شمارهٔ ۳۷
روزی آن روی چو خورشید و بر و خال چو شب
دیدم و عشق مرا با تو همین بود سبب
زین پس از پیش تو کوته نکنم دست نیاز
زین پس از کوی تو بیرون ننهم پای طلب
گوشهای از سر کوی تو قصور فردوس
نیمهای از مه روی تو هلال غبغب
دیدن تو ببرد قاعده غم از دل
بوسه تو بنهد خاصیت جان در لب
در دهان گیر لب خویش دمی تا بینی
ذوق صد تنگ شکر جمع شده در دو رطب
روی تو با خط مشکین تو می دانی چیست
آفتابیست (و) بر (هر) طرفش نیمه شب
بر سرم عشق تو مالید شبی دست قبول
در دلم مطرب اندوه تو زد چنگ طرب
در جهان دلم ای ترک سیه چشم گذشت
غارت هندوی زلف تو ز یغمای عرب
سیف فرغانی در حضرت جانان دایم
خامشی غیر ادب دان و سخن ترک ادب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزی آن روی چو خورشید و بر و خال چو شب
دیدم و عشق مرا با تو همین بود سبب
هوش مصنوعی: روزی چهرهات را مانند خورشید و نرمی و زیباییات را مانند شب مشاهده کردم و همین دیدار باعث شد که عشق من به تو شکل بگیرد.
زین پس از پیش تو کوته نکنم دست نیاز
زین پس از کوی تو بیرون ننهم پای طلب
هوش مصنوعی: دیگر از تو دست نیاز را کوتاه نمیکنم و از کوی تو پای طلب را بیرون نمیگذارم.
گوشهای از سر کوی تو قصور فردوس
نیمهای از مه روی تو هلال غبغب
هوش مصنوعی: در گوشهای از خیابان تو، بهشتی وجود دارد که نیمی از زیبایی چهرهات به شکل هلالی در آن نمایان است.
دیدن تو ببرد قاعده غم از دل
بوسه تو بنهد خاصیت جان در لب
هوش مصنوعی: دیدن تو غم را از دل میبرد و بوسهات خاصیت زندگی را به لبانم میبخشد.
در دهان گیر لب خویش دمی تا بینی
ذوق صد تنگ شکر جمع شده در دو رطب
هوش مصنوعی: لبانت را به آرامی به هم بفشار و چند لحظه صبر کن تا طعم شیرینی که در دانههای رطب جمع شده را بچشیدی.
روی تو با خط مشکین تو می دانی چیست
آفتابیست (و) بر (هر) طرفش نیمه شب
هوش مصنوعی: روی تو با رنگ سیاه مثل خط مشک است، میدانی چه چیزی را میگوید؟ آن روی تو مانند یک خورشید است و در کنار آن، هر طرفش نیمه شب است.
بر سرم عشق تو مالید شبی دست قبول
در دلم مطرب اندوه تو زد چنگ طرب
هوش مصنوعی: شب هنگامی که عشق تو بر سرم سایه انداخت، در دل من آهنگ غمگینی نواخته شد که دل را به شوق میآورد.
در جهان دلم ای ترک سیه چشم گذشت
غارت هندوی زلف تو ز یغمای عرب
هوش مصنوعی: در دلم، ای دختر زیبا و سیاه چشم، خاطراتی از عشق و زیبایی تو وجود دارد. زیبایی موهای تو، که مانند جواهرات هندی به دل مینشیند، روح و جان مرا مانند یک غارتگر عرب گرفته است.
سیف فرغانی در حضرت جانان دایم
خامشی غیر ادب دان و سخن ترک ادب
هوش مصنوعی: سخن گفتن در حضور محبوب نیاز به احتیاط و ادب دارد. در واقع، در محضر کسانی که محبوب و محترم هستند، باید از گفتن بیمورد خودداری کرد و به سکوت و احترام پرداخت.
حاشیه ها
1399/12/21 22:02
غلامرضا امامی
اشتباهات تایپی در این غزل راه یافته که در زیر تصحیح میگردد.
روزی آن روی چو خورشید و بر و خال چو شب
دیدم و عشق مرا با تو همین بود سبب
زین پس از پیش تو کوته نکنم دست نیاز
زین پس از کوی تو بیرون ننهم پای طلب
گوشهای از سر کوی تو قصور فردوس
نیمهای از مه روی تو هلال غبغب
دیدن تو ببرد قاعدهی غم از دل
بوسه تو بنهد خاصیت جان در لب
در دهان گیر لب خویش دمی تا بینی
ذوق صد تَنگ شکر جمع شده در دو رُطب
روی تو با خط مشکین تو میدانی چیست؟
آفتابیست و بر هر طرفش نیمهی شب
بر سرم عشق تو مالید شبی دست قبول
در دلم مطرب اندوه تو زد چنگ طرب
در جهان دلم ای ترک سیهچشم گذشت
غارت هندوی زلف تو ز یغمای عرب
سیف فرغانی در حضرت جانان دائم
خامشی عین ادب دان و سخن ترک ادب