گنجور

شمارهٔ ۳۳

الا ای غمت شادی جان ما
تویی راحت جان پژمان ما
دلی کو جهانیست بردی، برو
چه افتاده یی در پی جان ما
پری رویی از مردمت باک نیست
زدیوان نترسد سلیمان ما
غم تو چو کرد ازدل ما حرم
چو کعبه شریفست ارکان ما
چو از مشرب عشقت آبی خوریم
زدنیا بریده شود نان ما
چرا ما زمردم گدایی کنیم
جهان سر بسر ملک سلطان ما
همین بخت واقبال مارا بس است
که ما آن اوییم و اوآن ما
نگیریم چون عنکبوتان مگس
که عنقا شکارند مرغان ما
صبا چون گلی را گریبان گشود
بخاری درآویخت دامان ما
ندانم که بی اینچنین خار وگل
بدست که بودی گریبان ما
ننالم زفرقت اگر روز وصل
برآید ز شبهای هجران ما
چو یوسف به یعقوب خواهد رسید
سرورست در بیت احزان ما
زسر سیف فرغان بیا گوی کن
چو پا درنهادی بمیدان ما

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الا ای غمت شادی جان ما
تویی راحت جان پژمان ما
هوش مصنوعی: ای غم تو شادی جان ما هستی و آرامش روح پژمان ما نیز هستی.
دلی کو جهانیست بردی، برو
چه افتاده یی در پی جان ما
هوش مصنوعی: دل تو که دنیایی را دربرگرفته است، آن را رها کن و بگذار به حال خود باشد، چرا که در پی جان ما چه بر سر تو آمده است؟
پری رویی از مردمت باک نیست
زدیوان نترسد سلیمان ما
هوش مصنوعی: زیبایانی از میان مردمان برایمان مهم نیستند، و سلیمان ما از دیوان و موجودات ترس ندارد.
غم تو چو کرد ازدل ما حرم
چو کعبه شریفست ارکان ما
هوش مصنوعی: غم تو مثل یک مکان مقدس در دل ما جای دارد، مانند کعبه که ارکانش محکم و با ارزش است.
چو از مشرب عشقت آبی خوریم
زدنیا بریده شود نان ما
هوش مصنوعی: وقتی از چشمه عشق تو سیراب شویم، دیگر از دنیا و مادیات قطع خواهیم شد.
چرا ما زمردم گدایی کنیم
جهان سر بسر ملک سلطان ما
هوش مصنوعی: چرا باید به دنبال چیزهای کم ارزش باشیم در حالی که تمام دنیا متعلق به سلطان ماست؟
همین بخت واقبال مارا بس است
که ما آن اوییم و اوآن ما
هوش مصنوعی: بخت و خوش‌شانسی ما همین کافی است که ما او هستیم و او هم متعلق به ماست.
نگیریم چون عنکبوتان مگس
که عنقا شکارند مرغان ما
هوش مصنوعی: ما نباید مانند عنکبوت‌ها به دنبال طعمه‌گیری بیفتیم، زیرا پرندگان ما به دنبال چیزهای بزرگتری هستند.
صبا چون گلی را گریبان گشود
بخاری درآویخت دامان ما
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی مانند گلی، پرده را کنار زد و بویی خوش به دامان ما نشاند.
ندانم که بی اینچنین خار وگل
بدست که بودی گریبان ما
هوش مصنوعی: نمی‌دانم که در نبود این همه مشکلات و زیبایی‌ها، چه کسی بود که دامن ما را می‌گرفت.
ننالم زفرقت اگر روز وصل
برآید ز شبهای هجران ما
هوش مصنوعی: اگر روز وصال فرا برسد، من از جدایی چنان ناله‌ای نخواهم کرد که در شب‌های دوری‌ام داشتم.
چو یوسف به یعقوب خواهد رسید
سرورست در بیت احزان ما
هوش مصنوعی: وقتی یوسف به پدرش یعقوب خواهد رسید، شادی او در خانه ما مانند سرور و خوشحالی است.
زسر سیف فرغان بیا گوی کن
چو پا درنهادی بمیدان ما
هوش مصنوعی: از نیکویی و شجاعت فرغانز در میدان نبرد بگو، چون به میدان قدم گذاشتی.