گنجور

بخش ۱۶ - التمثیل

از پی نای و چنگ بوالخداش
خانه‌ای تنگ ساخت بوالنباش
تا همی گربه نای دارد و چنگ
موش را چیست به ز خانهٔ تنگ
تا بود گربه مهتر بازار
نبود موش جلد دوکان‌دار
تا بود گربه در کمان کمین
موش را گلشن است زیر زمین
تیز کرده است ای خردمندان
گربهٔ مرگ چنگل و دندان
تا کرا همچو موش دریابد
سوی جانش چو گربه بشتابد
اندرین کارگه به روز و به شب
چنگلش تاب‌دار و جان در تب
چون ز تاب و تبت کشید به دم
از وجودت ربود سوی عدم
می‌نوازد همی ترا الحق
آن طبیب طمع خر احمق
می‌نداند ز روی کم عقلی
پشت معنی نمود بی‌نقلی
چنگ و دندان چو مرگ دریازد
موش را گربه هیچ ننوازد
پیشوای کسی که بنده بُوَد
پند او از نبی بسنده بُوَد
با تن دردناک و با دل ریش
نرسد کس به کامهٔ دل خویش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از پی نای و چنگ بوالخداش
خانه‌ای تنگ ساخت بوالنباش
هوش مصنوعی: بوالخدا به دنبال نواهای نای و چنگ، خانه‌ای کوچک و محدود ساخت که به بوالنباش تعلق دارد.
تا همی گربه نای دارد و چنگ
موش را چیست به ز خانهٔ تنگ
هوش مصنوعی: تا زمانی که گربه نغمه و صدایی دارد، موش را در تنگنای خانه‌ای کوچک چه کار؟
تا بود گربه مهتر بازار
نبود موش جلد دوکان‌دار
هوش مصنوعی: تا وقتی که گربه Boss یا رئیس بازار وجود دارد، موش‌ها نمی‌توانند به راحتی در کنار مغازه‌ها حضور پیدا کنند.
تا بود گربه در کمان کمین
موش را گلشن است زیر زمین
هوش مصنوعی: تا زمانی که گربه به کمین نشسته، موش در زیر زمین احساس آرامش و امنیت می‌کند.
تیز کرده است ای خردمندان
گربهٔ مرگ چنگل و دندان
هوش مصنوعی: ای خردمندان، مرگ مانند گربه‌ای تیز دندان و چنگال چنگ زده است.
تا کرا همچو موش دریابد
سوی جانش چو گربه بشتابد
هوش مصنوعی: هر کس که مانند موش کوچک و ترسیده باشد، به محض اینکه جانش را در خطر ببیند، به سرعت مثل یک گربه به خودش می‌رسد و چابک می‌شود.
اندرین کارگه به روز و به شب
چنگلش تاب‌دار و جان در تب
هوش مصنوعی: در این مکان، در طول روز و شب، درختان به گونه‌ای هستند که زیبایی و جذابیت خاصی دارند و دل آدمی در تلاطم و التهاب است.
چون ز تاب و تبت کشید به دم
از وجودت ربود سوی عدم
هوش مصنوعی: زمانی که گرمای وجودت باعث شد که به دمی از زندگی دور شوی، تو را به سوی نیستی برد.
می‌نوازد همی ترا الحق
آن طبیب طمع خر احمق
هوش مصنوعی: طبیب حق تو را نوازش می‌کند، همان‌طور که به حمار طمع احمق رسیدگی می‌شود.
می‌نداند ز روی کم عقلی
پشت معنی نمود بی‌نقلی
هوش مصنوعی: او به خاطر نادانی‌اش نمی‌داند که پشت ظاهر یک چیز، عمق و حقیقتی وجود دارد که از درک آن عاجز است.
چنگ و دندان چو مرگ دریازد
موش را گربه هیچ ننوازد
هوش مصنوعی: وقتی خطر مرگ وجود داشته باشد، هیچ چیز نمی‌تواند آرامش دهد. حتی اگر کسی در شرایط سختی باشد، از کسی که تهدیدی برایش است، کمکی نخواهد گرفت.
پیشوای کسی که بنده بُوَد
پند او از نبی بسنده بُوَد
هوش مصنوعی: رهبر کسی که خدمتگزار است، باید از نصایح نبی الهام بگیرد و از آن‌ها بهره‌مند شود.
با تن دردناک و با دل ریش
نرسد کس به کامهٔ دل خویش
هوش مصنوعی: هیچ‌کس با وجود بدن بیمار و دل شکسته‌اش نمی‌تواند به خواسته‌ها و آرزوهایش دست یابد.