بخش ۴۵ - فی تفصیل العلل و بیانالامراض
سکته از انسداد بطن دماغ
که تمامی نیابد استفراغ
بشنو از من تو حدّ و وصف حریف
خوردن و خارش زبان لطیف
وسم از او خشونتی که بود
جملگی ملمس ار بود برود
انبساط آنکه مرکز دل تو
بکشد سوی ظاهر گل تو
پس به ادخال جذب و راه هوا
بکشد آن حرارت زیبا
انقباض آنکه ظاهر بدنت
سوی مرکز برد دخان تنت
مر حمیّات را حد آنکه نهاد
گرمی بد به دلت راه گشاد
وآن حرارت غریب جای وطن
پس سرایت کند به جمله بدن
عطش آن شهوتی که گرم و تر است
جوع آن شهوتی که گرمتر است
لیک میلش به خشکی است فزون
این چنین گفته است افلاطون
وانکه او را صداع خوانی تو
رعشه و وجع راس دانی تو
حدّ نسیان چنین نمود استاد
سهر از انقطاع خواب نهاد
حمق را حدّ فساد ذکر و فکر
جمع این هردوان به یکدیگر
بشنو از حال و حدّ استرخا
نوع بطلان جملگی اعضا
انسداد مبادی الاعصاب
انقطاع و نفوذ قوّت و تاب
فالج از اصل و فعل استرخاست
لیک بر جانبیست چپ یا راست
لقوه کژ گشتن رخ از یک سو
میل شدق آورد ز جانب رو
آنکه بنهاد حدّ و فعل وبا
رفتن جوهر طباع هوا
خدر آن دان که چون دبیبالنمل
ضعف و قوّت کند به نفس تو حمل
رعشه ز اضداد یکدگر حرکات
زیر و بالا به قوّت و به صفات
ربو از تنگی عروق و عضل
وز ضوارب نه در مقام و محل
ریه را از تنفّس بسیار
وز خمود عضل کزاز و قفار
انتصاب آنکه تنگ گشت نفس
قصبهٔ ریه را ز قسمت پس
ذرب است از فساد بطن طعام
بی قی اطلاق با مراره مدام
حدّ سرسام در دماغ ورم
وآن ورم گرم و سخت قحف سقم
حدّ افعال و قوّت برسام
ورمی گرم در حجاب مدام
نزله از انصباب سرد بُوَد
زو به بطن الدماغ درد بُوَد
وز دماغ آنگهی به صدر شود
وآنگهی بیمحل و قدر شود
حدّ خانوق در عضل ورمی
بر نیاید ترا به جهد دمی
ورمی صعب از او پدید آید
حنجر و حلق را بفرساید
وآنچه را نام کردهاند سُعال
قصبهٔ ریّه را کند بد حال
وز زکام انصبابهای تباه
به سوی منخرین گشاید راه
بشنو از من تو حدّ و وصف عُطاس
حرکتهای ابخره ز قیاس
حاصل اندر دماغ گشت سطبر
به طبیعت ادا کننده چو ابر
سل فساد مزاج و سوداها
بس ذبول آورد به اعضاها
قوّت هاضمه تباه کند
دافعه هم به وی نگاه کند
قرحةالصدر ازو پدید آید
ریه را ثقلها پلید آید
از تمطی نشان چنین دادند
انکه در طب امام و استادند
حرکت در تن از همه عضلات
محتقن گشته از همه آفات
اختلاج از زیادت حرکات
کاندر اعضای آورد نفحات
انبساط انقباض ازو در دل
هر زمان آورد همی حاصل
خفقان اختلاج دل باشد
که نه از حقد و غشّ و غلّ باشد
باز گویم فُواق را من حدّ
که بر این قول ناورد کس ردّ
حرکات و تردُّد مابین
دافعه ماسکه به رأی العین
اندر اجزاء معده جمع آید
بدل انطباع منع آید
هیضه اسهال و قی بهم باشد
معده را هضم و قوّه کم باشد
به فساد آید آن طعام و شراب
هاضمه زو بمانده اندر تاب
تخمه چون هاضمه تباه شود
معده پژمرده و دوتاه شود
غلبهٔ شهوت و بیار و بگیر
حکما نام کردهاند زحیر
حدّ و قدر نهوع آنکه نهاد
غثیان گفت لیک بی قی و باد
حدّ قولنج هست دردی سخت
در درون شکم چو بنهد رخت
انخراقی ز حایلین باشد
وآن سرایت بانثیین باشد
گفت بقراط حد ایلاوس
وجع قولن معالذبل منهوس
یرقان انتشاری از صفرا
که شود در همه بدن پیدا
چون مزاج کبد تباه شود
برص آید چو خون سیاه شود
جوهر خون شود همه بلغم
پوست ز الوان خویش گردد کم
آنکه بنهادهاند حدّ جذام
استحالت ز جوهر دم خام
