بخش ۳۰ - دَعْ نَفْسَکَ وَ تَعال
بگذر از نقش عالم گل تو
ره تو و راهروتو منزل تو
رهروی، روسخن زمنزل گوی
همره و همنشین مقبل جوی
چون تو غافل نشینی از کارت
نبود لطف ایزدی یارت
در سرای اثیر خواهی بود
جفت رنج و زحیر خواهی بود
جهد کن کز اثیر درگذری
به سلامت مگر تو جان ببری
زین جهان جهان تبرا کن
رو به بستان جان تماشا کن
کان جهان زین جهان شریفترست
خاک او از هوا لطیفترست
رخت بیرون فکن از این ماوی
خیمه زن در فضای آن صحرا
چشم بگشای تا جهان بینی
وان جهان را به چشم جان بینی
زانکه زادراک حس بیرون است
آستانش ورای گردون است
خاک او عنبر آب او تسنیم
محنتش عافیت سموم، نسیم
پایهٔ عرشش از هوان فارغ
چمن باغش از خزان فارغ
بدر گردونش از خسوف ایمن
قرص خورشیدش ازکسوف ایمن
ساکنانش مسبح و ذاکر
همه یکرنگ باطن و ظاهر
حاصل جمله دولت سرمد
مایهٔ عمرشان بقای ابد
گر بکوشی زخود برون آیی
چون بدانجا رسی بیاسایی
بلبل بوستان انس شوی
همدم ساکنان قدس شوی
حضرتی بینی از ورای مکان
فارغ از استحالت دوران
آنچنان حضرتی و تو غافل!
تن زده اینت ابله و جاهل!
عاشقانی چو آدم و چو کلیم
چون حبیب و مسیح و ابراهیم
از پی وصل دلستان همه را
سر بر آن فرخ آستان همه را
هر که یابد بر آستانش بار
نتواند زدن دم اسرار
نطق را بارگیر لنگ شود
عرصهٔ ماجراش تنگ شود
وهم کآنجا رسد فروماند
ابجد سر نخواند، نتواند
بخش ۲۹ - قائد نفوس السالکین و نزهه قلوب المحققین: ای شده پای بست و زندانیبخش ۳۱ - من عرف نفسه فقد عرف ربه: بگذر از وهم و این سخن بگذار
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: طریق التحقیق دکتر مؤذنی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بگذر از نقش عالم گل تو
ره تو و راهروتو منزل تو
هوش مصنوعی: از تعلقات دنیوی و ظواهر زندگی دل بکن و به اصل و ماهیت وجود خودت توجه کن، چون هدف و مقصد اصلی تو فراتر از این چیزهاست.
رهروی، روسخن زمنزل گوی
همره و همنشین مقبل جوی
هوش مصنوعی: ای رهجو، با کسی حرکت کن که همکلام تو باشد و در مسیرت همراهی کند.
چون تو غافل نشینی از کارت
نبود لطف ایزدی یارت
هوش مصنوعی: اگر در کار خود غافل باشی، لطف و کمک الهی هم یار تو نخواهد بود.
در سرای اثیر خواهی بود
جفت رنج و زحیر خواهی بود
هوش مصنوعی: در دنیای بالاتر از دنیا، تو همیشه با مشکلات و چالشها روبهرو خواهی بود و این مسیر با تلاش و زحمت همراه است.
جهد کن کز اثیر درگذری
به سلامت مگر تو جان ببری
هوش مصنوعی: تلاش کن که از تاثیرات منفی خارج شوی و به سلامت بمانی، مگر اینکه جانت را از دست بدهی.
زین جهان جهان تبرا کن
رو به بستان جان تماشا کن
هوش مصنوعی: از این دنیا دل بکن و به سمت باغ زندگی برو و زیبایی روح را تماشا کن.
کان جهان زین جهان شریفترست
خاک او از هوا لطیفترست
هوش مصنوعی: این دنیا از دنیای دیگر باارزشتر است و خاک او لطافت بیشتری از هوا دارد.
رخت بیرون فکن از این ماوی
خیمه زن در فضای آن صحرا
هوش مصنوعی: لباس خود را از این مکان بیرون بیاور و در فضای آن صحرا بگرد.
