گنجور

بخش ۳۲ - حکایت

دوش ناگه نهفته از اغیار
یافتم بر در سرایش بار
مجلسش زان سوی جهان دیدم
دور از اندیشه و گمان دیدم
مجمعی دیده‌ام پر از عشاق
جسته از بند گنبد زراق
چار تکبیر کرده بر دو جهان
گشته فارغ زشغل هر دو جهان
باده از جام معرفت خورده
راه زان سوی شش جهت کرده
همه گویای بی زبان بودند
همه بی دیده‌، نقش خوان بودند
ماجرایی که آن زمان می‌رفت
سخن الحق نه بر زبان می‌رفت
نکته‌ها رفت بس شگرف آنجا
درنگنجید صورت و حرف آنجا
صوت وحرف از جهان جسم بود
بهر ترکیب فعل و اسم بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: طریق التحقیق دکتر مؤذنی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش ناگه نهفته از اغیار
یافتم بر در سرایش بار
هوش مصنوعی: شب گذشته ناگهان در کنار خانه‌اش، شخصی را یافتم که از دیگران پنهان بود.
مجلسش زان سوی جهان دیدم
دور از اندیشه و گمان دیدم
هوش مصنوعی: در آن سوی عالم، نشستی را دیدم که از فکر و تصور دور بود.
مجمعی دیده‌ام پر از عشاق
جسته از بند گنبد زراق
هوش مصنوعی: جایی را دیده‌ام که پر از عاشقانی است که از قید و بند گل و گلاب رها شده‌اند.
چار تکبیر کرده بر دو جهان
گشته فارغ زشغل هر دو جهان
هوش مصنوعی: پس از چهار بار تکبیر گفتن، شخص از تمام مشغله‌های دنیا آزاد می‌شود و به نوعی رها می‌گردد.
باده از جام معرفت خورده
راه زان سوی شش جهت کرده
هوش مصنوعی: نوشیدن می از جام شناخت، انسان را به سوی همه جهات و زوایا راهنمایی می‌کند.
همه گویای بی زبان بودند
همه بی دیده‌، نقش خوان بودند
هوش مصنوعی: همه بدون نیاز به صحبت کردن، احساسات و افکار خود را نشان می‌دادند و همچنین بدون اینکه چیزی ببینند، به خوبی می‌توانستند شکل و ظاهر چیزها را درک کنند.
ماجرایی که آن زمان می‌رفت
سخن الحق نه بر زبان می‌رفت
هوش مصنوعی: در آن زمان، داستانی که در حال وقوع بود، تنها حقیقتی بود که بر زبان‌ها جاری نمی‌شد.
نکته‌ها رفت بس شگرف آنجا
درنگنجید صورت و حرف آنجا
هوش مصنوعی: در آنجا نکته‌های عمیق و ارزشمندی وجود دارد که نه می‌توان آنها را به شکل و صورت درآورد و نه به راحتی می‌توان درباره‌شان صحبت کرد.
صوت وحرف از جهان جسم بود
بهر ترکیب فعل و اسم بود
هوش مصنوعی: صدا و کلمات از دنیای مادی ساخته شده‌اند تا بتوانند افعال و اسم‌ها را به هم ترکیب کنند.