشقست معتبر دیده
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو می روی و مرا نقش تست در دیده
بیا که سیر نمی گردد از نظر دیده
هوش مصنوعی: تو میروی و من باز هم تصویر تو را در چشمانم دارم؛ چشمانم هرگز خسته نمیشوند از دیدن تو.
از آن چراغ که در مجلس تو برمی شد
بجای سرمه کشیدیم دوده در دیده
هوش مصنوعی: از نوری که در مجالس تو میدرخشید، به جای سرمه، دودهای در دیدهام مالیدیم.
از آن ز دیده مردم چو روح پنهانی
که اهل دیدن روی تو نیست هر دیده
هوش مصنوعی: چون روحی پنهان از دید مردم، تو نیز برای آنهایی که نمیتوانند زیبایی تو را ببینند، دور از دسترس هستی.
اگر بیایی بر چشم ما نه آن قدمی
که بار منت او می کشیم بر دیده
هوش مصنوعی: اگر تو بیایی، برای ما آنقدر ارزشمند هستی که هر چه از نعمت و محبت تو به ما برسد، بر چشمانمان گذاشته و با افتخار تحمل میکنیم.
درون خانه چنان جای پاک نیست که تو
قدم برو نهی ای نازنین مگر دیده
هوش مصنوعی: درون خانه چنین جایی وجود ندارد که تو نازنین قدم بگذاری، مگر آنکه دیده شده باشد.
مهی که شب همه بر روزن تو دارد چشم
چو آفتاب ترا از شکاف در دیده
هوش مصنوعی: ماه که در شب به پنجره تو نگاه میکند، مانند آفتابی است که از لابهلای در به تو مینگرد.
هزار بار اگر بنگرم ز باریکی
نمی شود ز میان تو جز کمر دیده
هوش مصنوعی: هر چند بار که به تو نگاه کنم، از این همه زیبایی نمیتوانم جز کمر تو را ببینم.
مدام بر در تو عاشقان خشک لبند
که جز بخون جگرشان نگشت تر دیده
هوش مصنوعی: عاشقان پیوسته در درگاه تو حضور دارند و به خاطر عشقشان، جز اشکهای سوزان جگرشان، هیچ تر و تازهای در چشمانشان نمیبینند.
مقیم کوی تو روشن دلان بیدارند
ترا بنور جمال تو هر سحر دیده
هوش مصنوعی: در محل زندگی تو، افرادی دل روشن و آگاه هستند که هر صبح با نور زیبایی تو، دیدگانشان روشن میشود.
دهان پسته مثال تو کس ندیده بچشم
وگرچه گشته چو بادام سربسر دیده
هوش مصنوعی: دهان پسته، مانند تو، در چشم کسی دیده نشده و هرچند که مانند بادام در نظر دیگران زیبا به نظر میرسد.
ز گفته لاف مزن هیچ سیف فرغانی
که نزد رهرو عشقست معتبر دیده
هوش مصنوعی: هیچگاه از خود بزرگنمایی نکن، زیرا اعتبار و ارزش در راه عشق تنها به محبوب و معشوق وابسته است.