گنجور

شمارهٔ ۱۰

هر چه غیر دوست اندر دل همی آید ترا
جمله ناپاکست و تو پاکی نمی‌شاید ترا
ور تو ذکر او کنی هر گه که ذکر او کنی
غافلی از وی گر از خود یاد می‌آید ترا
زهر با یادش زیان نکند ولی بی یاد او
گر خوری تریاک همچون زهر بگزاید ترا
گر دلت جانان خوهد میل دل از جان قطع کن
ور دلت جان می‌خوهد جانان نمی‌باید ترا
تا به هر صورت نظر داری به معنی تیره‌ای
صیقلی چون آینه چندان که بزداید ترا
ور ز خاک کوی او یک ذره در چشمت فتد
آفتابی بعد از آن اندر نظر ناید ترا
چهره معنی چو نبود خوب زشتی حاصلست
هر نفس کز جان تو صورت بیاراید ترا
تا تو تن را خادمی جان از تعب آسوده نیست
خدمت تن ترک کن تا جان بیاساید ترا
ور گشایش می‌خوهی بر خود در راحت ببند
کین در ار بر خود نبندی هیچ نگشاید ترا
از برای نیش زنبورش مهیا داردت
گر ز شیرینیش انگشتی بیالاید ترا
بر سر این کوی می‌کن پای محکم چون درخت
ورنه هر بادی چو خس زین کوی برباید ترا
گر هزاران دم زنی بی عشق جمله باطلست
جهد کن تا یک نفس عشق از تو برباید ترا
تا ز تو دجال نفست را خر اندر آخورست
تو نه‌ای عیسی اگر مریم همی‌زاید ترا
شرع می‌گوید که طاعت کن ولیکن نزد دوست
طاعت آن باشد که عشق دوست فرماید ترا
چون کنی در هر چه می‌بینی نظر از بهر دوست
دوست اندر هر چه بینی روی بنماید ترا
اندر این راهی که مشتاقان قدم از جان کنند
سر به جایش نِه چو کفش از پا بفرساید ترا
سیف فرغانی کمال عشقت ار حاصل نشد
غیر نقصان بعد از ذین چیزی نیفزاید ترا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر چه غیر دوست اندر دل همی آید ترا
جمله ناپاکست و تو پاکی نمی‌شاید ترا
هوش مصنوعی: هر چیزی غیر از دوست، اگر به دل تو راه یابد، به طور کلی ناپاک است و تو از پاکی برخورداری نخواهی داشت.
ور تو ذکر او کنی هر گه که ذکر او کنی
غافلی از وی گر از خود یاد می‌آید ترا
هوش مصنوعی: اگر تو هر بار یاد او بکنی، در حقیقت از خود غافل هستی، حتی اگر به یاد خودت بیفتی.
زهر با یادش زیان نکند ولی بی یاد او
گر خوری تریاک همچون زهر بگزاید ترا
هوش مصنوعی: اگرچه یاد او باعث کاهش آسیب زهر می‌شود، اما اگر بدون یاد او تریاک مصرف کنی، مانند زهر می‌تواند به تو آسیب برساند.
گر دلت جانان خوهد میل دل از جان قطع کن
ور دلت جان می‌خوهد جانان نمی‌باید ترا
هوش مصنوعی: اگر دلت به محبوبی تعلق دارد، از خواسته‌های دل خود دست بکش. اما اگر دلت طالب محبوب است، نباید به خواسته‌های خود وابسته باشی.
تا به هر صورت نظر داری به معنی تیره‌ای
صیقلی چون آینه چندان که بزداید ترا
هوش مصنوعی: هر طور که می‌خواهی به موضوع نگاه کنی، مثل یک آینه صاف و روشن است که هر چیزی را به وضوح نمایش می‌دهد و تا حدی به تو این امکان را می‌دهد که خودت را بازبینی کنی.
ور ز خاک کوی او یک ذره در چشمت فتد
آفتابی بعد از آن اندر نظر ناید ترا
هوش مصنوعی: اگر حتی یک ذره از خاک مسیر او به چشمت بیفتد، بعد از آن هرگز چیزی دیگر در نظر تو نخواهد آمد.
چهره معنی چو نبود خوب زشتی حاصلست
هر نفس کز جان تو صورت بیاراید ترا
هوش مصنوعی: وقتی چهره و معنی در تو نیکو نباشد، زشتی به بار می‌آید؛ زیرا هر لحظه که تو از جان خود تصویری بیافرینی، این تصویر از درون تو ناشی می‌شود.
تا تو تن را خادمی جان از تعب آسوده نیست
