گنجور

بخش ۴ - ‌فی وحدانیة الله تعالی‌

به یقین واجب الوجود یکیست
هر چه در وهم و خاطر آید نیست
مالک الملک و پادشاه به حق
منشی‌ء نفس و فاعل مطلق
هر چه درکل کون کهنه و نوست
هست مفعول و فاعل همه اوست
بی قلم صورت بدیع نگاشت
بی ستون خیمه رفیع افراشت
مایه بخش عقول اولی اوست
فاطر صورت و هیولا اوست
نظم ترکیب آفرینش داد
چشم دل را کمال بینش داد
نقشبند وجود جز او نیست
مستحق سجود جز او نیست
زآنکه معبود انس و جان است او
مبدع جسم و عقل و جان است او
در رهش چرخ و انجم و ارکان
همه درمانده‌اند و سرگردان
همه پوینده‌اند در طلبش
همه جوینده‌اند روز و شبش
جنبش هر یک از سرشوق است
هر یکی را از این طلب ذوق است
حلقة حکم اوست شوق‌ همه
او منزه زشوق و ذوق همه
نامهای بزرگ طاهر او
هست اوصاف صنع ظاهر او
فارغ از شوق و ذوق ونیک‌وبدست
برتر از وهم و فکرت‌وخردست‌
کس نداند که چیست الا او
صفتش ‌لا اله االا هو
هر که خواهد که ذکر او گوید
در نگنجد زبان که «‌هو» گوید
به زبان ذکر او که داند گفت‌؟
جان بود آنکه «هو» تواند گفت
سخن است آنکه بر زبان آید
ذکر «‌هو» از میان جان آید
گرچه بی‌جا و بی مکان است او
ساکن دل شکستگانست او
نه به ذاتست ساکن هر دل
بلکه لطفش همی کند منزل
هر کجا دل شکسته‌ای بینی
بینوایی و خسته‌ای بینی ،
بی زبان ذکر او از او شنوی
شرح اسماء «‌هو» از او شنوی
ذکر او از زبان بسته طلب
معرفت از دل شکسته طلب
چند، بی او به‌کعبه درتک و پوی
در خرابات آی و او را جوی
چون تو در جستنش نمایی جد
در خرابات جست یا مسجد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: طریق التحقیق دکتر مؤذنی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به یقین واجب الوجود یکیست
هر چه در وهم و خاطر آید نیست
هوش مصنوعی: مسلماً تنها یک وجود حقیقی و ضروری وجود دارد و هر چیزی که در ذهن و خیال بیاید، واقعیت ندارد.
مالک الملک و پادشاه به حق
منشی‌ء نفس و فاعل مطلق
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و پادشاه حقیقی، خالق و منبع همه چیزهاست.
هر چه درکل کون کهنه و نوست
هست مفعول و فاعل همه اوست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در جهان وجود دارد، چه قدیمی و چه جدید، همه به نوعی به او وابسته است و تحت تاثیر او قرار دارد.
بی قلم صورت بدیع نگاشت
بی ستون خیمه رفیع افراشت
هوش مصنوعی: بدون استفاده از قلم، تصویری زیبا و منحصر به فرد را خلق کرد و بدون نیاز به ستون، سایه‌بان بلندی را برپا کرد.
مایه بخش عقول اولی اوست
فاطر صورت و هیولا اوست
هوش مصنوعی: خداوند است که به عقل‌ها فهم و درک می‌بخشد و اوست که شکل و ماده را پدید می‌آورد.
نظم ترکیب آفرینش داد
چشم دل را کمال بینش داد
هوش مصنوعی: ترکیب آفرینش به شکلی منظم، سبب شد که دل توانایی دیدن عمیق و کامل را پیدا کند.
نقشبند وجود جز او نیست
مستحق سجود جز او نیست
هوش مصنوعی: جز خدا هیچ موجودی شایسته‌ی عبادت و پرستش نیست. وجود همه چیز به وجود او وابسته است و فقط اوست که سزاوار سجده و احترام است.
زآنکه معبود انس و جان است او
مبدع جسم و عقل و جان است او
هوش مصنوعی: چرا که او معبود دل‌ها و جان‌هاست، و خالق بدن، عقل و روح نیز اوست.