فیعید المرار فیالاعضاء
شده مستولی بدن همه جا
نقرس آماس در مفاصل دان
کعب و ابهام با عروق در آن
حدّ عرق النسا بود آن درد
که کند مرد را ز راحت فرد
جانبالوحشی و رخ اوراک
شده زان درد پای مرد هلاک
فتق دردی شدید در امعاء
عضل البطن با صفاق قفا
حکما از قروة الامعا
این نهادند حدّ رنج و عنا
بخش ۴۴ - تفصیل العلل و هی خمسون نوعا: نبض و قاروره و رسوب و عللبخش ۴۶ - در طبیبان نادان گوید: این نمودیم حدّ این پنجاه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سکته از انسداد بطن دماغ
که تمامی نیابد استفراغ
هوش مصنوعی: در این بیت به مشکلی اشاره شده که ناشی از مسدود شدن یکی از مجاری در مغز است و به همین خاطر فرد قادر به تخلیه یا رهایی از این وضعیت نیست. این مسدودیت باعث ایجاد وضعیت بحرانی یا سکته میشود که دلیلی برای عدم توانایی در بیان یا ابراز وجود دارد.
بشنو از من تو حدّ و وصف حریف
خوردن و خارش زبان لطیف
هوش مصنوعی: به حرفهای من گوش کن تا دربارهی مرزها و ویژگیهای نوشیدن و چشیدن طعمهای دلپذیر بگویم.
وسم از او خشونتی که بود
جملگی ملمس ار بود برود
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر به خشونتی اشاره میکند که از او ناشی میشود و اگر این خشونت تبدیل به مهربانی و لطافت میشد، همه چیز به آرامش و خوشی میگشت.
انبساط آنکه مرکز دل تو
بکشد سوی ظاهر گل تو
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی آن کسی است که قلبش به سمت زیباییهای ظاهری تو جلب شود.
پس به ادخال جذب و راه هوا
بکشد آن حرارت زیبا
هوش مصنوعی: حرارت زیبا باید با جذب و ورود به فضا، خود را به جریان بیندازد.
انقباض آنکه ظاهر بدنت
سوی مرکز برد دخان تنت
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که وقتی بدن انسان به سمت مرکز و جوهری درونی خود حرکت میکند، به نوعی در حال بازگشت به خود است و این حالت میتواند به یادآوری یا غور در درون خود منجر شود. بدین ترتیب، ظاهر و بیرونی بودن جای خود را به دروننگری و فهم عمیقتر میدهد.
مر حمیّات را حد آنکه نهاد
گرمی بد به دلت راه گشاد
هوش مصنوعی: مرز حمیّت را بدان که اگر گرمی بدی به دلت وارد شود، راهی به آن میدهد.
وآن حرارت غریب جای وطن
پس سرایت کند به جمله بدن
هوش مصنوعی: آتش شوق و اشتیاقی که در دل احساس میشود، به سرعت به تمام اعضای بدن منتقل میشود و انسان را تحت تاثیر قرار میدهد.
عطش آن شهوتی که گرم و تر است
جوع آن شهوتی که گرمتر است
هوش مصنوعی: عطش و نیاز به آن شهواتی که کمی گرم و مرطوب هستند، در مقایسه با نیاز به شهواتی که حتی بیشتر گرم و تشنهاند، متفاوت است.
لیک میلش به خشکی است فزون
این چنین گفته است افلاطون
هوش مصنوعی: اما میل او به خشکی بیشتر است، افلاطون به این نحو صحبت کرده است.
وانکه او را صداع خوانی تو
رعشه و وجع راس دانی تو
هوش مصنوعی: کسی که او را سردرد نامیدهای، تو در واقع او را به رعشه و درد سر مبتلا میکنی.
حدّ نسیان چنین نمود استاد
سهر از انقطاع خواب نهاد
هوش مصنوعی: استاد سهر به خاطر کمتوجهی و خوابآلودگی، محدودیتهای فراموشی را نشان داد.
حمق را حدّ فساد ذکر و فکر
جمع این هردوان به یکدیگر
هوش مصنوعی: کسی که نادان است، نمیتواند درسته فکر کند و عقلش نیز به درستی عمل نمیکند. این دو ویژگی در او با هم جمع شده و او را به فساد میکشاند.
