گنجور

بخش ۲۵ - حکایت

ایهّاالناس روز بی‌شرمیست
نوبت شوخی و کم آزرمی است
عادت و رسم روزگار بدست
خاصه با آنکه خاصهٔ خرد است
زانکه اهل زمانه نااهلند
شحنهٔ ظلم و قاضی جهلند
هرکه را روزگار مسخره کرد
نامش اندر میان ما سره کرد
جز به رندی و جز به قلاشی
خرّم و شادمان تو کی باشی
دانش‌آموزی و هنر ورزی
نزد این مردمان جوی نرزی
قیمت و قدر و جاه این ایّام
از قفا دان و خنده و دُشنام
مرد آزاده خستهٔ چرخ است
نان آزاده بر دگر نرخ است
اندرین تنگ آشیان که منم
در غم نان و آب و پیرهنم
بی‌خبر زانکه مادر گردون
کفنت را همی زند صابون
پیشهٔ چرخ مردم آزاریست
صنعت روزگار خونخواری است
شیر گردون چو گربه دارد کیش
خورد از مهر خون بچهٔ خویش
ملک‌الموت داده در بندان
حصن عمر ترا و تو خندان
آخر از لاله چند آموزی
دل سیاهی و چهره افروزی
هیچ از حادثات نندیشی
کی کند با تو یک زمان خویشی
تا تو در بند زرق و تلبیسی
در سقر یار غار ابلیسی
دست از رنگ و بوی دهر بدار
چند جویی چو کرگسان مردار
همچو عنقا ز خلق عزلت گیر
تات نکشند در قفس به زحیر
چند گوئی چو طوطی از هر در
سخن اندر قفس به سوی شکر
من که بر گلبن سخن شب و روز
بلبلان را کنم نوا آموز
چون شترمرغ در بیابانم
بود از سنگ تافته نانم
باز اگر نیستم چه باک بُوَد
قوت هر دل ز جان پاک بُوَد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایهّاالناس روز بی‌شرمیست
نوبت شوخی و کم آزرمی است
هوش مصنوعی: ای مردم، امروز روزی است که هیچ خجالتی وجود ندارد و زمان مناسبی برای شوخی و بی‌خیالی است.
عادت و رسم روزگار بدست
خاصه با آنکه خاصهٔ خرد است
هوش مصنوعی: عادت‌ها و رویه‌های زندگی به دست افراد خاصی شکل می‌گیرند، حتی اگر این افراد از خرد و دانایی برخوردار باشند.
زانکه اهل زمانه نااهلند
شحنهٔ ظلم و قاضی جهلند
هوش مصنوعی: چون مردم زمانه نادان و ناآگاه هستند، کسانی که مسئولیت اجرای عدالت و جلوگیری از ظلم را دارند نیز در حقیقت دانش کافی ندارند و بی‌خبری را ترویج می‌کنند.
هرکه را روزگار مسخره کرد
نامش اندر میان ما سره کرد
هوش مصنوعی: هر کس که روزگار او را به تمسخر گرفته باشد، در میان ما به عنوان کسی محترم و ویژه شناخته می‌شود.
جز به رندی و جز به قلاشی
خرّم و شادمان تو کی باشی
هوش مصنوعی: فقط وقتی می‌توانی خوشحال و شاداب باشی که به شیطنت و بازیگوشی روی بیاوری.
دانش‌آموزی و هنر ورزی
نزد این مردمان جوی نرزی
هوش مصنوعی: آموختن و هنر اندوزی در میان این مردم به معنای جست و جو و تلاش برای یادگیری نیست.
قیمت و قدر و جاه این ایّام
از قفا دان و خنده و دُشنام
هوش مصنوعی: در روزگاران کنونی، ارزش و مقام افراد را باید از پشت سر و از طریق چهره‌هایی مانند خنده و تمسخر یا ناسزا سنجید.
