گنجور

بخش ۷۱ - خطاب به خورشید

ای خطاب تو نیر اعظم
ای خضر کسوف مسیحا دم
ای فریدون خطهٔ اعلی
بی نصیب از تو دیدهٔ اعمی
چون نمایی به صبح رایت نور
خیل ضحاک شب شود مقهور
در حجاب تو اختران یکسر
اندرین هفت منظر اخضر
دو وشاقند بسته دردو وثاق
بر میان بهر بندگیت نطاق
هم قمر پرده‌دار ایوانت
هم عطارد دبیر دیوانت
از پی بزم توست خنیاگر
در سیم قصر، زهره ازهر
بسته پیشت کمر به سرهنگی
والی عقرب آن یل جنگی
سعد اکبر عیال‌ انعامت
راهب دیر حارس بامت
توکه در هفت‌کشوری خسرو
شهسواری و لیک تنها رو
دار ملک تو کشور چارم
بام قصر تو پنجمین طارم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: طریق التحقیق دکتر مؤذنی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.