بشنو از حال و حدّ استرخا
نوع بطلان جملگی اعضا
هوش مصنوعی: به حال و وضعیت استرخا گوش کن، که تمام اعضا و اجزا در آن نابود میشوند.
انسداد مبادی الاعصاب
انقطاع و نفوذ قوّت و تاب
هوش مصنوعی: بسته شدن راههای عصبی باعث قطع و کاهش قدرت و توانایی میشود.
فالج از اصل و فعل استرخاست
لیک بر جانبیست چپ یا راست
هوش مصنوعی: فالج به معنای ناتوانی یا فلج شدن است که ناشی از آسیب به اعصاب و عملکرد آنهاست. اما این ناتوانی ممکن است در سمت چپ یا راست بدن انسان بروز کند. بنابراین، آسیب ممکن است از منبع اصلیاش جدا از سمت بدن باشد، یعنی این که ناتوانی میتواند در یکی از دو سمت بدن ظاهر شود.
لقوه کژ گشتن رخ از یک سو
میل شدق آورد ز جانب رو
هوش مصنوعی: رخسار زیبا از یک سمت کج شده و به سمت دیگری متمایل گشته است.
آنکه بنهاد حدّ و فعل وبا
رفتن جوهر طباع هوا
هوش مصنوعی: کسی که مرزها را مشخص کرد و با رفتن، ذات هر چیزی را تحت تأثیر قرار داد.
خدر آن دان که چون دبیبالنمل
ضعف و قوّت کند به نفس تو حمل
هوش مصنوعی: خود را بشناس که همچون حرکت مورچه، قدرت و ضعف در وجودت تأثیر دارد.
رعشه ز اضداد یکدگر حرکات
زیر و بالا به قوّت و به صفات
هوش مصنوعی: حرکتهای مخالف همدیگر باعث ایجاد لرزش و جنبش در بالا و پایین میشوند، که به قدرت و ویژگیهای خاص خودشان بستگی دارد.
ربو از تنگی عروق و عضل
وز ضوارب نه در مقام و محل
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضعیت سخت و دشوار بدن و عروق اشاره دارد. گویا از به هم فشردگی و تنگی عروق و عضلات رنج میبرد و این وضعیت او را در جایی قرار داده که نه در مقام خود درست ایستاده و نه در جایگاه مناسبش قرار دارد. به عبارتی، او در مبارزه با مشکلات جسمی و روحی خود به بنبست رسیده است.
ریه را از تنفّس بسیار
وز خمود عضل کزاز و قفار
هوش مصنوعی: این بیت به این معنا است که ریهها تحت تأثیر تنفس مکرر و هوای خشک و سرد قرار دارند. کمبود تنفس مناسب ممکن است به مشکلات جسمی و عضلانی منجر شود.
انتصاب آنکه تنگ گشت نفس
قصبهٔ ریه را ز قسمت پس
هوش مصنوعی: انتخاب فردی که به دلیل تنگی نفس، به سختی میتواند نفس بکشد، به طور طبیعی بر حسب تقسیمات موجود در بدن و بخشهای مختلف آن صورت میگیرد.
ذرب است از فساد بطن طعام
بی قی اطلاق با مراره مدام
هوش مصنوعی: این بیت به موضوعی اشاره دارد که بیتوجهی به فساد و خرابی مواد غذایی میتواند عواقب ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. در واقع، اگر غذا دچار فساد شود و ما به آن توجه نکنیم، ممکن است با مشکلاتی روبرو شویم که به سلامت ما آسیب میزنند. بنابراین، اهمیت مراقبت از کیفیت و سلامت غذایی که مصرف میکنیم، به خوبی نمایان است.
حدّ سرسام در دماغ ورم
وآن ورم گرم و سخت قحف سقم
هوش مصنوعی: درد و ناراحتی سر به شدت زیاد است و این ناراحتی به حدی است که باعث میشود احساس گرما و فشاری غیرقابل تحمل در سر خود داشته باشم.
حدّ افعال و قوّت برسام
ورمی گرم در حجاب مدام
هوش مصنوعی: حد و مرز اعمال و قدرت انسان، زمانی که در پرده حجاب به سر میبرد، بسیار تنگ و محدود است.
نزله از انصباب سرد بُوَد
زو به بطن الدماغ درد بُوَد
هوش مصنوعی: وقتی که سرماخوردگی به علت سرما ایجاد میشود، باعث میشود که در داخل بینی و سر درد حس شود.
وز دماغ آنگهی به صدر شود
وآنگهی بیمحل و قدر شود
هوش مصنوعی: در آن زمان، از سر انسان چنان ویژگیهایی بروز میکند که به مقام بلند و رفیعی دست مییابد، اما سپس، همان فرد ممکن است به حالت بیاعتنایی و بیاهمیتی دچار شود.
