گنجور

شمارهٔ ۴۰

ای پستهٔ دهانت شیرین و انگبین لب
من تلخ کام مانده در حسرت چنین لب
بودیم بر کناری عطشان آب وصلت
زد بوسهٔ تو ما را چون نان در انگبین لب
هرگز برون نیاید شیرینی از زبانش
هرکو نهاده باشد باری دهان برین لب
عاشق از آستینت شکر کشد بدامن
چون تو بگاه خنده گیری در آستین لب
تا در مقام خدمت پیش تو خاک بوسد
روزی دو ره نهاده خورشید بر زمین لب
از بهر آب خوردن باری دهان براو نه
تا لعل تر بریزد از کوزهٔ گلین لب
با داغ مهر مهرت ای بس گدا که چون من
از آرزوی لعلت مالند بر نگین لب
از معجزات حسنت بر روی تو بدیدم
هم شکر آب دندان هم پسته آتشین لب
دل تلخ کام هجر است او را بجای باده
زین بوسه‌های شیرین درده بشکرین لب
تا چند باشد ای جان پیش در تو ما را
چون مرغ بهر دانه از خاک بوسه چین لب
تو سرخ روی حسنی تا کرد شیر شیرین
خط نبات رنگت همچون ترانگبین لب
چون فاخته بنالم اکنون که مر ترا شد
همچون گلوی قمری زآن خط عنبرین لب
هنگام شعر گفتن شوقت مرا قرین دان
زآن سان که در خموشی {با} لب بود قرین لب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای پستهٔ دهانت شیرین و انگبین لب
من تلخ کام مانده در حسرت چنین لب
هوش مصنوعی: ای پستهٔ دهانت که شیرینی و عسل را به یاد می‌آورد، لب من تلخ و گس است و در حسرت چشیدن شیرینی‌های تو باقی مانده‌ام.
بودیم بر کناری عطشان آب وصلت
زد بوسهٔ تو ما را چون نان در انگبین لب
هوش مصنوعی: ما در کناری ایستاده بودیم و تشنه‌ی آب عشق تو بودیم. بوسه‌ات بر ما همچون عسل بر نان تاثیر گذاشت.
هرگز برون نیاید شیرینی از زبانش
هرکو نهاده باشد باری دهان برین لب
هوش مصنوعی: هرگز از زبان او شیرینی بیرون نمی‌آید، هر کس که دهانش را بر این لب‌ها بگذارد، باری از سنگینی را احساس خواهد کرد.
عاشق از آستینت شکر کشد بدامن
چون تو بگاه خنده گیری در آستین لب
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر لبخند تو، مانند شکر از آستینت به دامنش می‌چسبد. تو که در لحظه خنده، زیبایی و جذابیت خاصی داری.
تا در مقام خدمت پیش تو خاک بوسد
روزی دو ره نهاده خورشید بر زمین لب
هوش مصنوعی: هر روز، خورشید به زمین می‌آید و در این میان، من نیز در مقام خدمت به تو، خاک پای تو را می‌بوسم.
از بهر آب خوردن باری دهان براو نه
تا لعل تر بریزد از کوزهٔ گلین لب
هوش مصنوعی: برای نوشیدن آب، دهان را باز کن تا لعل‌های سُرخ از کوزهٔ گلی بچکد.
با داغ مهر مهرت ای بس گدا که چون من
از آرزوی لعلت مالند بر نگین لب
هوش مصنوعی: با عشق و محبت تو، چه بسیار آدم‌هایی که مانند من از خواسته‌ام برای به دست آوردن زیبایی و عشق تو، غمگین و دردمند شده‌اند.
از معجزات حسنت بر روی تو بدیدم
هم شکر آب دندان هم پسته آتشین لب
هوش مصنوعی: من از زیبایی‌های چهره‌ات معجزاتی دیدم، مانند شیرینی لب‌هایت که همچون شکر است و رنگ لب‌هایت که به پسته‌ی آتشین می‌ماند.
دل تلخ کام هجر است او را بجای باده
زین بوسه‌های شیرین درده بشکرین لب
هوش مصنوعی: دل پر از تلخی و ناامیدی ناشی از دوری و جدایی است، بنابراین به جای نوشیدن شراب، به او بوسه‌های شیرینی که از لبانش می‌گیرد می‌دهد تا کمی از تلخی‌های دلش کاسته شود.
تا چند باشد ای جان پیش در تو ما را
چون مرغ بهر دانه از خاک بوسه چین لب
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی ای جان، ما را در پیش پای خود ببیند؟ مانند مرغی که برای دانه، از زمین بوسه بر لبان می‌زند.
تو سرخ روی حسنی تا کرد شیر شیرین
خط نبات رنگت همچون ترانگبین لب
هوش مصنوعی: تو با چهره‌ی زیبا و سرخ‌رویی همچون گل، نامت حسنی است. طعم شیرینی که داری شبیه به شهد خوشمزه‌ای است که در شیره‌ی نبات پیدا می‌شود. رنگت هم مانند رنگ شهد ترنگبین لب‌های توست.
چون فاخته بنالم اکنون که مر ترا شد
همچون گلوی قمری زآن خط عنبرین لب
هوش مصنوعی: اکنون که تو به زیبایی گلوی قمری شده‌ای، مانند فاخته غصه می‌زنم.
هنگام شعر گفتن شوقت مرا قرین دان
زآن سان که در خموشی {با} لب بود قرین لب
هوش مصنوعی: وقتی شعر می‌گویم، شوق و انگیزه‌ام را به جنس شعر نزدیک بدان، همچنان که در سکوت، لب‌هایم همواره به هم نزدیک هستند.