گنجور

شمارهٔ ۴۷۵

ای رقعه حسن را رخت شاه
ماییم زحسن رویت آگاه
روی تو مه تمام بر سرو
رخساره گل شکفته بر ماه
در کوی تو کدیه کردن ای دوست
نزد همه همچو مال دلخواه
ما از همه کمتریم در ملک
ما از همه پس تریم در راه
کس نور صفا ندید در ما
کس آب بقا نیافت در چاه
نی مسند فقر را زمن صدر
نی رقعه عشق را زمن شاه
بر بسته گلو چو میخ خیمه
پوشیده نمد چو چوب خرگاه
از صورت من جداست معنی
آمیخته نیست دانه با کاه
زین خرقه بود فضیحت من
کز پوست بود هلاک روباه
بر کسوت حال من چنانست
این خرقه که بر پلاس دیباه
آلوده بصد دراز دستی
این دامن وآستین کوتاه
ای گشته زیاد دوست غافل
ذکرش ز زبان حال آگاه
چندان بشنو که حلقه گردد
در گوش دل توهای الله
تا دوست بدامت اوفتد سیف
ازخویش خلاص خویشتن خواه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای رقعه حسن را رخت شاه
ماییم زحسن رویت آگاه
هوش مصنوعی: ای حسن، زیبایی تو مانند لباس سلطنتی ماست، ما از زیبایی چهره‌ات باخبر هستیم.
روی تو مه تمام بر سرو
رخساره گل شکفته بر ماه
هوش مصنوعی: چهره تو مانند ماه درخشان است و زیبایی‌ات همچون گل شکفته در بهار می‌درخشد.
در کوی تو کدیه کردن ای دوست
نزد همه همچو مال دلخواه
هوش مصنوعی: در کوچه‌های تو، محبت و عاطفه‌ای وجود دارد که برای همه جذاب و دلنشین است، مانند مالی که انسان به آن شدیداً علاقه‌مند است.
ما از همه کمتریم در ملک
ما از همه پس تریم در راه
هوش مصنوعی: ما در سرزمین خود کمترین هستیم، اما در مسیر، از همه عقب‌تر هستیم.
کس نور صفا ندید در ما
کس آب بقا نیافت در چاه
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در ما صفای حقیقی را ندید و هیچ‌کس نتوانست در چاه وجود ما آب زنده‌گی را پیدا کند.
نی مسند فقر را زمن صدر
نی رقعه عشق را زمن شاه
هوش مصنوعی: نی، تکیه‌گاه فقر را از من نتابد و ورق عشق را از من در دست شاه نزنید.
بر بسته گلو چو میخ خیمه
پوشیده نمد چو چوب خرگاه
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در زبان و بیان شاعرانه، این بیت به توصیف فضایی اشاره دارد که در آن غیاب و محدودیت وجود دارد. در اینجا، اشاره به گلو که مانند میخی محکم بسته شده و پوشش نمدی که به چوب‌های خرگاه شباهت دارد، نشان‌دهنده نوعی فشار و اختناق است. فضای توصیف شده به نوعی احساس تراکم و بی‌هوازی را به ذهن متبادر می‌کند، گویی که هر چیز در محدوده خود محبوس شده و امکان تنفس یا حرکت آزاد وجود ندارد.
از صورت من جداست معنی
آمیخته نیست دانه با کاه
هوش مصنوعی: معنی واقعی و درونی من از ظاهر و نمای من جداست. مانند این است که دانه از کاه جداست و نمی‌توان آنها را با هم ترکیب کرد.
زین خرقه بود فضیحت من
کز پوست بود هلاک روباه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که پوشش و ظاهری که به خود گرفته‌ام باعث رسوایی و بی‌آبرویی‌ام شده است، مانند پوست که می‌تواند جان یک روباه را به خطر بیندازد. در واقع، ظاهر غلط و نادرست می‌تواند نتایج منفی و خطرناک به دنبال داشته باشد.
بر کسوت حال من چنانست
این خرقه که بر پلاس دیباه
هوش مصنوعی: این لباس حال من، مانند این خرقه‌ای است که بر روی پارچه پستی پوشیده شده است.
آلوده بصد دراز دستی
این دامن وآستین کوتاه
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که دامن و آستین کوتاه به مشکلات و آلودگی‌ها و یا تاثیرات منفی زیادی مواجه شده‌اند. یعنی در عین سادگی و کوتاهی، با موانع و چالش‌های زیادی روبرو هستند که آن‌ها را تحت تأثیر قرار داده است.
ای گشته زیاد دوست غافل
ذکرش ز زبان حال آگاه
هوش مصنوعی: ای کسی که دوستت را فراموش کرده‌ای، در حال و روز خود به یاد او باش و پیوسته به او فکر کن.
چندان بشنو که حلقه گردد
در گوش دل توهای الله
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای گوش کن که این صدا مانند حلقه‌ای در گوش قلبت بماند.
تا دوست بدامت اوفتد سیف
ازخویش خلاص خویشتن خواه
هوش مصنوعی: اگر دوست به تو نزدیک شود، از خودت رهایی یاب و به خودت توجه کن.