مرد آزاده خستهٔ چرخ است
نان آزاده بر دگر نرخ است
هوش مصنوعی: مرد آزاد با وجود سختی‌های زندگی همچنان در تلاش است و برای به دست آوردن نان حلال و آزاده خود، به دیگران وابسته نیست.
اندرین تنگ آشیان که منم
در غم نان و آب و پیرهنم
هوش مصنوعی: در این مکان کوچک که زندگی می‌کنم، به خاطر تأمین نان و آب و پوشاکم در غم و اندوه هستم.
بی‌خبر زانکه مادر گردون
کفنت را همی زند صابون
هوش مصنوعی: بی‌خبر از اینکه آسمان، مانند مادر، در حال آماده کردن تو برای عبور به دنیای دیگر است.
پیشهٔ چرخ مردم آزاریست
صنعت روزگار خونخواری است
هوش مصنوعی: زندگی، گاهی به گونه‌ای است که انسان‌ها به یکدیگر آسیب می‌رسانند و در این مسیر، خشونت و سختی‌ها حاکم می‌شود.
شیر گردون چو گربه دارد کیش
خورد از مهر خون بچهٔ خویش
هوش مصنوعی: شیر قوی مانند گربه، طبیعتی دارد که از عشق و محبت فرزندش خون می‌خورد.
ملک‌الموت داده در بندان
حصن عمر ترا و تو خندان
هوش مصنوعی: فرشته مرگ، تو را در دستان خود نگه‌داشته و در عین حال تو با شادی و خنده در این وضعیت به سر می‌بری.
آخر از لاله چند آموزی
دل سیاهی و چهره افروزی
هوش مصنوعی: دیگر از گل لاله چه چیزی می‌خواهی یاد بگیری، در حالی که دل سیاه و چهره‌ات سرشار از روشنی و زیبایی است؟
هیچ از حادثات نندیشی
کی کند با تو یک زمان خویشی
هوش مصنوعی: نگران حوادث و اتفاقات نباش، چون این حوادث هیچ ارتباطی با تو ندارند و نمی‌توانند مدت زیادی در کنارت باشند.
تا تو در بند زرق و تلبیسی
در سقر یار غار ابلیسی
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دام فریب و تظاهر هستی، در جهنم و در دام شیطان نیز گرفتار خواهی بود.
دست از رنگ و بوی دهر بدار
چند جویی چو کرگسان مردار
هوش مصنوعی: از زیبایی‌ها و زرق و برق‌های دنیا فاصله بگیر، زیرا مانند کرگدن‌ها که به دنبال جایی برای زندگی هستند، تو هم باید به دنبال حقیقت و معانی عمیق‌تر زندگی بگردی.
همچو عنقا ز خلق عزلت گیر
تات نکشند در قفس به زحیر
هوش مصنوعی: مانند پرنده افسانه‌ای عنقا از مردم دوری کن تا گرفتار قفس و محدودیت نشوی.
چند گوئی چو طوطی از هر در
سخن اندر قفس به سوی شکر
هوش مصنوعی: چرا مثل طوطی در قفس از هر دری صحبت می‌کنی و فقط از شیرینی و خوشی‌ها صحبت می‌کنی؟
من که بر گلبن سخن شب و روز
بلبلان را کنم نوا آموز
هوش مصنوعی: من به گونه‌ای سخن می‌گویم که مانند بلبلانی که به گلابی خوشبو می‌خوانند، هر روز و شبشان را به نوا و آواز پر از زیبایی تبدیل کنم.
چون شترمرغ در بیابانم
بود از سنگ تافته نانم
هوش مصنوعی: من مانند شترمرغ در بیابان هستم که از سنگ‌هایی گرم و نرم نان درمی‌آورم. معنای آن این است که من در شرایط سخت و بی‌رحم، با تلاش و کوشش می‌توانم زندگی خود را بسازم.
باز اگر نیستم چه باک بُوَد
قوت هر دل ز جان پاک بُوَد
هوش مصنوعی: نیازی نیست نگران نبودن من باشید، زیرا قوت و قدرت هر دل از پاکی و خوبی جان او نشأت می‌گیرد.