شمارهٔ ۴۶۰
کسی کو عشق بازد با رخ تو
کند جان طرح با زیبا رخ تو
سر خود بر بساط عشقت ای شاه
ببازم تا بمانم با رخ تو
بساط نظم گستردم دگربار
براندم اسب فکرت با رخ تو
چو دیدم عقل و جان و دل سه بازیست
که یک یک میبرد از ما رخ تو
درین بازی که من افتادم این بار
ندانم من بمانم یا رخ تو
اگرچه هر دو عالم بَرده تست
نماند هیچ کس الّا رخ تو
بساط ملک بستانم ز شاهان
اگر با من بود تنها رخ تو
پس هر پرده همچون در نشستم
ولی نگشود در بر ما رخ تو
نظر در خود کنم باشد که روزی
ازین پرده شود پیدا رخ تو
من وتو در جهان عشق و حسنیم
من اینجا شاهم و آنجا رخ تو
چو سیف امروز عاشق نیست با تو
ازو پنهان بود فردا رخ تو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی کو عشق بازد با رخ تو
کند جان طرح با زیبا رخ تو
هوش مصنوعی: کسی که در عشق تو غرق شده و به تو توجه کند، روحش به خاطر زیبایی چهرهات زنده میشود.
سر خود بر بساط عشقت ای شاه
ببازم تا بمانم با رخ تو
هوش مصنوعی: ای پادشاه عشق، سر خود را در برابر زیباییهای تو فدای میکنم تا همیشه در کنار چهرهی تو بمانم.
بساط نظم گستردم دگربار
براندم اسب فکرت با رخ تو
هوش مصنوعی: من دوباره قلم را به دست گرفتم و در دنیای نظم شعریام، افکارم را با تصویر تو به حرکت درآوردم.
چو دیدم عقل و جان و دل سه بازیست
که یک یک میبرد از ما رخ تو
هوش مصنوعی: وقتی به تو نگاه میکنم، متوجه میشوم که عقل، جان و دل هر کدام به نوعی از ما چیزی میگیرند و این زیبایی توست که توجه همه را جلب کرده است.
درین بازی که من افتادم این بار
ندانم من بمانم یا رخ تو
هوش مصنوعی: در این بازیای که من در آن قرار گرفتهام، نمیدانم باید بمانم یا به چهره تو نگاه کنم.
اگرچه هر دو عالم بَرده تست
نماند هیچ کس الّا رخ تو
هوش مصنوعی: اگرچه تمام موجودات در دو جهان در خدمت تو هستند، اما هیچکس جز چهره تو اهمیت ندارد.
بساط ملک بستانم ز شاهان
اگر با من بود تنها رخ تو
هوش مصنوعی: اگر تنها تو در کنارم باشی، میتوانم سلطنت و قدرت پادشاهان را از آنِ خود کنم.
پس هر پرده همچون در نشستم
ولی نگشود در بر ما رخ تو
هوش مصنوعی: هر پردهای را که کشیدهام، به مانند درگاهی نشستهام، اما هیچگاه چهرهات را برای من نگشودهاست.
نظر در خود کنم باشد که روزی
ازین پرده شود پیدا رخ تو
هوش مصنوعی: به خودم نگاه میکنم، شاید روزی رخ تو از پشت این پرده نمایان شود.
من وتو در جهان عشق و حسنیم
من اینجا شاهم و آنجا رخ تو
هوش مصنوعی: ما در دنیای عشق و زیبایی با یکدیگر هستیم. من در این مکان همانند پادشاهی هستم و تو در آن سو، زیباییِ چهرهات میدرخشد.
چو سیف امروز عاشق نیست با تو
ازو پنهان بود فردا رخ تو
هوش مصنوعی: امروز چوسیف عاشق نیست و از عشقش به تو پنهان بوده، اما فردا چهره تو را نشان میدهد.