بخش ۸ - فی مثالب المنحولین
وانکه هستند در سخن منحول
گاه تکرار در مقوله فضول
از عروض و علل زنند نفس
سالم و منزحف ز پیش و ز پس
در افاعیل و در مفاع و فعول
گفته دایم به جای فضل فضول
کرده انجام بیت زا آغاز
هزج از منسرح نداند باز
یک قصیده دویست جا خوانده
پیش هر سفله ریش را لانده
شده قانع به یک دو دسته تره
فرق ناکرده ناسره ز سره
یک دو فصل رکیک کرده ز بر
کرده از کدیه شهر زیر و زبر
بر خبّاز و کلبهٔ هرّاس
پیش قصاب و مطبخ روّاس
بر اسکاف و درزی و خفّاف
زده در شاعری هزاران لاف
همگان مدح ناسزا گفته
خزف و دُر به یک نمک سفته
دُر و خرمهره جمع کرده به هم
بیخبر در سخن ز بیش و ز کم
خلق از افعالشان شده رنجور
سال و مه همچو ابلهان مغرور
نه هرآنکس که یک دو بیت بخواند
ژاژ خایید و دم و ریش بلاند
باشد آنکس سخنور و شاعر
بر معانی شده بود ماهر
کیر خر خلق را مناره بود
فرش دهلیز همچو شاره بود
هست یکسان چو پشت آینه روی
همچو کیر خر است و دستنبوی
خلق از ایشان همیشه در رنجند
همچو سیم سیاه ده پنجند
بگذر از ذکر جاهلان کردن
هستشان در خورِ قفا گردن
بیزبانان پُر زبانانند
همه کورند و دیدهبانانند
شاه اگر کارها گزیده کند
نسلشان از جهان بریده کند
خلق از این غم به جمله باز رهند
که ز افعال مایهٔ گنهند
همه ترک غزاند غارت دوست
نیست بر ذرّهای از ایشان پوست
در هر آن خانهای که ره یابند
در شد آمد بسان سیمابند
ایزد این قوم را هلاک کناد
دهر از ایشان به جمله پاک کناد
چند از این جری بر مثالبشان
روح بادا جدا ز قالبشان
بخش ۷ - فی مثالب شعراء المدّعین: چون ستودی بسی عدولان رابخش ۹ - فی ذکرالعوام و اهل السوق والجهال: تا توانی به گرد عامه مگرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وانکه هستند در سخن منحول
گاه تکرار در مقوله فضول
هوش مصنوعی: کسانی که در سخنان من حضور دارند، گاهی در مباحث بیمورد تکرار دارند.
از عروض و علل زنند نفس
سالم و منزحف ز پیش و ز پس
هوش مصنوعی: تنفس درست و سالم میتواند با تهدیدها و خطراتی که از جلو و عقب وجود دارد، تحت تاثیر قرار گیرد.
در افاعیل و در مفاع و فعول
گفته دایم به جای فضل فضول
هوش مصنوعی: در قافیهها و وزنهای شعری، شاعران همیشه از واژههای شایسته و با معنا استفاده نمیکنند و گاهی به جایشان کلمات بیمعنا و اضافی به کار میبرند.
کرده انجام بیت زا آغاز
هزج از منسرح نداند باز
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شخصی که در ابتدا کار را شروع کرده، حالا نمیداند چگونه به پایان آن برساند. او در حالت بلاتکلیفی قرار دارد و نمیتواند به راحتی به راه خود ادامه دهد.
یک قصیده دویست جا خوانده
پیش هر سفله ریش را لانده
هوش مصنوعی: شاعر میگوید که او یک شعر بلند را در دویست مکان مختلف خوانده است، اما هر بار در مقابل افرادی کممایه و بیارزش که به او توجهی ندارند.
شده قانع به یک دو دسته تره
فرق ناکرده ناسره ز سره
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شخصی به چیز ساده و بیارزشی قانع شده، در حالی که میتوانست به چیزهای بهتر و باارزشتری دست پیدا کند. او از میان انتخابهای موجود، به چیزی بیکیفیت و کم اهمیت راضی شده است.
یک دو فصل رکیک کرده ز بر
کرده از کدیه شهر زیر و زبر
هوش مصنوعی: در این بیت، به تغییرات و تحولات ناگهانی و بینظمیهای زیادی در یک شهر اشاره شده است. به این معنا که دو فصل یا دورهای که قرار بود به آرامی سپری شوند، به هم ریخته و وضعیت شهر دچار به هم ریختگی شده است.
بر خبّاز و کلبهٔ هرّاس
پیش قصاب و مطبخ روّاس
هوش مصنوعی: به نانوایان و جاهای کوچک به دور از شهر بروید، مثل قصابیها و آشپزخانهها.