در رهش چرخ و انجم و ارکان
همه درمانده‌اند و سرگردان
هوش مصنوعی: در راه او، تمام آسمان‌ها و ستاره‌ها و عناصر زمین، همگی در حیرت و گیجی به سر می‌برند.
همه پوینده‌اند در طلبش
همه جوینده‌اند روز و شبش
هوش مصنوعی: همه به دنبال او هستند و شب و روز در جستجوی او می‌باشند.
جنبش هر یک از سرشوق است
هر یکی را از این طلب ذوق است
هوش مصنوعی: هر حرکت و جنبش هر فرد از روی شادی و اشتیاق است و هر کدام از آن‌ها به دنبال لذتی خاص هستند.
حلقة حکم اوست شوق‌ همه
او منزه زشوق و ذوق همه
هوش مصنوعی: دوایر فرمان و اراده او، حاکم بر همه شوق‌ها و آرزوهاست. او از هر نوع شوق و ذوق پاک و منزه است.
نامهای بزرگ طاهر او
هست اوصاف صنع ظاهر او
هوش مصنوعی: نام‌های بزرگ او نمایانگر ویژگی‌های خوب و زیبایی‌های آفرینش او هستند.
فارغ از شوق و ذوق ونیک‌وبدست
برتر از وهم و فکرت‌وخردست‌
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در حالت آزاد و بدون هر گونه احساسات و هیجانات، چیزی وجود دارد که فراتر از تصورات و اندیشه‌های عادی انسان‌هاست.
کس نداند که چیست الا او
صفتش ‌لا اله االا هو
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند او چه‌کسی است جز خود او؛ تنها اوست که صفاتش گفته می‌شود: «جز او هیچ معبودی نیست».
هر که خواهد که ذکر او گوید
در نگنجد زبان که «‌هو» گوید
هوش مصنوعی: هر کس بخواهد دربارهٔ او صحبت کند، زبانش قادر نیست تنها با یک کلمه "هو" (او) او را وصف کند.
به زبان ذکر او که داند گفت‌؟
جان بود آنکه «هو» تواند گفت
هوش مصنوعی: کسی نمی‌داند چگونه باید از ذکر خداوند سخن گفت. تنها روح و جان است که می‌تواند به طور حقیقی نام او را بگوید.
سخن است آنکه بر زبان آید
ذکر «‌هو» از میان جان آید
هوش مصنوعی: سخن حقیقی آن است که از دل و جان برآید، ذکر «هو» که همان نام خداست، از عمق وجود انسان سرچشمه می‌گیرد.
گرچه بی‌جا و بی مکان است او
ساکن دل شکستگانست او
هوش مصنوعی: هرچند او در جایی مشخص و معین نیست، اما در دل آن کسانی که شکست خورده‌اند و غمگین هستند، حضور دارد.
نه به ذاتست ساکن هر دل
بلکه لطفش همی کند منزل
هوش مصنوعی: هر دل به خودی خود آرام نیست، بلکه این لطف اوست که به دل‌ها سکون و آرامش می‌بخشد.
هر کجا دل شکسته‌ای بینی
بینوایی و خسته‌ای بینی ،
هوش مصنوعی: هر کجا که دل‌های شکسته و درماندگی را ببینی، آثار ناامیدی و خستگی نیز در آنجا مشاهده می‌شود.
بی زبان ذکر او از او شنوی
شرح اسماء «‌هو» از او شنوی
هوش مصنوعی: بی‌زبان می‌تونی نام او را از خود او بشنوی و معنا و تفسیر اسم‌های او را هم از خود او بگیری.
ذکر او از زبان بسته طلب
معرفت از دل شکسته طلب
هوش مصنوعی: به یاد آوردن او از زبان خاموش و درخواست شناخت از قلبی که شکسته و رنجیده است.
چند، بی او به‌کعبه درتک و پوی
در خرابات آی و او را جوی
هوش مصنوعی: برای مدتی بی‌او در کعبه به جست‌وجو بپرداز، اما در عین حال به خرابات برو و او را پیدا کن.
چون تو در جستنش نمایی جد
در خرابات جست یا مسجد
هوش مصنوعی: هرگاه به دنبالش بروی و کوششی جدی کنی، به دنبال او در مکان‌های ناب یا در مساجد هم می‌توانی بگردی.