شمارهٔ ۴۸۴
زهی صیت حسن تو عالم گرفته
زبار غمت پشت جان خم گرفته
بپروانه شعله شمع رویت
چو خورشید اطراف عالم گرفته
زانفاس عیسی عشق تو هر دم
دل مرده روحی چو مریم گرفته
دل خسته من ز نیش غم تو
جراحت بخود همچو مرهم گرفته
به شمشیر غم عشق نامهربانت
مرا ریخته خون و ماتم گرفته
زسوز دل بنده و آب چشمش
ثریا حرارت ثری نم گرفته
هم از فضله روی شوی جمالت
صبا روی گل را بشبنم گرفته
چو پوشیده جان جامه قالب آن دم
غم تو گریبان آدم گرفته
بیک چنگل جذبه شهباز عشقت
بسی مرغ چون پورادهم گرفته
ز روز و ز شب گرمدد بازگیری
مه وخور شود هر دو با هم گرفته
عجب نبود ارتا قیامت بماند
افق را دهان صبح را دم گرفته
بشادی دل سیف فرغانی ای جان
بتو داده جان در عوض غم گرفته
سکندر ممالک بلشکر گشوده
سلیمان ولایت بخاتم گرفته
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی صیت حسن تو عالم گرفته
زبار غمت پشت جان خم گرفته
هوش مصنوعی: آفرین بر شهرت زیباییات که تمام عالم تحت تأثیر غم حضور تو قرار گرفته و روح انسانها از فشار آن خم شده است.
بپروانه شعله شمع رویت
چو خورشید اطراف عالم گرفته
هوش مصنوعی: بپروانه، تو مانند شعلهی شمع زیبایی و درخشندگی، که نور تو همچون خورشید، همهی جهان را روشن کرده است.
زانفاس عیسی عشق تو هر دم
دل مرده روحی چو مریم گرفته
هوش مصنوعی: بواسطه عشق تو، مانند روح مریم که به عیسی حیات بخشید، هر لحظه دل مرده من دوباره جان میگیرد.
دل خسته من ز نیش غم تو
جراحت بخود همچو مرهم گرفته
هوش مصنوعی: دل خستهام از درد غم تو به حالتی رسیده که مانند مرهمی بر زخم خودم قرار گرفته است.
به شمشیر غم عشق نامهربانت
مرا ریخته خون و ماتم گرفته
هوش مصنوعی: شدهام زخمخورده و غمگین از عشق تو که با رفتار نامهربانت، دل مرا شکسته و روح مرا در عزا فرو بردهای.
زسوز دل بنده و آب چشمش
ثریا حرارت ثری نم گرفته
هوش مصنوعی: از آتش دل بنده و اشکهایش ستارهای در آسمان دچار گرما و رطوبت شده است.
هم از فضله روی شوی جمالت
صبا روی گل را بشبنم گرفته
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که هنگامی که بادی ملایم به گلها میوزد، زیبایی و جمال آنها را به گونهای به من منتقل میکند که گویی زیباییاش تحت تأثیر عوامل مختلف، از جمله زیبایی ذاتی و طراوت خود گلها، به نمایش گذاشته میشود. به عبارت دیگر، طراوت و زیبایی گلها در اثر وزش نسیم، احساس خوب و لطافتی را به همراه دارد.
چو پوشیده جان جامه قالب آن دم
غم تو گریبان آدم گرفته
هوش مصنوعی: لحظهای که جان از بدن جدا میشود، غم تو مانند لباسی بر تن آدمی میافتد و او را در بر میگیرد.
بیک چنگل جذبه شهباز عشقت
بسی مرغ چون پورادهم گرفته
هوش مصنوعی: در دل جنگل، جاذبهی عشق تو باعث شده که بسیاری از پرندگان به سمت تو بیایند و تحت تأثیر قرار بگیرند.
ز روز و ز شب گرمدد بازگیری
مه وخور شود هر دو با هم گرفته
هوش مصنوعی: اگر از روز و شب کمک بگیری، ماه و خورشید هر دو به طور همزمان غرق در نور میشوند.
عجب نبود ارتا قیامت بماند
افق را دهان صبح را دم گرفته
هوش مصنوعی: تعجبی نیست اگر روز قیامت، افق و صبح را با هم به حالت انتظار ببیند.
بشادی دل سیف فرغانی ای جان
بتو داده جان در عوض غم گرفته
هوش مصنوعی: به خوشحالی دل سیف فرغانی، ای عزیز، جان من به تو سپرده شده است و به جای آن غم را در دل گرفتهام.
سکندر ممالک بلشکر گشوده
سلیمان ولایت بخاتم گرفته
هوش مصنوعی: سکندر با ارتش خود سرزمینها را تسخیر کرده و سلیمان قلمرو را به عنوان نشانی از قدرت خود در دست دارد.