بر اسکاف و درزی و خفّاف
زده در شاعری هزاران لاف
هوش مصنوعی: در این بیت به افرادی اشاره شده است که در زمینه شعر و شاعری ادعاهای بزرگ و بیاساسی دارند، اما در حقیقت کارشان فقط لاف و گزافهگویی است. آنها مانند صنایع دستی کفاشی و خیاطی، که ممکن است به ظاهری زیبا باشند، اما در عمق و کیفیت شعر ناتوانند.
همگان مدح ناسزا گفته
خزف و دُر به یک نمک سفته
هوش مصنوعی: همه دربارهی خوبی و بدی چیزها صحبت میکنند، اما در واقع، هر دو یک نوع ارزش دارند.
دُر و خرمهره جمع کرده به هم
بیخبر در سخن ز بیش و ز کم
هوش مصنوعی: گوهرهای گرانقیمت و زیبا را بدون آگاهی از زیاد و کم، کنار هم جمع کرده است.
خلق از افعالشان شده رنجور
سال و مه همچو ابلهان مغرور
هوش مصنوعی: مردم به دلیل رفتارهایشان در رنج و ناراحتی به سر میبرند، و زمان نیز مانند احمقها آنها را فریب داده است.
نه هرآنکس که یک دو بیت بخواند
ژاژ خایید و دم و ریش بلاند
هوش مصنوعی: هر کسی که چند شعر بخواند، لزوماً نمیتواند ادعای هنرمندی و مهارت کند و نباید به ظاهر و طول مو یا ریش خود ناز کند.
باشد آنکس سخنور و شاعر
بر معانی شده بود ماهر
هوش مصنوعی: شاید کسی وجود داشته باشد که در سخنوری و شعر گفتن به معنای عمیق و نکتهسنجی تسلط داشته باشد.
کیر خر خلق را مناره بود
فرش دهلیز همچو شاره بود
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به شکل خاصی از سخن و کنایه استفاده کرده است. او به نوعی از بیاحترامی به ویژگیهای ناپسند در فرهنگ یا جامعه اشاره میکند. منظور این است که برخی از چیزها که به ظاهر ارزشمند یا محترم به نظر میرسند، در واقع فقط نمایی از زشتیها و ناپسندها هستند و به نوعی بر ارزشهای واقعی سایه میافکنند.
هست یکسان چو پشت آینه روی
همچو کیر خر است و دستنبوی
هوش مصنوعی: این بیت به مقایسهای بین ظاهری و باطنی میپردازد. به نوعی نشان میدهد که چیزهایی که از دور زیبا و دلفریب به نظر میرسند، ممکن است در باطن ناپسند یا بیارزش باشند. به عبارت دیگر، آنچه که در ظاهر خوب به نظر میرسد، ممکن است حقیقتی ناامیدکننده داشته باشد.
خلق از ایشان همیشه در رنجند
همچو سیم سیاه ده پنجند
هوش مصنوعی: مردم همیشه در زحمت و ناراحتی هستند، مانند سربی که به سختی و در شرایط نامناسبی شکل میگیرد.
بگذر از ذکر جاهلان کردن
هستشان در خورِ قفا گردن
هوش مصنوعی: از یادآوری سخنان نادانها بگذر، زیرا آنها چیزی جز زخم به جا نمیگذارند.
بیزبانان پُر زبانانند
همه کورند و دیدهبانانند
هوش مصنوعی: افرادی که زبان و کلامی ندارند، در واقع تأثیر عمیقتری دارند و درک و بینش بیشتری را به نمایش میگذارند. آنها گویی از نظر بصیرت بینا هستند، در حالی که ممکن است دیگران که زبان دارند، نتوانند درست ببینند و تحلیل کنند.
شاه اگر کارها گزیده کند
نسلشان از جهان بریده کند
هوش مصنوعی: اگر پادشاه به انتخابهای خود دقت کند و کارهای درست را انجام دهد، میتواند نسلهای آینده را از مشکلات و سرنوشتهای نامطلوب نجات دهد.
خلق از این غم به جمله باز رهند
که ز افعال مایهٔ گنهند
هوش مصنوعی: مردم به خاطر این درد و غصه به طور کلی از یکدیگر دور میشوند، زیرا اعمال آنان موجب گناه و خطا میشود.
همه ترک غزاند غارت دوست
نیست بر ذرّهای از ایشان پوست
هوش مصنوعی: همه بیتوجهی به معشوق را از دوست دانستهاند و این بیتفاوتی حتی به اندازهای کوچک هم تحمل نمیشود.
در هر آن خانهای که ره یابند
در شد آمد بسان سیمابند
هوش مصنوعی: هر خانهای که در آن آدمها به هم نزدیک شوند و با هم مهربان باشند، مانند نقره درخشان و ارزشمند میشود.
ایزد این قوم را هلاک کناد
دهر از ایشان به جمله پاک کناد
هوش مصنوعی: خداوند این قوم را نابود کند و زمان را از وجود آنها پاک سازد.
چند از این جری بر مثالبشان
روح بادا جدا ز قالبشان
هوش مصنوعی: چند نفر از این لباسها و ظواهر هستند که روحشان از جسمشان جداست.