گنجور

شمارهٔ ۳۵

ای کرده به عشق تو دل پرورش جان‌ها
گردون چو رخت ماهی نادیده به دوران‌ها
آن را که چو تو سروی در خانه بود دایم
از بی‌خبری باشد رفتن سوی بستان‌ها
آن را که گل رویش زردی ز غمت گیرد
خاک قدمش باشد سرسبزی ریحان‌ها
زانگشت خیال تو چون نقش پذیرفتم
از دست دلم یک یک چون رنگ برفت آن‌ها
از رنگ تو و بویت در گل اثری دیدست
بلبل که نمی‌آید بیرون ز گلستان‌ها
بهر من دل‌خسته ای ترک کمان‌ابرو
تیر مژه را کردی سرتیز چو پیکان‌ها
ای زلف تو چون چوگان بیم است که از دستت
چون کوی به سر گردم گرد همه میدان‌ها
گفتم به وفا با تو عهدی بکنم لیکن
از سخت‌دلی سستی اندر همه پیمان‌ها
از آرزوی رویت بود آنکه ز بهر گل
وقتی طرف خاطر می‌رفت به بستان‌ها
تو در حرم دل‌ها ساکن شده‌ای وآنگه
سیف از هوس کعبه پیموده بیابان‌ها

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای کرده به عشق تو دل پرورش جان‌ها
گردون چو رخت ماهی نادیده به دوران‌ها
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر عشق تو، دل‌ها را پرورش داده‌ای، آسمان مانند ماهی است که در گذر زمان دیده نمی‌شود.
آن را که چو تو سروی در خانه بود دایم
از بی‌خبری باشد رفتن سوی بستان‌ها
هوش مصنوعی: کسی که همچون تو زیبایی خاصی دارد و همیشه در خانه‌اش حضور دارد، به خاطر نداشتن آگاهی از زیبایی‌های دیگر، از رفتن به باغ‌ها و طبیعت دور است.
آن را که گل رویش زردی ز غمت گیرد
خاک قدمش باشد سرسبزی ریحان‌ها
هوش مصنوعی: اگر کسی از غم تو دچار زردی و اندوه شود، برای او زمین زیر پاهایش مثل سبزی و طراوت گل‌ها خواهد بود.
زانگشت خیال تو چون نقش پذیرفتم
از دست دلم یک یک چون رنگ برفت آن‌ها
هوش مصنوعی: از خیال تو تأثیر گرفتم و آن را در ذهن خود نقش زدم، اما حالا به‌تدریج آن تصویرها به دل من رنگ باخته‌اند.
از رنگ تو و بویت در گل اثری دیدست
بلبل که نمی‌آید بیرون ز گلستان‌ها
هوش مصنوعی: بلبل از زیبایی و عطر تو در گل‌ها متأثر شده است، به گونه‌ای که نمی‌تواند از گلستان بیرون برود.
بهر من دل‌خسته ای ترک کمان‌ابرو
تیر مژه را کردی سرتیز چو پیکان‌ها
هوش مصنوعی: برای من که دلی خسته دارم، تو با لبخند زیبایت مثل تیر مژه‌ات به قلبم می‌زنی، همچون پیکانی تیز و برنده.
ای زلف تو چون چوگان بیم است که از دستت
چون کوی به سر گردم گرد همه میدان‌ها
هوش مصنوعی: زلف تو مانند چوب چوگان است که من از دستت در حال گرداندن خودم در اطراف میدان‌ها هستم و از این بیم دارم که به دردسر بیفتم.
گفتم به وفا با تو عهدی بکنم لیکن
از سخت‌دلی سستی اندر همه پیمان‌ها
هوش مصنوعی: گفتم که با تو عهد و پیمانی برقرار کنم، اما از روی سخت‌دلی نتوانستم در هیچ‌یک از این پیمان‌ها استقامت کنم.
از آرزوی رویت بود آنکه ز بهر گل
وقتی طرف خاطر می‌رفت به بستان‌ها
هوش مصنوعی: آرزو و longing برای دیدن تو باعث شده بود که در زمان گل‌کاری، از خیال تو، به باغ‌ها بروم و به سراغ گل‌ها بروم.
تو در حرم دل‌ها ساکن شده‌ای وآنگه
سیف از هوس کعبه پیموده بیابان‌ها
هوش مصنوعی: تو در دل‌ها جا داری و در عین حال سیف با اشتیاقی که به کعبه دارد، سفر در بیابان‌ها را تجربه کرده است.