حدّ خانوق در عضل ورمی
بر نیاید ترا به جهد دمی
هوش مصنوعی: حدود خانقاه در سختی و مشکلات بر تو پدید نمیآید، مگر با تلاش و کوشش اندکی.
ورمی صعب از او پدید آید
حنجر و حلق را بفرساید
هوش مصنوعی: اگر از او به سختی صدایی پیدا شود، گلو و حلق را آسیب میزند.
وآنچه را نام کردهاند سُعال
قصبهٔ ریّه را کند بد حال
هوش مصنوعی: هر چه دربارهٔ سرنوشت و حال بد قصبهٔ ریّه گفته شده، زندهکنندهٔ درد و رنج آن جاست.
وز زکام انصبابهای تباه
به سوی منخرین گشاید راه
هوش مصنوعی: از سردردهای ناشی از زکام، راهی به سمت بینی گشوده میشود.
بشنو از من تو حدّ و وصف عُطاس
حرکتهای ابخره ز قیاس
هوش مصنوعی: از من بشنو که اندازه و توصیف عطسهها و حرکتهای بخار را نمیتوان با مقایسه درک کرد.
حاصل اندر دماغ گشت سطبر
به طبیعت ادا کننده چو ابر
هوش مصنوعی: نتیجهای که در ذهن شخصیت برجستهای شکل میگیرد، مانند ابری است که در طبیعت به خوبی عمل میکند و باران میبارد.
سل فساد مزاج و سوداها
بس ذبول آورد به اعضاها
هوش مصنوعی: اختلال در حالتهای بدن و وجود سوداها موجب ضعف و سستی در اعضای بدن میشود.
قوّت هاضمه تباه کند
دافعه هم به وی نگاه کند
هوش مصنوعی: قوت هاضمه میتواند به سلامتی آسیب بزند و حتی نیروی دفع هم تحت تأثیر قرار میگیرد.
قرحةالصدر ازو پدید آید
ریه را ثقلها پلید آید
هوش مصنوعی: درد و کسالت در سینه به خاطر او به وجود میآید و ریهها سنگینی و ناراحتی پیدا میکنند.
از تمطی نشان چنین دادند
انکه در طب امام و استادند
هوش مصنوعی: آنها نشان دادند که کسی که در علم طب دانش و مهارت دارد، میتواند به خوبی در این زمینه عمل کند.
حرکت در تن از همه عضلات
محتقن گشته از همه آفات
هوش مصنوعی: حرکت در بدن، از تمام عضلاتی نشات میگیرد که به خاطر آسیبها و مشکلات، تحت فشار و فشرده شدهاند.
اختلاج از زیادت حرکات
کاندر اعضای آورد نفحات
هوش مصنوعی: حرکتهای زیاد اعضای بدن باعث میشود تا احساس خاصی به انسان دست دهد.
انبساط انقباض ازو در دل
هر زمان آورد همی حاصل
هوش مصنوعی: هر لحظه در دل او، شادی و ناراحتی وجود دارد که نتیجهی همه چیز است.
خفقان اختلاج دل باشد
که نه از حقد و غشّ و غلّ باشد
هوش مصنوعی: احساس خفگی و تنگی نفس در دل ناشی از اضطراب و نگرانی است و نه به خاطر کینه یا نیرنگ.
باز گویم فُواق را من حدّ
که بر این قول ناورد کس ردّ
هوش مصنوعی: من بار دیگر میگویم که هیچکس نمیتواند بر این سخن که من گفتهام، اصرار و اعتراضی داشته باشد.
حرکات و تردُّد مابین
دافعه ماسکه به رأی العین
هوش مصنوعی: حرکات و نوساناتی که در میانه دافعه دیده میشود، به وضوح قابل مشاهده است.
اندر اجزاء معده جمع آید
بدل انطباع منع آید
هوش مصنوعی: در دل معده، اجزای مختلف به هم میآیند و بهطور متناسبی تغییر شکل میدهند و به این ترتیب از بروز مشکلات جلوگیری میشود.
هیضه اسهال و قی بهم باشد
معده را هضم و قوّه کم باشد
هوش مصنوعی: هنگامی که فرد دچار اسهال و استفراغ میشود، معده قادر به هضم مناسب خوراکیها نخواهد بود و در نتیجه قدرت بدنی او کاهش مییابد.
به فساد آید آن طعام و شراب
هاضمه زو بمانده اندر تاب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که غذایی که فاسد شده باشد، و نوشیدنیای که غیرمناسب است، باعث میشود که هضم آن با مشکل مواجه شود و در نهایت باعث بروز مشکلات برای بدن میشود.
