شمارهٔ ۴۸۸
ای در لب لعل تو شکر تعبیه کرده
خوشتر ز شکر چیز دگر تعبیه کرده
گه خنده شیرین تو گاهی سخن تو
در پسته تنگ تو شکر تعبیه کرده
با جوهر عشق تو دل سوخته من
خاکیست در اجزاش گهر تعبیه کرده
بر چهره زردم ز غمت اشک روانم
آبیست درو خون جگر تعبیه کرده
با شعر چو سیماب روان گوهر نفسم
مسیست درو مهر تو زر تعبیه کرده
نادیده رخ خوب تو در وصف تو ما را
در ضمن معانیست صور تعبیه کرده
ای عین خود از چشم نهان کرده و خود را
در باطن اعیان باثر تعبیه کرده
رویت که نخستین اثرش صبح وجودست
یک لمعه خود در مه و خور تعبیه کرده
آن سرمه که عشاق بدان روی تو بینند
سودای تو در عین بصر تعبیه کرده
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای در لب لعل تو شکر تعبیه کرده
خوشتر ز شکر چیز دگر تعبیه کرده
هوش مصنوعی: در لبهای زیبای تو شکر قرار داده شده است و چیزی که شیرینتر از شکر باشد، در آنجا نیز قرار داده شده است.
گه خنده شیرین تو گاهی سخن تو
در پسته تنگ تو شکر تعبیه کرده
هوش مصنوعی: گاهی لبخند شیرین تو و گاهی گفتارت همچون شکر در پستهای تنگ و شیرین است که طعم آن را دلنشینتر میکند.
با جوهر عشق تو دل سوخته من
خاکیست در اجزاش گهر تعبیه کرده
هوش مصنوعی: دل سوخته من که تحت تأثیر عشق تو قرار گرفته، مانند خاکی است که درونش جواهرات و گنجینههایی نهفته شده است.
بر چهره زردم ز غمت اشک روانم
آبیست درو خون جگر تعبیه کرده
هوش مصنوعی: بر چهرهام رنگ زردی از غم تو نشسته و اشکهایم مانند آبی روان هستند که در آن خون دل جای گرفته است.
با شعر چو سیماب روان گوهر نفسم
مسیست درو مهر تو زر تعبیه کرده
هوش مصنوعی: با کلامی شبیه به آب زلال، احساسات و افکارم را منتقل میکنم. روح من همچون مسی است که در آن عشق تو به گونهای درخشان و گرانبها نقش بسته است.
نادیده رخ خوب تو در وصف تو ما را
در ضمن معانیست صور تعبیه کرده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زیبایی چهره تو در توصیفهای ما به گونهای وجود دارد که نمیتوان به راحتی از آن گذشت. ما در کلمات و معانی، حقیقت زیبایی تو را نهفته کردهایم.
ای عین خود از چشم نهان کرده و خود را
در باطن اعیان باثر تعبیه کرده
هوش مصنوعی: تو خود را از چشمان دیگران پنهان کردهای و در عمق وجود اشیاء و حقیقتها رخنه کردهای.
رویت که نخستین اثرش صبح وجودست
یک لمعه خود در مه و خور تعبیه کرده
هوش مصنوعی: چهره تو به گونهای است که نخستین نشانه وجود در دنیا را به تصویر میکشد و مانند نوری در مه و تابش خورشید درخشش خاصی دارد.
آن سرمه که عشاق بدان روی تو بینند
سودای تو در عین بصر تعبیه کرده
هوش مصنوعی: آن سرمهای که عاشقان با آن چهرهی تو را میببینند، نشاندهندهی آرزوی تو در چشمانشان است.