خدمت تن ترک کن تا جان بیاساید ترا
هوش مصنوعی: برای آسایش روح و جانت، بهتر است از خدمت به جسم و تن فاصله بگیری. تا زمانی که به تن و لذت‌های آن وابسته‌ای، آرامش واقعی نصیبت نخواهد شد. جسم را رها کن تا روح و جانت در آرامش باشد.
ور گشایش می‌خوهی بر خود در راحت ببند
کین در ار بر خود نبندی هیچ نگشاید ترا
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی آرامش و آسایش را در زندگی‌ات تجربه کنی، باید درهای ناامیدی و ناراحتی را بر روی خود ببندی. اگر این درها را نبندی، احتمال هیچ چیزی برای تو باز نخواهد شد.
از برای نیش زنبورش مهیا داردت
گر ز شیرینیش انگشتی بیالاید ترا
هوش مصنوعی: اگر از شیرینی زنبور عسل با نوک انگشت خود بچشی، برای تو نیش زنبور را آماده کرده است.
بر سر این کوی می‌کن پای محکم چون درخت
ورنه هر بادی چو خس زین کوی برباید ترا
هوش مصنوعی: در اینجا به ما پیشنهاد می‌شود که در زندگی‌امان باید استوار و محکم باشیم، مثل درختی که ریشه‌اش را محکم در دل خاک دارد. اگر این‌طور نباشیم، ممکن است هر بلایی که بر سرمان می‌آید، ما را به راحتی از جا بکند و به آسانی از مسیرمان دور کند، مانند علفزاری که به سادگی با وزش باد جابجا می‌شود.
گر هزاران دم زنی بی عشق جمله باطلست
جهد کن تا یک نفس عشق از تو برباید ترا
هوش مصنوعی: اگر هزاران بار بدون عشق صحبت کنی، همه آنها بی‌ارزش است. تلاش کن تا حتی یک لحظه عشق در وجودت زنده شود.
تا ز تو دجال نفست را خر اندر آخورست
تو نه‌ای عیسی اگر مریم همی‌زاید ترا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر نفس خود را کنترل نکنی و به خواسته‌های آن توجه کنی، هرچند که قابلیت‌های زیادی داشته باشی، نمی‌توانی به مقام‌های والا دست یابی. حتی اگر به ظاهر توانایی‌های خاصی داشته باشی، اما در واقعیت در چنگال نفس دجال خود خواهی بود و نمی‌توان تو را معجزه‌گر و نجات‌دهنده‌ای چون عیسی دانست.
شرع می‌گوید که طاعت کن ولیکن نزد دوست
طاعت آن باشد که عشق دوست فرماید ترا
هوش مصنوعی: شرع می‌گوید که باید پیرو و مطیع بود، اما در کنار محبوب واقعی، اطاعت واقعی به معنای عشق و محبت اوست که تو را هدایت می‌کند.
چون کنی در هر چه می‌بینی نظر از بهر دوست
دوست اندر هر چه بینی روی بنماید ترا
هوش مصنوعی: هرگاه که به چیزهایی که می‌بینی توجه کنی، به خاطر دوست، آن دوست در هر چیزی که می‌بینی، چهره‌اش را به تو نشان می‌دهد.
اندر این راهی که مشتاقان قدم از جان کنند
سر به جایش نِه چو کفش از پا بفرساید ترا
هوش مصنوعی: در این مسیر، عاشقانی هستند که تمام وجودشان را برای ادامه راه می‌گذارند. پس باید به آرامی و با احتیاط قدم برداری، چون اگر بی‌توجه باشی، ممکن است در میانه راه دچار مشکل شوی و از مسیر منحرف شوی.
سیف فرغانی کمال عشقت ار حاصل نشد
غیر نقصان بعد از ذین چیزی نیفزاید ترا
هوش مصنوعی: اگر به کمال عشقت نرسیدم، بدان که بعد از نقصانی که احساس کردم، هیچ چیز دیگری به تو اضافه نخواهد شد.

حاشیه ها

1396/01/13 09:04
فرشید

در بیت چهارم مصرع اول و دوم "خوهد" درست است یا باید "خواهد" درج شود؟ همچنین در بیت 9 مصرع 1

و در بیت 15 مصرع 2 "هرچ" یا "هرچه" ؟

1398/08/06 18:11

ور گشایش می خواهی....---تو نه عیسی ای اگر....----درست است