گنجور

شمارهٔ ۳۲

ای سعادت زپی زینت و زیبایی را
بافته بر قد تو کسوت رعنایی را
عشق رویت چو مرا حلقه بزد بر در دل
شوق از خانه به در کرد شکیبایی را
گر ببینم رخ چون شمع تو ای جان بیمست
کآب چشمم بکشد آتش بینایی را
ذره ها گر همه خورشید شود بی رویت
نبود روز و شب عاشق سودایی را
من شوریده سر کوی ترا ترک کنم
گر مگس ترک کند صحبت حلوایی را
در دهان طمعم چون ترشی کند کند
لب شیرین تو دندان شکر خایی را
دهن تنگ تو چون ذره در سایه نهان
نفی کرده است زخود تهمت پیدایی را
صبر با غمزه غارتگرت افگند سپر
دفع شمشیر کند لشکر یغمایی را
هوس نرگس شیر افگن تو در کویت
با سگان انس دهد آهوی صحرایی را
بهر تو گوهر دین ترک همی باید کرد
زآنکه تو خاک شماری زر دنیایی را
سعدی ار شعر من و حسن تو دیدی گفتی
غایت اینست جمال و سخن آرایی را
سیف فرغانی چون شمع خیالش با تست
چه غم ار روز نباشد شب تنهایی را
مرد نادان زغم آسوده بود چون کودک
خیز و چون تخته بشو دفتر دانایی را

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سعادت زپی زینت و زیبایی را
بافته بر قد تو کسوت رعنایی را
هوش مصنوعی: ای خوشبختی، زیبایی و زینت را بر قامت تو به صورت لباس زیبا و دلربا بافته‌اند.
عشق رویت چو مرا حلقه بزد بر در دل
شوق از خانه به در کرد شکیبایی را
هوش مصنوعی: عشق تو چون بر در دلم کوبید، شوق و آرزو مرا از خانه بیرون کرد و صبر و شکیبایی را از من گرفت.
گر ببینم رخ چون شمع تو ای جان بیمست
کآب چشمم بکشد آتش بینایی را
هوش مصنوعی: اگر چهره‌ات را ببینم، ای جانم، نگرانم که اشک‌هایم آتش بینایی‌ام را خاموش کند.
ذره ها گر همه خورشید شود بی رویت
نبود روز و شب عاشق سودایی را
هوش مصنوعی: اگر همه ذرات جهان به خورشید تبدیل شوند، باز هم بدون دیدن تو، برای عاشق دیوانه، نه روزی وجود دارد و نه شبی.
من شوریده سر کوی ترا ترک کنم
گر مگس ترک کند صحبت حلوایی را
هوش مصنوعی: اگر مگس هم بخواهد صحبت با شیرینی را ترک کند، من هم دیوانه‌وار عاشق کوی تو را ترک می‌کنم.
در دهان طمعم چون ترشی کند کند
لب شیرین تو دندان شکر خایی را
هوش مصنوعی: وقتی طمع و خواسته‌های من تلخی می‌آورد، لب‌های شیرین تو همچنان وجود دارد که می‌تواند طعم شیرینی را به من بچشاند.
دهن تنگ تو چون ذره در سایه نهان
نفی کرده است زخود تهمت پیدایی را
هوش مصنوعی: دهان تنگ تو مانند ذره‌ای است که در سایه پنهان شده و از خود، تهمت وجود را انکار کرده است.
صبر با غمزه غارتگرت افگند سپر
دفع شمشیر کند لشکر یغمایی را
هوش مصنوعی: با صبر و حضور زیرکانه‌ات، می‌توانی به راحتی دشمنان را از پای درآوری و سپر دفاعی‌ات را در برابر حملات‌ شدید آنها به کار بگیری.
هوس نرگس شیر افگن تو در کویت
با سگان انس دهد آهوی صحرایی را
هوش مصنوعی: عشق و جذبهٔ نرگس تو در کوچه‌های مجاورت، به قدری قوی است که حتی آهوی وحشی را هم به دوستی با سگان می‌آورد.
بهر تو گوهر دین ترک همی باید کرد
زآنکه تو خاک شماری زر دنیایی را
هوش مصنوعی: برای تو باید جان و دین را فدای تو کرد، زیرا تو به اندازه‌ای با ارزش هستی که طلا و زر دنیایی را به هیچ می‌انگاری.
سعدی ار شعر من و حسن تو دیدی گفتی
غایت اینست جمال و سخن آرایی را
هوش مصنوعی: اگر شعر من و زیبایی تو را دیده بودی، می‌گفتی این نهایت زیبایی و هنر سخن گفتن است.
سیف فرغانی چون شمع خیالش با تست
چه غم ار روز نباشد شب تنهایی را
هوش مصنوعی: شاعر به بیان حس و حال خود در تنهایی می‌پردازد. او تشبیه می‌کند که مانند شمعی در تاریکی خیالات خود روشن است و همین روشنایی، او را از غم و اندوه دور می‌کند؛ بنابراین، اگر روزی نباشد، شب‌های تنهایی برای او چندان نگران‌کننده نیست.
مرد نادان زغم آسوده بود چون کودک
خیز و چون تخته بشو دفتر دانایی را
هوش مصنوعی: مرد نادان از درد و رنج بی‌خیال بود، مانند کودکی که بازی می‌کند و مانند تخته‌ای که در دفتر دانایی، هیچ آگاهی ندارد.

حاشیه ها

1391/07/30 20:09
آرش

شاعری که در غیاب شاعر بزرگ دیگر ، از حسن خود بگوید شاعر نیست کلّاش است و لوده باز و در بسیاری اشعار سیف این خودبرتر بینی کاذب موج می زند. بماند اینکه تاثیر پذیری این به ظاهر شاعر از ارباب سخن سعدی شیرازی اظهر من الشمس است .
هر که می خواهد مقبول طبع مردم صاحب نظر شود باید مزید بر حُسن صد نکته را دریابد .
منصرف گشتم از تلف کردن وقت برای خواندن این رقعه های طعن آلود .
دردو بر شما برای این جمع آوری زیبا و تحسین برانگیز

1392/05/31 01:07
امین کیخا

پیدایی یعنی وجود ، افرینش ، حضور

1392/05/31 01:07
امین کیخا

ارش جان البته بر منشی و خود خواهی ناخرسندی می اورد ولی در جای جای شعر سیف به سعدی زهازه گفته شده است

1398/08/07 02:11

ذره ها گر.....----درست است

1398/08/07 02:11

در دهان طمع ام.....---درست است