گنجور

بخش ۳۵ - در مثالب علوی زرمدی گوید

آخر عمرت از دل تفته
همچو بر کودک اوّل هفته
گربه گر شد به لقمه شاد از تو
گوش و بینی دهد به باد از تو
جنس آنها که نامسلمانند
همچو دونان گران و ارزانند
از پی صید آهوی خوش پوز
چشمها سرمه کرده‌ای چون یوز
زانکه دیوی رسید فریادت
ای کم از خاک چیست این بادت
مردمی گیر و دانش و آزرم
ویحک از ریش خود نداری شرم
تا کی از ریح و ضحکه و تسخر
زین سر و ریش شرم دار ای خر
از پی نان و آب هر روزه
زهر را خوانده ای شکر بوزه
تو مده مر عیال زا نانی
دیگران داده مر ورا جانی
دشت و کهسار گیر همچو وحوش
خانه و خوان بمان به گربه و موش
هرکه دارد حرام نان عیال
سخنش دان که گشت سحر حلال
در تو ای شوم نحس دارم ظن
که یکی نان بهست از ده زن
زن چو ندهی تو نان او ناچار
خود به دست آورد چو خر افسار
زن اگر بد کند شوی خرسند
سیم باید که ماند اندر بند
چون ترا عقل نیست چتوان کرد
ایزدت کرد ازین معانی فرد
نیست عقل هدایتت ز خدای
مکتسب نیز نیست ژاژ مخای
بی‌سری باش چون ز روی نوی
زرمدی شد بدین صفت علوی
حس و عقلش چو نیست اندر ذات
هست درخورد ناودانش صفات
هست از این زرمدی چو شد طالب
ننگ و عاری بر آلِ بوطالب
هرچه بستاند از حرام و حرج
از بهای نماز و روزه و حج
یا بله یا به منگ صرف کند
برف را یار دوغ و ترف کند
کم شنیدیم چون تو لنبانی
تر فروشی و خشک جنبانی
کان زبانها که اصل شور و شرست
همه اندر دهان یکدگرست
عقل و جان کسی که بی‌ادبست
این یکی بیوه وان دگر عزبست
عقل و جان کسی که بی‌باکست
آن یکی تیره این دگر خاکست
دل براین چار طبع چرخ منه
جعفری بهر خرج کرخ منه
هرکه خود زشت و بی‌خرد باشد
رای او سست و روی بد باشد
صبر کن بر ادای جان‌کش او
دل منه بر غذای ناخوش او
کاب رویش ز تختهٔ افلاک
شست تعلیقهای عمرش پاک

