گنجور

بخش ۲۲ - اندر بد دلی خویش گوید

منم اندر ولایت خسرو
همچو خفّاش بد دل و شب‌رو
روز از بددلی چو خفّاشم
که نخواهم که صید کس باشم
دلم از نیک و بد رمان باشد
زانکه هشیار بدگمان باشد
اهل صورت بدند و نزد خرد
هرکه از بد گریخت نبود بد
کام چون نیست گان تیز بهست
همچو ناوک ز کژ گریز بهست
مرد کز ابلهان نهان باشد
در چنین جای جای آن باشد
نه بجست از بلای بدکاری
مصطفی با عتیق در غاری
یک جهان پر بغیض و کافر دل
برحقم گر بترسم از باطل
چنگل باز را همی دانم
در هوا مرغدل چنین زانم
نز پی دانه مرغکی صدبار
بنگرد پیش و پس یمین و یسار
از پی آن چنان بداندیش است
کش غم جان ز عشق نان بیش است
جای آن هست کش غم تلف است
که جهان گرسنه است و او علف است
هست معذور اگر بداندیش است
که جهان را بدی ز به پیش است
غم جان چون به خدمت تو درم
آنکه هرگز نخورده‌ام نخورم
هیچ مگزین به دوستی خس را
کو کسی کو کسی بود کس را
پس در این روزگار نزد خرد
نیک تست آنکه زوت نبود بد
به خدا ار بدیده‌ام روزی
زین همه خلق محتشم گوزی
تا بدانسته‌ام که مردم چیست
اندر آن حیرتم که مردم کیست
کرده‌ام اختیار غفلت و جهل
زین چنین عالمی پر از نااهل
بر جهان دهر عزل نیکان خواند
بد فزون گشت و نیک هیچ نماند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منم اندر ولایت خسرو
همچو خفّاش بد دل و شب‌رو
هوش مصنوعی: من در سرزمین پادشاهی مانند یک خفاش هستم که دلتنگ و شب‌زنده‌دار است.
روز از بددلی چو خفّاشم
که نخواهم که صید کس باشم
هوش مصنوعی: روزها به خاطر دل‌تنک و ناامیدیم مانند خفاشی هستم که نمی‌خواهم برای کسی طعمه شوم.
دلم از نیک و بد رمان باشد
زانکه هشیار بدگمان باشد
هوش مصنوعی: دل من از خوب و بد رهایی ندارد، زیرا که فردی با هوش می‌تواند به افکار من سوءظن برد.
اهل صورت بدند و نزد خرد
هرکه از بد گریخت نبود بد
هوش مصنوعی: افراد سطحی نگر تنها به ظاهر اهمیت می‌دهند و در نظر خردمندان، کسی که از بدی‌ها دوری کند، در واقع بد نیست.
کام چون نیست گان تیز بهست
همچو ناوک ز کژ گریز بهست
هوش مصنوعی: زمانی که خواسته‌ها و آرزوها برآورده نمی‌شوند، بهتر است که همچون تیغ تیز و برنده، از راه‌های نادرست و منحرف دوری کنیم و به دنبال مسیر صحیح باشیم.
مرد کز ابلهان نهان باشد
در چنین جای جای آن باشد
هوش مصنوعی: مردی که از آدم‌های نادان دور باشد، در جایی خاص قرار دارد.
نه بجست از بلای بدکاری
مصطفی با عتیق در غاری
هوش مصنوعی: مصطفی از مشکلات و مصیبت‌های بی‌عفتی و زشت‌کاری، در غاری با عتیق پنهان نشده است.
یک جهان پر بغیض و کافر دل
برحقم گر بترسم از باطل
هوش مصنوعی: اگرچه جهان مملو از کینه و ظلمت است و بسیاری از مردم به حقایق ایمان ندارند، اما من از حقیقت می‌ترسم که به باطل و نادرستی تن دهم.
چنگل باز را همی دانم
در هوا مرغدل چنین زانم
هوش مصنوعی: من می‌دانم که چنگل باز، در آسمان به مانند مرغ دل، عاطفه و احساساتی از خود بروز می‌دهد.
نز پی دانه مرغکی صدبار
بنگرد پیش و پس یمین و یسار
هوش مصنوعی: مرغکی برای پیدا کردن دانه‌اش بارها به اطرافش نگاه می‌کند، به سمت راست و چپ می‌نگرد.
از پی آن چنان بداندیش است
کش غم جان ز عشق نان بیش است
هوش مصنوعی: به دنبال آن فکر منفی است که غم جان را بر عشق برتری می‌دهد و زندگی را به پیدایش نان و روزی بیشتر سوق می‌دهد.
جای آن هست کش غم تلف است
که جهان گرسنه است و او علف است
هوش مصنوعی: جایگاهی که باید به آن فکر شود این است که غم و اندوه در حال از بین رفتن است، در حالی که در این دنیا، افراد زیادی به چیزهایی نیاز دارند و خودشان به نوعی به مانند علف برای سیر شدن هستند.
هست معذور اگر بداندیش است
که جهان را بدی ز به پیش است
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنیا با نگاهی منفی نگاه کند، می‌توان او را درک کرد، زیرا بدی‌های جهان همیشه در جلو به چشم می‌آید.
غم جان چون به خدمت تو درم
آنکه هرگز نخورده‌ام نخورم
هوش مصنوعی: غم من به اندازه‌ای است که اگر به سراغ تو بیایم، حتی غذایی که هرگز نخورده‌ام را نمی‌خورم.
هیچ مگزین به دوستی خس را
کو کسی کو کسی بود کس را
هوش مصنوعی: هیچ دوستی مانند دوستی با انسان خوب نیست؛ زیرا اگر کسی انسان خوبی را بشناسد، همیشه به او نزدیک خواهد شد.
پس در این روزگار نزد خرد
نیک تست آنکه زوت نبود بد
هوش مصنوعی: در این زمانه، بهتر است کسی که از تو بدی نبیند، نزد خرد و عقل قرار گیرد.
به خدا ار بدیده‌ام روزی
زین همه خلق محتشم گوزی
هوش مصنوعی: به خدا، اگر روزی از بین همه این افراد مهم و محترم، کسی را ببینم که وضعیتش به هیچ وجه خوب نیست، ناخودآگاه به یاد گراز می‌افتم.
تا بدانسته‌ام که مردم چیست
اندر آن حیرتم که مردم کیست
هوش مصنوعی: از زمانی که فهمیده‌ام که انسان چیست، در شگفتی‌ام که انسان واقعاً کیست.
کرده‌ام اختیار غفلت و جهل
زین چنین عالمی پر از نااهل
هوش مصنوعی: من انتخاب کرده‌ام که از بی‌خبری و نادانی دوری کنم، زیرا در این دنیای پر از افراد نالایق، زندگی کردن سخت است.
بر جهان دهر عزل نیکان خواند
بد فزون گشت و نیک هیچ نماند
هوش مصنوعی: در دوران زمان، بخت افرادی که نیکوکار هستند، تیره شده و آسیب دیده‌اند. به گونه‌ای که بدی‌ها افزایش یافته و دیگر نشانی از نیکی باقی نمانده است.