بخش ۱۹ - در شکایت احوال
نیستم اندرین سرای مجاز
طاقت بار و قوّت پرواز
نه غم این طرف توانم خورد
نه بدان شهر ره توانم برد
پس همان به که گوشهای گیرم
تن زنم گر زیم و گر میرم
به حوادث رضا دهم شاید
چه کنم آنچنانکه پیش آید
بروم باهنر همی سازم
وزهنر بر فلک سرافرازم
به خداییکه پاک و بی عیب است
واهب العقل و عالم الغیب است
که مرا اندرین سرای هوس
جز هنر نیست یار و مونسکس
هنرم هست لیک دولت نیست
در هنر هیچ بوی راحت نیست
باهنر کاش دولتم بودی
تا غم و غصهام نفرسودی
هست معلوم عالم و جاهل
که در این روزگار بی حاصل،
منصب آل را بویه شورانگیخت
نانکسی خوردکه آب روی بریخت
من نه آنم که شورانگیزم
آبرو را برای نان ریزم
همّتم هست گرچه نانم نیست
سخن فحش بر زبانم نیست
تا ابد بینوا بخواهم ماند
فحش و بد بر زبان نخواهم راند
بخت من زان چنین نژند افتاد
که مراهمّت بلند افتاد
نه خطا گفتم و غلط کردم
حشو بود اینگهرکه من سفتم
من در این غصه جان همیکاهم
منصب این جهان نمیخواهم
عزت آن جهان همی باید
گر ذلیلم در این جهان شاید
بخش ۱۸ - در جواب عقل «و سقیهم ربهم شراباً طهورا»: گفتم ای سایهٔ الهی تو بخش ۲۰ - فی الشکایه: چهکنم باکهگویم این سخنم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: طریق التحقیق دکتر مؤذنی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیستم اندرین سرای مجاز
طاقت بار و قوّت پرواز
هوش مصنوعی: من در این خانهی ناپایدار نمیتوانم بار سنگین و فشار زندگی را تحمل کنم و توانایی پرواز و آزادی را ندارم.
نه غم این طرف توانم خورد
نه بدان شهر ره توانم برد
هوش مصنوعی: نه میتوانم از غمهای اینجا رنج ببرم و نه میتوانم به آن شهر برویم و مشکلات آنجا را تحمل کنم.
پس همان به که گوشهای گیرم
تن زنم گر زیم و گر میرم
هوش مصنوعی: بهتر است که در گوشهای از زندگیام پناه بگیرم و به آرامش برسم، حتی اگر این به معنای ترک دنیای پرهیاهو باشد یا اگر مجبور شوم به تنهایی زندگی کنم.
به حوادث رضا دهم شاید
چه کنم آنچنانکه پیش آید
هوش مصنوعی: به اتفاقات و پیشامدهای زندگی رضایت میدهم، زیرا نمیتوانم تغییری در آنها بدهیم و تنها باید با آنها کنار بیایم.
بروم باهنر همی سازم
وزهنر بر فلک سرافرازم
هوش مصنوعی: من به سمت هنر میروم و با آن ارتباط برقرار میکنم و به واسطهی هنر، بر بلندیهای آسمان سرفراز میشوم.
به خداییکه پاک و بی عیب است
واهب العقل و عالم الغیب است
هوش مصنوعی: به خداوندی که پاک و بینقص است و بخشنده عقل و دانای اسرار نهفته میباشد.
که مرا اندرین سرای هوس
جز هنر نیست یار و مونسکس
هوش مصنوعی: در این مکان پر از آرزوها، هیچکس جز هنر برای من یار و همدم نیست.
هنرم هست لیک دولت نیست
در هنر هیچ بوی راحت نیست
هوش مصنوعی: من استعداد دارم اما در این راه موفقیتی نیست، در هنر هیچ نشانهای از آسایش و آرامش وجود ندارد.
باهنر کاش دولتم بودی
تا غم و غصهام نفرسودی
هوش مصنوعی: ای کاش تو در مقام دولتی بودی تا دیگر غم و غصهای در دلم باقی نمیماند.
هست معلوم عالم و جاهل
که در این روزگار بی حاصل،
هوش مصنوعی: در این روزگار بیفایده، روشن است که تفاوتی بین عالم و ناآگاه وجود ندارد.
منصب آل را بویه شورانگیخت
نانکسی خوردکه آب روی بریخت
هوش مصنوعی: مقام و جایگاه اهل بیت، شور و شوق زیادی را به وجود آورد. کسی نان نمیخورد که آب رویش ریخته شده بود.
من نه آنم که شورانگیزم
آبرو را برای نان ریزم
هوش مصنوعی: من اینگونه نیستم که برای به دست آوردن روزی آبرویم را به خطر بیندازم.
همّتم هست گرچه نانم نیست
سخن فحش بر زبانم نیست
هوش مصنوعی: عزم و ارادهام قوی است، حتی اگر در شرایط سختی به سر ببرم و از نظر مالی کمبود داشته باشم. همچنین، من هرگز زبانم به بدگویی و ناسزاگویی نمیچرخد.
تا ابد بینوا بخواهم ماند
فحش و بد بر زبان نخواهم راند
هوش مصنوعی: هرگز نمیخواهم به خاطر بدبختی و ناچاری، به دیگران توهین کنم یا بدگویی کنم.
بخت من زان چنین نژند افتاد
که مراهمّت بلند افتاد
هوش مصنوعی: سرنوشت من به طوری بد و غمانگیز رقم خورد که بخشش و یاری بزرگ نصیب من شد.
نه خطا گفتم و غلط کردم
حشو بود اینگهرکه من سفتم
هوش مصنوعی: من نه اشتباه کردم و نه کار نادرستی انجام دادم، این کلام اضافی بود که من گفتم.
من در این غصه جان همیکاهم
منصب این جهان نمیخواهم
هوش مصنوعی: من در این غصه و اندوه پیش میروم و جان خود را در این راه میگذارم و از مقام و جایگاه این دنیا چیزی نمیخواهم.
عزت آن جهان همی باید
گر ذلیلم در این جهان شاید
هوش مصنوعی: برای رسیدن به عظمت در جهان دیگر، باید در این دنیا خوار و ذلیل شوم.
حاشیه ها
1395/12/14 21:03
ح حسنی
گمانم در مصرع دوم از بیت اول « طاقت بار و قوّت پرواز صحیح باشد.
1395/12/16 22:03
ح حسنی
در بیت هفتم مصرع اول نیز «اندرین» صحیح است که به اشتباه «اندربن» نگاشته شده.
با سپاس