شمارهٔ ۴۶۸
ای ز ماه و مهر برده گوی دعوی روی تو
صورت خورشید و مه را هست معنی روی تو
گر هزاران آفتاب و مه بود در آسمان
من نپندارم زمین روشن شود بی روی تو
ذرهها خورشید گردند ار در ایشان بنگرد
آفتاب آسمان حسن، یعنی روی تو
گر بکاری در بباید مرد، باری کار عشق
ور برویی دل بباید داد، باری روی تو
درمیان عاشقان شیداتر از مجنون شدی
گر بدیدی همچو من ناگاه لیلی روی تو
عاشق از خود رفت چون در داد حسنت جام عشق
کوه از جا شد چو آمد در تجلی روی تو
زاهدان حور و قصور و عابدان حلوا و مرغ
آرزو دارند و عاشق را تمنی روی تو
تا حجاب هستی ما پرده باشد درمیان
نی قفای خویشتن بیند کسی نی روی تو
همچو (کافر) ترک باید کرد دین در راه عشق
گر به ترک دین دهد ای دوست فتوی روی تو
دل ز هر چیزی که بگشاید و زو جان خوش شود
چشم عاشق بست و گفت اینست تقوی روی تو
جنت دیدار دارد سیف فرغانی به نقد
گر میسر گرددش در ملک دنیا روی تو
روی تو فردوس اعلی را طراوت میدهد
ای نهان از دیده اصحاب دعوی روی تو
در شگفتم تا چو سعدی عارفی چون گویدت
کای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز ماه و مهر برده گوی دعوی روی تو
صورت خورشید و مه را هست معنی روی تو
هوش مصنوعی: تو که زیباییات از ماه و خورشید فراتر است، در واقع، جمال و خرامش تو به قدری درخشان و زیباست که هیچ توصیفی برای آن وجود ندارد. صورت تو همچون خورشید و ماه است، اما معنای واقعی زیبایی را تنها در چهره تو میتوان یافت.
گر هزاران آفتاب و مه بود در آسمان
من نپندارم زمین روشن شود بی روی تو
هوش مصنوعی: اگر هزاران خورشید و ماه در آسمان وجود داشته باشد، هرگز تصور نمیکنم که زمین بدون چهره تو روشن شود.
ذرهها خورشید گردند ار در ایشان بنگرد
آفتاب آسمان حسن، یعنی روی تو
هوش مصنوعی: اگر آفتاب آسمان به ذرهها بنگرد، آنها هم چون خورشید میدرخشند. این سخن درباره زیبایی و تاثیری است که چهرهی تو دارد.
گر بکاری در بباید مرد، باری کار عشق
ور برویی دل بباید داد، باری روی تو
هوش مصنوعی: اگر در عشق زحمت بکشی و تلاش کنی، باید دلی را فدای آن کنی، سرانجام همه چیز به روی تو مربوط میشود.
درمیان عاشقان شیداتر از مجنون شدی
گر بدیدی همچو من ناگاه لیلی روی تو
هوش مصنوعی: اگر تو هم مانند من یکباره لیلی را ببینی، در میان عاشقان دیوانهتر از مجنون خواهی شد.
عاشق از خود رفت چون در داد حسنت جام عشق
کوه از جا شد چو آمد در تجلی روی تو
هوش مصنوعی: عاشق از خود بیخود شد زیرا که زیبایی تو او را به حیرت انداخت. عشق او چنان کوههای بلند را از جای خود تکان داد که وقتی که زیباییات معرفی شد.
زاهدان حور و قصور و عابدان حلوا و مرغ
آرزو دارند و عاشق را تمنی روی تو
هوش مصنوعی: زاهدان به دنبال نعمتهای دنیوی همچون حور و قصر هستند و عابدان به لذتهای مادی مثل حلوا و مرغ رغبت دارند، اما عاشق تنها آرزوی دیدن چهره تو را دارد.
تا حجاب هستی ما پرده باشد درمیان
نی قفای خویشتن بیند کسی نی روی تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که ما در دنیا با حجاب و پرده ها احاطه شدهایم، کسی نمیتواند چهره واقعی تو را ببیند و فقط به ظاهر ما توجه میکند.
همچو (کافر) ترک باید کرد دین در راه عشق
گر به ترک دین دهد ای دوست فتوی روی تو
هوش مصنوعی: برای رسیدن به عشق، باید دین و آیین را ترک کرد. اگر تو، ای دوست، به این ترک دین فتوا میدهی، باید به آن عمل کرد.
دل ز هر چیزی که بگشاید و زو جان خوش شود
چشم عاشق بست و گفت اینست تقوی روی تو
هوش مصنوعی: دل از هر چیزی که آزاد و شاد میشود، چشم عاشق به تو دوخته و میگوید که این همان تقوی و پالایش روح تو است.
جنت دیدار دارد سیف فرغانی به نقد
گر میسر گرددش در ملک دنیا روی تو
هوش مصنوعی: سیف فرغانی در بهشت دیدار تو را میبیند اگر در این دنیا بتواند به حقیقتی از تو دست پیدا کند.
روی تو فردوس اعلی را طراوت میدهد
ای نهان از دیده اصحاب دعوی روی تو
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو به بهشت اعلی رونق و تازگی میبخشد، ای شخصی که از دیدگان محافل مختلف پنهان ماندهای.
در شگفتم تا چو سعدی عارفی چون گویدت
کای طراوت برده از فردوس اعلی روی تو
هوش مصنوعی: من در حیرتم که چگونه شاعری مثل سعدی میتواند دربارهات بگوید که تو چه طراوتی از بهشت به چهرهات آوردهای.