گنجور

بخش ۱۸ - در صفت خلوت و تنهایی گوید

سلوتی نیست روح را از کس
سلوت روح خلوت آمد و بس
دهر بد رای و خلق بد بینند
راهت این است و مردمان اینند
یا به خلوت به خوش دلی تن زن
یا بر اینها نشین و جان می‌کن
کی فروشد خرد به رستهٔ جان
آب سی‌ساله را به تایی نان
مگس و گربه سوی خوان پویند
سگ و زاغند کاستخوان جویند
گربه از بهر لقمه‌ای خواری
می‌کشد با خروش و با زاری
گربه از بهر لقمه جور برد
ببر و شیر و پلنگ خود بدرد
باز شیر درنده در صحرا
گورخر را همی درد تنها

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سلوتی نیست روح را از کس
سلوت روح خلوت آمد و بس
هوش مصنوعی: روح انسان از دیگران آرامش نمی‌گیرد، بلکه آرامش واقعی روح تنها در خلوت و تنهایی به دست می‌آید.
دهر بد رای و خلق بد بینند
راهت این است و مردمان اینند
هوش مصنوعی: دنیا پر از افراد بداندیش و بدخلق است؛ راه تو در این میان این است و این گونه مردم اطراف تو هستند.
یا به خلوت به خوش دلی تن زن
یا بر اینها نشین و جان می‌کن
هوش مصنوعی: یا در تنهایی با خوشحالی زندگی کن، یا در کنار این افراد بنشین و خودت را از بین ببر.
کی فروشد خرد به رستهٔ جان
آب سی‌ساله را به تایی نان
هوش مصنوعی: کی می‌تواند خرد معنوی و ارزش‌های واقعی را به دنیای فانی و مادی بفروشد؟ آیا می‌توان امید و زندگی را به خاطر یک نان و لقمه‌ای ناچیز رها کرد؟
مگس و گربه سوی خوان پویند
سگ و زاغند کاستخوان جویند
هوش مصنوعی: مگس و گربه به طرف سفره می‌روند، و سگ و کلاغ به دنبال استخوان هستند.
گربه از بهر لقمه‌ای خواری
می‌کشد با خروش و با زاری
هوش مصنوعی: گربه برای به دست آوردن یک لقمه غذا، زحمت بسیار می‌کشد و با صدای بلند و ناله این کار را انجام می‌دهد.
گربه از بهر لقمه جور برد
ببر و شیر و پلنگ خود بدرد
هوش مصنوعی: گربه برای به‌دست‌آوردن یک لقمه، باید با ببر و شیر و پلنگ بجنگد و آنها را شکست دهد.
باز شیر درنده در صحرا
گورخر را همی درد تنها
هوش مصنوعی: شیر درنده در بیابان، گورخر را به تنهایی می‌زند.