تخمه چون هاضمه تباه شود
معده پژمرده و دوتاه شود
هوش مصنوعی: وقتی که دستگاه گوارش به درستی کار نکند، معده ضعیف و خراب میشود.
غلبهٔ شهوت و بیار و بگیر
حکما نام کردهاند زحیر
هوش مصنوعی: بعضی از حکما به نام «زحیر» اشاره کردهاند که این حالتی است که انسان تحت تأثیر شهوت قرار میگیرد و به راحتی تسلیم آن میشود.
حدّ و قدر نهوع آنکه نهاد
غثیان گفت لیک بی قی و باد
هوش مصنوعی: این بیت به معنای آن است که حد و مرز هر چیزی مشخص است، اما گاهی اوقات اوضاع به گونهای پیش میرود که به نظر میرسد این مرزها نادیده گرفته میشوند. به عبارت دیگر، در شرایط خاص، حتی آنچه که به نظر مشخص و ثابت میآید، ممکن است تحت تأثیر نیروی خارجی یا وضعیتهای غیرمترقبه قرار گیرد.
حدّ قولنج هست دردی سخت
در درون شکم چو بنهد رخت
هوش مصنوعی: درد قولنج، دردی شدید و عمیق است که در ناحیه شکم احساس میشود، بهطوریکه فرد را مجبور به استراحت و دراز کشیدن میکند.
انخراقی ز حایلین باشد
وآن سرایت بانثیین باشد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی که از موانع و محدودیتها عبور کرده و به سوی اهداف خود پیش میرود، در واقع در یک فضای جدید و آزاد قرار میگیرد. این آزادی و حرکت به سمت آینده مثبت و پر امید است.
گفت بقراط حد ایلاوس
وجع قولن معالذبل منهوس
هوش مصنوعی: بزرگترین پزشکان میگویند که در زمان بیماری، انسان باید مراقب سلامتی خود باشد و از مشکلات دوری کند.
یرقان انتشاری از صفرا
که شود در همه بدن پیدا
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که بیماری یرقان که ناشی از افزایش صفرا در بدن است، میتواند به راحتی در تمامی نقاط بدن نمایان شود.
چون مزاج کبد تباه شود
برص آید چو خون سیاه شود
هوش مصنوعی: وقتی که سلامتی کبد از بین برود، لکههای سفیدی بر روی پوست ظاهر میشود و این نشانهای است از تغییرات منفی در خون.
جوهر خون شود همه بلغم
پوست ز الوان خویش گردد کم
هوش مصنوعی: خون به جوهر تبدیل میشود و همهی بیرحمیها و ناپاکیها از بین میرود، در حالی که رنگ و جوهر اصلی خود را نمایان میکند.
آنکه بنهادهاند حدّ جذام
استحالت ز جوهر دم خام
هوش مصنوعی: کسی که حد و مرز بیماری جذام را تعیین کرده است، اساس و ریشه این بیماری را ناشی از ناپاکی و فساد میداند.
فیعید المرار فیالاعضاء
شده مستولی بدن همه جا
هوش مصنوعی: به این معناست که تأثیر تلخیها و دردها در تمام اعضای بدن احساس میشود و این حالت به طور کلی بر روی همه جا تسلط پیدا کرده است.
نقرس آماس در مفاصل دان
کعب و ابهام با عروق در آن
هوش مصنوعی: نقرس باعث تورم مفاصل میشود و این درد و ورم میتواند در ناحیه کعب و مچ پا به همراه عروق احساس شود.
حدّ عرق النسا بود آن درد
که کند مرد را ز راحت فرد
هوش مصنوعی: درد عرق النسا به قدری شدید است که میتواند مرد را از راحتی و آرامش دور کند.
جانبالوحشی و رخ اوراک
شده زان درد پای مرد هلاک
هوش مصنوعی: چهرهات به خاطر رنج و درد که بر پاهای مردی تاثیر گذاشته، به حالت وحشیانهای درآمده است.
فتق دردی شدید در امعاء
عضل البطن با صفاق قفا
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یا بیان احساس یک درد شدید و عمیق در ناحیه شکم اشاره دارد، که ممکن است به نوعی مشکل یا بیماری در آن قسمت از بدن مربوط شود. این احساس درد به وضوح و شدت در ناحیهای خاص حس میشود.
حکما از قروة الامعا
این نهادند حدّ رنج و عنا
هوش مصنوعی: اندیشمندان در مورد مرزهای رنج و سختی، نشانههایی را مشخص کردهاند.