گنجور

بخش ۶۲ - فاستقم کما اُ‌مرت‌، و من تاب معک

راستی شغل نیک بختانست
هر کراهست‌، نیکبخت آنست
دل زبهر چه برکسی بستی‌؟
راستی پیشه کن زغم رستی
گر کژی را شقاوتست اثر
راستی را سعادتست اثر
هر که او پیشه راستی دارد
نقد معنی در آستی دارد
تا در این رسته‌ای‌که مسکن‌توست
نفست ارکجروست دشمن توست
راستی کن که اندرین رسته
نشوی جز به راستی رسته
بر تو بادا که تاتوانی تو
نامهٔ ناکسان نخوانی تو

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: طریق التحقیق دکتر مؤذنی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.