چشم بگشای تا جهان بینی
وان جهان را به چشم جان بینی
هوش مصنوعی: چشمانت را باز کن تا دنیای واقعی را ببینی و با درک عمیقتر، عمق وجود این دنیا را احساس کنی.
زانکه زادراک حس بیرون است
آستانش ورای گردون است
هوش مصنوعی: چون حقیقت و وجود او فراتر از احساسات ماست، بنابراین درگاه او بالاتر از عالم مادی و آسمانها قرار دارد.
خاک او عنبر آب او تسنیم
محنتش عافیت سموم، نسیم
هوش مصنوعی: خاک او معطر و خوشبوست، آب او زلال و گواراست. رنج و سختیهای او به نوعی به آرامش و آسایش تبدیل میشود و نسیم ملایمی به همراه دارد.
پایهٔ عرشش از هوان فارغ
چمن باغش از خزان فارغ
هوش مصنوعی: عرش خداوند از هرگونه فقر و نداشتن محروم است و باغش هم هیچگاه به خاطر پاییز و تغییرات فصل آسیب نمیبیند.
بدر گردونش از خسوف ایمن
قرص خورشیدش ازکسوف ایمن
هوش مصنوعی: ماه در آسمان از سایههای تاریک در امان است و خورشید نیز از کسوف محافظت میشود.
ساکنانش مسبح و ذاکر
همه یکرنگ باطن و ظاهر
هوش مصنوعی: ساکنان آنجا همه یاد خدا را در دل دارند و با تمام وجود به ذکر خدا مشغولند. ظاهر و باطن آنها نیز یکسان است و در هر دو حالت نشان از پاکی و صداقت دارند.
حاصل جمله دولت سرمد
مایهٔ عمرشان بقای ابد
هوش مصنوعی: تمام نعمتها و ثروتهای پایدار، سبب طول عمر و بقا در زندگی آنهاست.
گر بکوشی زخود برون آیی
چون بدانجا رسی بیاسایی
هوش مصنوعی: اگر تلاش کنی، از محدودیتهای خود خارج میشوی و وقتی به هدف خود رسیدی، آرامش را تجربه خواهی کرد.
بلبل بوستان انس شوی
همدم ساکنان قدس شوی
هوش مصنوعی: بلبل باغ محبت میشود و همواره با ساکنان بهشت همراه خواهد شد.
حضرتی بینی از ورای مکان
فارغ از استحالت دوران
هوش مصنوعی: شخصی را میبینی که از تمام شرایط و تغییرات زمانه آزاد و بیتأثیر بر محیط خود است.
آنچنان حضرتی و تو غافل!
تن زده اینت ابله و جاهل!
هوش مصنوعی: تو بهقدری بزرگ و با عظمت هستی و در عین حال تو بیخبر و غافل هستی! تو اینقدر نادان و احمق شدهای که از این مقام و جایگاه خود بیخبر هستی!
عاشقانی چو آدم و چو کلیم
چون حبیب و مسیح و ابراهیم
هوش مصنوعی: عاشقان مانند آدم و کلیم (موسى) و نیز حبیب (محمد) و مسیح و ابراهیم هستند.
از پی وصل دلستان همه را
سر بر آن فرخ آستان همه را
هوش مصنوعی: همه برای رسیدن به معشوق و دلخواه خود، سر به راه آن درگاه خوشبختی و پرآبرو دارند.
هر که یابد بر آستانش بار
نتواند زدن دم اسرار
هوش مصنوعی: هر کسی که به درگاه او نزدیک شود، نمیتواند به راحتی اسرار را فاش کند.
نطق را بارگیر لنگ شود
عرصهٔ ماجراش تنگ شود
هوش مصنوعی: چنانچه سخن گفتن یا بیان احساسات دشوار شود، فضای بروز آن هم محدود و کوچک خواهد گردید.
وهم کآنجا رسد فروماند
ابجد سر نخواند، نتواند
هوش مصنوعی: در آن مکان، خیال و اندیشه به جایی میرسد که دیگر نمیتواند از الفبا عبور کند و دیگر درک نمیکند.