گنجور

بخش ۳۰ - اندر رادی و حسن سیرت پادشاه

سال قحطی یکی به کسری گفت
کابر بر خلق شد به باران زُفت
گفت کانبارخانه بگشادیم
ابر گر زفت گشت ما رادیم
صبح‌وار از پی ضیا بدمیم
که نه ما در سخا ز ابر کمیم
دیم ما هست اگر دم او نیست
نام ما هست اگر نم او نیست
نم ابر ار ز خلق بگسسته است
دست ما را که در سخا بسته است
نه فلک را به کام بگذاریم
پنج و چار و سه را بینباریم
ابروار از برای ایشانیم
تا بر ایشان گهر برافشانیم
ما سخی‌تر ز ابر و بارانیم
به گه قحط مُعطی نانیم
گنج و انبار ما برای شماست
وین خزاین همه عطای شماست
گرسنه مردمان و کسری سیر
سگ بُوَد این چنین امیر نه شیر
روز پاداش ماه باید شاه
باز بهرام وقت بادافراه
به تهوّر ز گور کور مجوش
به مدارا ز شیر شیر بدوش
مر ترا آمده‌ست چون اشراف
شیر کشتن به خلق آهو ناف
عدل را یار خویش کن رستی
ورنه پیمان و عهد بشکستی
عدل ورز و به گرد ظلم مگرد
ظلم ازین مملکت برآرد گرد
شاه عادل بُوَد به ملک اندر
نایب کردگار و پیغامبر
باز ظالم بود ز آتش و دود
یار دجّال و نایب نمرود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سال قحطی یکی به کسری گفت
کابر بر خلق شد به باران زُفت
هوش مصنوعی: در سال قحطی، شخصی به کسری گفت که چگونه مردم بر اثر باران نرم و خوب، به زندگی و شادی بازگشتند.
گفت کانبارخانه بگشادیم
ابر گر زفت گشت ما رادیم
هوش مصنوعی: گفتیم که انبار باران را باز کردیم؛ اگر باران سنگینی ببارد، ما برای آن آماده‌ایم.
صبح‌وار از پی ضیا بدمیم
که نه ما در سخا ز ابر کمیم
هوش مصنوعی: صبح‌گاهی به دنبال روشنایی می‌رویم، چرا که مثل ابرها در بخشش و بزرگ‌منشی کمبود نداریم.
دیم ما هست اگر دم او نیست
نام ما هست اگر نم او نیست
هوش مصنوعی: اگر ما وجود داریم، ولی او وجود ندارد، نام ما نیز وجود دارد حتی اگر نام او نباشد.
نم ابر ار ز خلق بگسسته است
دست ما را که در سخا بسته است
هوش مصنوعی: اگر ابر به خاطر انسان‌ها از ما دست کشیده باشد، پس دست ما همچنان در بخشش و سخاوت باز است.
نه فلک را به کام بگذاریم
پنج و چار و سه را بینباریم
هوش مصنوعی: ما نه اجازه می‌دهیم که آسمان به خواسته‌اش برسد و نه می‌گذاریم که روزها و شب‌ها بر ما تسلط پیدا کنند.
ابروار از برای ایشانیم
تا بر ایشان گهر برافشانیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر آن‌ها زیبا و دلکش هستیم تا بتوانیم زیبایی و ارزش را به وجودشان بیفزاییم.
ما سخی‌تر ز ابر و بارانیم
به گه قحط مُعطی نانیم
هوش مصنوعی: ما بخشنده‌تر از ابر و باران هستیم و در زمان بی‌برکتی، نان دهنده‌ی مردم هستیم.
گنج و انبار ما برای شماست
وین خزاین همه عطای شماست
هوش مصنوعی: دارایی و ذخایر ما برای شماست و همه این ثروت‌ها به خاطر شماست.
گرسنه مردمان و کسری سیر
سگ بُوَد این چنین امیر نه شیر
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که وقتی مردم در فقر و گرسنگی به سر می‌برند، و در عوض یک امیر یا رئیس به شدت از نعمت‌های دنیوی برخوردار است، این وضعیت نشان‌دهنده‌ی ناعدالتی و فقر اجتماعی است. به گونه‌ای که به نوعی می‌توان گفت که این وضعیت به جانداری چون سگ که سیر است، شباهت دارد و نه به یک حاکم برحق و شجاع چون شیر. در واقع، این جمله انتقاد از حاکمیتی است که به جای توجه به نیازهای مردمانش، به رفاه شخصی خود می‌پردازد.
روز پاداش ماه باید شاه
باز بهرام وقت بادافراه
هوش مصنوعی: زمانی که پاداش و جزا داده می‌شود، روزی خواهد بود که شاهی مانند بهرام، در قدرت و عظمت خود ظاهر می‌شود و بر فراز او بادها می‌وزند.
به تهوّر ز گور کور مجوش
به مدارا ز شیر شیر بدوش
هوش مصنوعی: این بیت به ما می‌آموزد که در مواجهه با مشکلات و سختی‌ها، باید با شجاعت و قدرت عمل کنیم و از گریز و ترس بپرهیزیم. همچنین نشان‌دهنده این است که در برخی مواقع، باید با احتیاط و ملایمت برخورد کنیم و از استفاده از خشونت و نیروی ظاهری بپرهیزیم. به‌طور کلی، باید بین شجاعت و دلسوزی تعادل برقرار کنیم.
مر ترا آمده‌ست چون اشراف
شیر کشتن به خلق آهو ناف
هوش مصنوعی: تو همانند شیرانی که برای شکار می‌روند، به دنیا آمده‌ای و قوه‌ای در وجود تو نهفته است که می‌تواند بر دیگران تسلط یابد.
عدل را یار خویش کن رستی
ورنه پیمان و عهد بشکستی
هوش مصنوعی: عدالت را به عنوان همراه خود انتخاب کن، در غیر این صورت پیمان و عهد خود را نقض کرده‌ای.
عدل ورز و به گرد ظلم مگرد
ظلم ازین مملکت برآرد گرد
هوش مصنوعی: عدالت را رعایت کن و به سوی ظلم نرو، زیرا ظلم باعث می‌شود که این سرزمین دچار مشکلات و نابسامانی‌ها شود.
شاه عادل بُوَد به ملک اندر
نایب کردگار و پیغامبر
هوش مصنوعی: شاه، در امور مملکت، همواره نماینده و جانشینی از جانب خداوند و پیامبران است و باید عدالت را در حکومت خود برقرار سازد.
باز ظالم بود ز آتش و دود
یار دجّال و نایب نمرود
هوش مصنوعی: دوست ظالم همچنان از آتش و دود می‌سوزد، مثل یاری برای دجال و جانشینی برای نمرود.

حاشیه ها

1401/08/31 22:10
رضا جهانگیری

ای بنازمت با این شعر