بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون
کاف ونون چون به یکدگرپیوست
شد پدید آنچه بود و باشد و هست
هر چه موجود شد زامرش دان
پیشتر عقل آمد آنگه جان
اثر فیض اوست نامحصور
عقل از آن فیضگشت قابل نور
عقل اگر چند شاه و سلطان است
بر در امر، بنده فرمان است
از پی بود زید و هستی عمرو
فیض حق را توسط آمد امر
تختهٔ کلک نقش امرست او
دایهٔ نفس زید و عمروست او
مبدع کائنات جوهر اوست
مرجع روح پاک کشور اوست
قادر مطلق ایزد متعال
ذات او را حیات داد و کمال
والی کشور وجود است او
سایهٔ رحمت ودود است او
ساکن بزم او به صف نعال
نفس کل از برای کسب کمال
هست پیوسته میل آن طرفش
زآنکه آنجاست مقصد و شرفش
عقل شاهست و نفس حاجب او
در ممالک دبیر و نایب او
قوت از فیض عقل گیردنفس
زان نفس مایه میپذیرد نفس
قائل است و زبان ندارد او
نقش، بی کلک مینگارد او
هر چه بر لوح ممکنات نگاشت
خط او نور بد سواد نداشت
خط بدینجا کوسیه روی است
که همه رنگ زاج و مازوی است
معنی لفظهای نغز و شگرف
نور محض است در سیاهی حرف
ورکمالیست از بها و جمال
عقل کل را کشد به استقبال
از برای صلاح دنیا را
پرورش او دهد هیولا را
در جهان از پی تمامی را
مایه بخشید روح نامی را
مدد از بذل اوست عالم را
نشو او داد شخص آدم را
نورنه چرخ و سیر هفت اختر
شش جهت پنج حس چهارگهر
مایهٔ هر چه هست از خرد است
که خرد، مایه بخش نیک و بداست
چون برو کرد نور حق اشراق
بذل کرد از مکارم اخلاق
مکرم و معطی و خجسته پی است
بی نیازست از آنچه تحت وی است
او زمبدع همی پذیرد ساز
پس به ابداع میرساند باز
مبدع کن فکان که قیوم است
ذات او را نظیر معدوم است
نظم هستی بدین نسق داده است
هستی ازکاف و نون چنین زاده است
گر بهشت است ورجحیم ازوست
گر سموم است ورنسیم ازوست
بخش ۵۲ - فصل فی ذکر القلب والتخلص فی العقل: اندرین ملک پادشاه، دلستبخش ۵۴ - فصل فی التسلیم: لطف او هر که را دلالت داد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: طریق التحقیق دکتر مؤذنی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کاف ونون چون به یکدگرپیوست
شد پدید آنچه بود و باشد و هست
هوش مصنوعی: زمانی که حرف «کاف» و حرف «نون» به هم وصل میشوند، آنچه که بوده، هست و خواهد بود آشکار میشود.
هر چه موجود شد زامرش دان
پیشتر عقل آمد آنگه جان
هوش مصنوعی: هر چیزی که به وجود میآید، ابتدا در ذهن و تفکر ایجاد میشود و سپس به زندگی و وجود واقعی میرسد. در واقع، عقل و فکر پیش از آنکه جان به وجود آید، نقش اساسی دارند.
اثر فیض اوست نامحصور
عقل از آن فیضگشت قابل نور
هوش مصنوعی: عقل انسان نمیتواند به تنهایی به درک کامل نعمتها و فیضهای الهی برسد، زیرا این فیضها بسیار وسیع و نامحدود هستند. تنها افرادی که قابلیت دریافت این نور را دارند، میتوانند از آن بهرهمند شوند.
عقل اگر چند شاه و سلطان است
بر در امر، بنده فرمان است
هوش مصنوعی: عقل میتواند مثل پادشاهان و حکام بزرگ باشد، اما در زمینه عمل و اجرای دستورات، همیشه باید تابع اندیشه و هدایت باشد.
از پی بود زید و هستی عمرو
فیض حق را توسط آمد امر
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زید به دنبال عمرو است و در این راه فیض الهی را در مییابد. به عبارتی دیگر، در جستجوی وجود فردی دیگر، در واقع به امر و لطف خدا دسترسی پیدا میکند.
تختهٔ کلک نقش امرست او
دایهٔ نفس زید و عمروست او
هوش مصنوعی: تختهٔ نقاشی شبیه به سرنوشت است، که به نوعی پرورشدهندهٔ نفس زید و عمرو به شمار میرود.
مبدع کائنات جوهر اوست
مرجع روح پاک کشور اوست
هوش مصنوعی: خلق کننده تمام موجودات، جوهر و ذات اوست و روح پاک و لطیف در زادگاه او قرار دارد.
قادر مطلق ایزد متعال
ذات او را حیات داد و کمال
هوش مصنوعی: خداوند قادر و با عظمت، وجودش را به زندگی و کمال بخشید.
والی کشور وجود است او
سایهٔ رحمت ودود است او
هوش مصنوعی: والی کشور وجود، به معنای حاکم و سرپرست عالم وجود است و میتوان گفت که او به عنوان سایهای از رحمت و لطف خداوند، در زندگی انسانها نقش بسیار مهمی دارد.
