گنجور

بخش ۲۰ - اندر افتخار خویش فرماید

ذم شنیدی ز مرغ عیسی‌رو
مدحم اکنون ز آفتاب شنو
گرچه چون من سخنگزاری نیست
بهتر از شاه گوش داری نیست
ورچه زین به سخن گزارد شاه
چشم دارم که گوش دارد شاه
خود چه گویم که در سپید و سیاه
نیک دانم که نیک داند شاه
همچو شمس است شعر من تابان
لیک جرمش در آسمان پنهان
مثلّ مادح تو چون جانست
فعل پیدا و ذات پنهانست
نافه و نحل و پیله را مانم
که ز پیدا بهست پنهانم
مه که خورشید را برو بندند
چون جدا گشت ازو برو خندند
بر کهی کز مهان نهان باشد
گر بخندند جای آن باشد
باشد از دور خوش به گوش مجاز
از من آوازه وز دهل آواز
خاصه سست و ضعیفم و واله
چون دل نافه و تن ناقه
چون نباشد بر اوج گردون مه
پس عُطارد همیشه تنها به
همچو ابرم ز دست مشتی گل
آب در چشم و آتش اندر دل
آب و آتش ز دیده و دل من
غرقه دارد همیشه منزل من
باد در زیر امر و فرمانت
ملک هم گوشهٔ سلیمانت
عقل و فرهنگ و جود دین تو باد
نقش جاوید بر نگین تو باد
آفریننده باد یار ترا
کافرید او بزرگوار ترا

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذم شنیدی ز مرغ عیسی‌رو
مدحم اکنون ز آفتاب شنو
هوش مصنوعی: شما درباره‌ی پرنده‌ای که به عیسی شبیه است شنیده‌اید، حالا از خورشید بشنوید.
گرچه چون من سخنگزاری نیست
بهتر از شاه گوش داری نیست
هوش مصنوعی: هرچند که من مانند خودم سخنی نمی‌گویم، اما بهتر از خودت کسی نیست که به سخن‌گویی گوش دهد.
ورچه زین به سخن گزارد شاه
چشم دارم که گوش دارد شاه
هوش مصنوعی: اگرچه شاه به سخن آمد، من می‌دانم که او هم شنونده‌ای دارد.
خود چه گویم که در سپید و سیاه
نیک دانم که نیک داند شاه
هوش مصنوعی: چه بگویم از وضعیت خود، وقتی که در روشنایی و تاریکی خوب می‌دانم که پادشاه نیز آگاهی کامل دارد.
همچو شمس است شعر من تابان
لیک جرمش در آسمان پنهان
هوش مصنوعی: شعر من مانند خورشید روشن و درخشان است، اما علت و منبع آن در آسمان ناشناخته و پنهان مانده است.
مثلّ مادح تو چون جانست
فعل پیدا و ذات پنهانست
هوش مصنوعی: همان‌طور که جان در وجود انسان است، نشانه‌ها و رفتارهای کسانی که تو را ستایش می‌کنند، نمایان است، اما حقیقت و ذات واقعی تو در خفا و پنهان باقی مانده است.
نافه و نحل و پیله را مانم
که ز پیدا بهست پنهانم
هوش مصنوعی: من مانند نرگس، زنبور و پیله هستم که از نظر ظاهر روشن و نمایانم، اما در باطن، پنهان و نهانم.
مه که خورشید را برو بندند
چون جدا گشت ازو برو خندند
هوش مصنوعی: ماه هنگامی که از خورشید جدا می‌شود، به او نگاهی می‌اندازد و می‌خندد.
بر کهی کز مهان نهان باشد
گر بخندند جای آن باشد
هوش مصنوعی: اگر کسی از بزرگان پنهان باشد، خندیدن او به جاست.
باشد از دور خوش به گوش مجاز
از من آوازه وز دهل آواز
هوش مصنوعی: آواز خوشی از دور به گوش می‌رسد، مانند صدای دهل که از دور به گوش می‌آید و احساس شادی و نشاط را منتقل می‌کند.
خاصه سست و ضعیفم و واله
چون دل نافه و تن ناقه
هوش مصنوعی: به وضوح می‌توان گفت که من به شدت آسیب‌پذیر و ضعیف هستم، مانند دل شکیبا و تن بی‌قرار.
چون نباشد بر اوج گردون مه
پس عُطارد همیشه تنها به
هوش مصنوعی: اگر بر افراز آسمان ماه نباشد، پس عطارد همیشه تنها خواهد بود.
همچو ابرم ز دست مشتی گل
آب در چشم و آتش اندر دل
هوش مصنوعی: مانند ابر هستم که از دستان تعدادی گل، قطرات آب در چشمانم و آتش در دلم احساس می‌کنم.
آب و آتش ز دیده و دل من
غرقه دارد همیشه منزل من
هوش مصنوعی: دیده و دل من همیشه در درگیری با آب و آتش هستند و این حالت ناخوشایند همیشه در زندگی من وجود دارد.
باد در زیر امر و فرمانت
ملک هم گوشهٔ سلیمانت
هوش مصنوعی: باد به دستور تو عمل می‌کند و در زیر فرمانت، سلطنت و قدرت تو را می‌پذیرد.
عقل و فرهنگ و جود دین تو باد
نقش جاوید بر نگین تو باد
هوش مصنوعی: عقل و دانش و سخاوت تو باید مانند نگینی درخشان در زندگی‌ات جلوه‌گر باشد و همیشه در یاد و خاطر باقی بماند.
آفریننده باد یار ترا
کافرید او بزرگوار ترا
هوش مصنوعی: خداوند یار و دوستانت را بیافریند و او را بزرگ و با کرامت قرار دهد.