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آخر عمرت از دل تفته
همچو بر کودک اوّل هفته
هوش مصنوعی: در پایان عمر، دل تو مانند دل یک کودک تازه به دنیا آمده خواهد بود، خالی و تازه و بی‌خبر از دنیا.
گربه گر شد به لقمه شاد از تو
گوش و بینی دهد به باد از تو
هوش مصنوعی: اگر گربه‌ای خوشحال شده و لقمه‌ای یافته، از تو دقت و توجه را نادیده می‌گیرد.
جنس آنها که نامسلمانند
همچو دونان گران و ارزانند
هوش مصنوعی: افرادی که به دین اسلام باور ندارند، مانند اشیای بی‌ارزش و ارزان هستند.
از پی صید آهوی خوش پوز
چشمها سرمه کرده‌ای چون یوز
هوش مصنوعی: تو برای شکار آهوی زیبا و دل‌فریب، چشمانت را با سرمه تزئین کرده‌ای همانند یوزی که برای شکار آماده است.
زانکه دیوی رسید فریادت
ای کم از خاک چیست این بادت
هوش مصنوعی: چون دیوی بر تو می‌تازد و به فریادت می‌آید، می‌پرسم که این وضعیت که تو را به تسخیر درآورده، چه ارتباطی با خاک و زمین دارد؟
مردمی گیر و دانش و آزرم
ویحک از ریش خود نداری شرم
هوش مصنوعی: برای فرار از عیب‌جویی دیگران، مردم را دانشمند و با ادب و بزرگوار بگیر و بدان که شرم از خودت را با ریش‌ات نمی‌توانی پنهان کنی.
تا کی از ریح و ضحکه و تسخر
زین سر و ریش شرم دار ای خر
هوش مصنوعی: دیگر چه وقت باید به خاطر لطافت و شوخی و تمسخر دیگران از این سر و ریش خود شرمنده باشی، ای خر؟
از پی نان و آب هر روزه
زهر را خوانده ای شکر بوزه
هوش مصنوعی: هر روز به دنبال نان و آب هستی و زهر را به عنوان شکر می‌خورید. این یعنی برای تامین نیازهای روزمره‌ات، به چیزهایی روی می‌آوری که ممکن است ضرر داشته باشند.
تو مده مر عیال زا نانی
دیگران داده مر ورا جانی
هوش مصنوعی: هرگز زندگی خود را به دست دیگران نسپار و برای خودت ارزش قائل شو.
دشت و کهسار گیر همچو وحوش
خانه و خوان بمان به گربه و موش
هوش مصنوعی: دشت‌ها و کوه‌ها را مانند حیوانات وحشی بگیر و در جایی سکنی بگزین که مانند گربه و موش در آرامش زندگی کنی.
هرکه دارد حرام نان عیال
سخنش دان که گشت سحر حلال
هوش مصنوعی: هر کس که نان حلال را از خانواده‌اش دریغ می‌کند، باید بداند که سخنش بی‌اعتبار است، زیرا در نهایت روزی به دست می‌آید که حلال خواهد بود.
در تو ای شوم نحس دارم ظن
که یکی نان بهست از ده زن
هوش مصنوعی: در تو ای بدشگون، به خاطر این فکر می‌کنم که شاید یکی از ده زن، نان بهتری برای خوردن داشته باشد.
زن چو ندهی تو نان او ناچار
خود به دست آورد چو خر افسار
هوش مصنوعی: اگر به زن نانی ندهی، او ناچار باید خود آن را به دست آورد، مانند خر که برای حرکت به افسار نیاز دارد.
زن اگر بد کند شوی خرسند
سیم باید که ماند اندر بند
هوش مصنوعی: اگر زن کار بدی کند، شوهر باید خوشحال باشد و سعی کند که در این وضعیت بماند و از آن خارج نشود.
چون ترا عقل نیست چتوان کرد
ایزدت کرد ازین معانی فرد
هوش مصنوعی: وقتی که تو عقل و درک نداری، نمی‌توانی کاری انجام دهی؛ خداوند تو را از این موضوعات و مفاهیم مبرا کرده است.
نیست عقل هدایتت ز خدای
مکتسب نیز نیست ژاژ مخای
هوش مصنوعی: عقل تو به هدایت خدا وابسته نیست و درآمدن از حرف‌های بی‌پایه و بی‌معنی نیز از فهم تو برنمی‌آید.
بی‌سری باش چون ز روی نوی
زرمدی شد بدین صفت علوی
هوش مصنوعی: مثل این که بدون سر هستی، چونکه از روی طلا به این حالت رسیده‌ای که شبیه افراد بزرگ و باصفات به نظر می‌رسی.
حس و عقلش چو نیست اندر ذات
هست درخورد ناودانش صفات
هوش مصنوعی: شخصی که در درون خود احساس و عقل ندارد، نمی‌تواند صفاتی از خود را به دیگران نشان دهد و حالتی از او بروز کند.
هست از این زرمدی چو شد طالب
ننگ و عاری بر آلِ بوطالب
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال ننگ و عیب باشد، به طبع باید از خانواده بوطالب که شخصیت‌های بزرگی در تاریخ اسلام هستند، دوری کند.
هرچه بستاند از حرام و حرج
از بهای نماز و روزه و حج
هوش مصنوعی: هر چه از راه نادرست به دست آورده‌اید، نمی‌تواند جبران‌کننده ثواب نماز، روزه و حج باشد.
یا بله یا به منگ صرف کند
برف را یار دوغ و ترف کند
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که یا باید با محبت و دوستی رفتار کنیم یا اینکه به صورت بی‌تفاوت و سرد پیش برویم. در واقع، انتخاب ما می‌تواند تأثیر زیادی بر روابط و احساسات دیگران داشته باشد.
کم شنیدیم چون تو لنبانی
تر فروشی و خشک جنبانی
هوش مصنوعی: ما کمتر کسی را دیده‌ایم که مانند تو، هم نرم و لطیف باشد و هم در تکان‌هایش خشک و بی‌تحرک.
کان زبانها که اصل شور و شرست
همه اندر دهان یکدگرست
هوش مصنوعی: زبان‌ها که نماد هیجان و شور هستند، در واقع همه به یکدیگر ارتباط دارند و در یک مکان جمع شده‌اند.
عقل و جان کسی که بی‌ادبست
این یکی بیوه وان دگر عزبست
هوش مصنوعی: کسی که بی‌ادب باشد، نه عقل درستی دارد و نه جان سعادتمندی. یکی از این افراد در تاریکی و تنهایی زندگی می‌کند و دیگری مثل یک بیوه از نعمت‌ها و خوشی‌ها محروم است.
عقل و جان کسی که بی‌باکست
آن یکی تیره این دگر خاکست
هوش مصنوعی: کسی که شجاع و بی‌پرواست، عقل و روحش در اوج است، اما آن که ترسو و هراسناک است، دچار ناامیدی و یأس خواهد بود.
دل براین چار طبع چرخ منه
جعفری بهر خرج کرخ منه
هوش مصنوعی: دل به دلیل چهار طبع مختلف خود به آسانی به خاطر مسائل بی‌اهمیت ناراحت نکن، زیرا زندگی به سنجش‌های دقیق‌تری نیاز دارد و نباید به زود رنجی بی‌جهت دچار شود.
هرکه خود زشت و بی‌خرد باشد
رای او سست و روی بد باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که از نظر اخلاقی و فکری ضعیف و ناپسند باشد، نظر و فکرش نیز ضعیف و ناپسند خواهد بود.
صبر کن بر ادای جان‌کش او
دل منه بر غذای ناخوش او
هوش مصنوعی: صبور باش و تحمل کن، هرچند او با رفتار خود قلب تو را می‌آزارد و تو را به زحمت می‌اندازد.
کاب رویش ز تختهٔ افلاک
شست تعلیقهای عمرش پاک
هوش مصنوعی: روزی که زیبایی‌هایش از آسمان گرفته شد، ارتباطات و وابستگی‌های عمرش به کلی قطع می‌شود.