ساکن بزم او به صف نعال
نفس کل از برای کسب کمال
هوش مصنوعی: در جمع او، همهگان همگی در صفی ایستادهاند تا به کمال و سرمنزل رستگاری برسند.
هست پیوسته میل آن طرفش
زآنکه آنجاست مقصد و شرفش
هوش مصنوعی: همیشه تمایل به آن سمت وجود دارد، زیرا آنجا هدف و مقام والای او قرار دارد.
عقل شاهست و نفس حاجب او
در ممالک دبیر و نایب او
هوش مصنوعی: عقل مانند یک پادشاه است و نفس به عنوان دروازهبان یا نگهبان او عمل میکند. در واقع، عقل هدایتکننده امور است و نفس به نوعی میتواند مانع یا کمکی در راه دستیابی به تصمیمات درست باشد.
قوت از فیض عقل گیردنفس
زان نفس مایه میپذیرد نفس
هوش مصنوعی: قدرت و نیرو از بخشش عقل به دست میآید و نفس انسان نیز از آن نفس، nourishment و تغذیه میگیرد.
قائل است و زبان ندارد او
نقش، بی کلک مینگارد او
هوش مصنوعی: او برای بیان خود از زبان استفاده نمیکند، بلکه به واسطهی هنر خود و بدون فریبکاری، زیبایی را خلق میکند.
هر چه بر لوح ممکنات نگاشت
خط او نور بد سواد نداشت
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر صفحه وجود نوشته شده باشد، نوشته او نورانی و بینقص است و نقصی در آن وجود ندارد.
خط بدینجا کوسیه روی است
که همه رنگ زاج و مازوی است
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی توصیف زیبایی و تنوع رنگهای یک چهره است. به این معنا که رنگهای مختلفی همچون زاج و مازو به طور همزمان در چهرهاش ترکیب شدهاند و این ترکیب جلوهای خاص به او بخشیده است. در واقع، این چهره به گونهای است که توجه همه را به خود جلب میکند.
معنی لفظهای نغز و شگرف
نور محض است در سیاهی حرف
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که کلمات زیبا و با اهمیت، مانند نور خالصی هستند که در تاریکی کلمات بیارزش میدرخشند. بدین معنا که محتوای عمیق و جالب، جلوهگرتر از سخنان بیمعنا و سطحی است.
ورکمالیست از بها و جمال
عقل کل را کشد به استقبال
هوش مصنوعی: اگر کسی به کمال برسد و از ارزشها و زیباییها بهرهمند باشد، عقل کامل را به سوی خود جذب میکند.
از برای صلاح دنیا را
پرورش او دهد هیولا را
هوش مصنوعی: به منظور بهبود وضعیت دنیا، هیولا را تربیت میکند.
در جهان از پی تمامی را
مایه بخشید روح نامی را
هوش مصنوعی: در دنیا برای همه چیز، روحی با نامی خاص بخشیده شده است.
مدد از بذل اوست عالم را
نشو او داد شخص آدم را
هوش مصنوعی: کمک و یاری به جهانیان از بخشش خداوند است و او به انسان، یعنی حضرت آدم، نعمت و زندگی عطا کرده است.
نورنه چرخ و سیر هفت اختر
شش جهت پنج حس چهارگهر
هوش مصنوعی: نور، نه به خاطر حرکت چرخ و هفت ستاره، بلکه به دلیل شش طرف، پنج حس و چهار عنصر است.
مایهٔ هر چه هست از خرد است
که خرد، مایه بخش نیک و بداست
هوش مصنوعی: همه چیز از دانایی و خرد ناشی میشود و این خرد است که میتواند چیزهای خوب یا بد را به وجود بیاورد.
چون برو کرد نور حق اشراق
بذل کرد از مکارم اخلاق
هوش مصنوعی: وقتی نور حقیقت بر او تابید، او بخششهایی از ویژگیهای نیک اخلاقیاش را به نمایش گذاشت.
مکرم و معطی و خجسته پی است
بی نیازست از آنچه تحت وی است
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی اشاره دارد به شخصیت و ویژگیهای والای یک فرد. او شخصیتی محترم و بخشنده دارد و نیازی به چیزهایی که در زیر دست اوست ندارد. به زبان ساده، این فرد از نظر روحی و اخلاقی در جایگاهی بالاتر قرار دارد و وابسته به دنیای مادی نیست.
او زمبدع همی پذیرد ساز
پس به ابداع میرساند باز
هوش مصنوعی: او آغاز چیزی را میپذیرد و سپس دوباره آن را به شکلی جدید خلق میکند.
مبدع کن فکان که قیوم است
ذات او را نظیر معدوم است
هوش مصنوعی: خالق جهان، همان کسی است که وجودش مستقل و کامل است و هیچ چیزی نمیتواند نظیر او وجود داشته باشد.
نظم هستی بدین نسق داده است
هستی ازکاف و نون چنین زاده است
هوش مصنوعی: ترتیب و نظام موجودات به همین شکل است که وجود و هستی از کاف و نون به وجود آمدهاند.
گر بهشت است ورجحیم ازوست
گر سموم است ورنسیم ازوست
هوش مصنوعی: اگر بهشت باشد، ما از آن برتری داریم و اگر هم عواقب بد باشد، ما از آن بهتر هستیم.