بخش ۲۹ - در بینوایی و فقر دبیران گوید
ور دبیر از تو بینوا باشد
دان که تدبیرها خطا باشد
هرکجا کور دیدبان باشد
لاجرم گرگ سر شبان باشد
عقل خندد به زیر دامن در
بر کر خسک و کور سوزن گر
ببرد آب عالم ابرار
مدحت پادشاه آتش خوار
عالم عامل و شه عادل
ملک و دین راست این دل و آن ظل
شاه با صدق آشنا باشد
صدر او صفهٔ صفا باشد
از خطاها دلش جدا باشد
شحنهٔ شرع مصطفی باشد
تا اولوالامر لایقش گردد
کار خافی حقایقش گردد
شیر هنگام صید ظلم نکرد
یک شکم زان شکار بیش نخورد
گرچه گردد اسیر آز و نیاز
به سرِ صید کرده ناید باز
عادل و کم طمع به ملک سزاست
طامع و ظالم از خدای جداست
دین و دولت به شرع و شه زندهست
زین دو شین آن دو دال پایندهست
ملک و ملّت چو پود و چون تارست
آن بدین این بدان سزاوارست
ملتی را که ملک یار نشد
مایهٔ شرع هر دیار نشد
ملک بیملّت آشنای غم است
شاه دیندار و ملک جوی کم است
ای به دم جفت عیسی مریم
دام دجّال بر کن از عالم
اندرین روزگار بدعهدی
چیست جز عدل هدیهٔ مهدی
خشک شد بیخ دین و شاخ صواب
دست بگشای اینت فتحالباب
شه که عادل بُوَد ز قحط منال
عدل سلطان به از فراخی سال
سال نیکو مطیع عدل شهست
ورنه مر هردو را جگر تبهست
مرد بیمار را که دیدهتر است
خشکی لب ز آتش جگر است
بخش ۲۸ - فی تقلیدالملک: کس به تدبیر سفله ملک نراندبخش ۳۰ - اندر رادی و حسن سیرت پادشاه: سال قحطی یکی به کسری گفت
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ور دبیر از تو بینوا باشد
دان که تدبیرها خطا باشد
هوش مصنوعی: اگر نوشتن از تو بیفایده باشد، بدان که تدبیرها و تدبیرکنندهها دچار اشتباهاند.
هرکجا کور دیدبان باشد
لاجرم گرگ سر شبان باشد
هوش مصنوعی: هر جا که نگهبان بیتوجه و ناتوان باشد، حتماً خطرناکترین موجودات به راحتی میتوانند وارد شوند و کنترل اوضاع را به دست بگیرند.
عقل خندد به زیر دامن در
بر کر خسک و کور سوزن گر
هوش مصنوعی: عقل به انتخابهای نادرست و بیتوجهی به واقعیتها میخندد؛ برایش عجیب است که انسانها چگونه به شرایط بد و غیرمعمول دچار میشوند و در عین حال از آن غافل هستند.
ببرد آب عالم ابرار
مدحت پادشاه آتش خوار
هوش مصنوعی: آب عالم، حالتی از زمان را به همراه دارد که خوبان و نیکان را میبرد، در حالی که وصف و ستایش پادشاه، در زمینهای تلخ و سوزان وجود دارد.
عالم عامل و شه عادل
ملک و دین راست این دل و آن ظل
هوش مصنوعی: عالمی که به علم خود عمل میکند و شاهی که عدالت را برقرار میسازد، باید برای ملک و دین خود راستگو باشد. این دل به معنای درون و آن سایه، به معنای حمایت و قدرت است.
شاه با صدق آشنا باشد
صدر او صفهٔ صفا باشد
هوش مصنوعی: چنانچه پادشاهی دارای صداقت و راستگویی باشد، جایگاه او به صفای دل و آرامش تبدیل میشود.
از خطاها دلش جدا باشد
شحنهٔ شرع مصطفی باشد
هوش مصنوعی: کسی که از اشتباهات قلباً کنار گذاشته شده باشد، میتواند حافظ اصول و قوانین دین مقدس باشد.
تا اولوالامر لایقش گردد
کار خافی حقایقش گردد
هوش مصنوعی: تا زمانی که افراد صاحب قدرت و تدبیر در عرصههای مختلف، بر کارها نظارت نکنند و مسئولیتها به درستی انجام نشود، هیچ حقیقتی به درستی درک و شناخته نخواهد شد.
شیر هنگام صید ظلم نکرد
یک شکم زان شکار بیش نخورد
هوش مصنوعی: شیر در هنگام شکار، به اندازه کافی و به درستی از طعمهاش بهرهبرداری میکند و بیشتر از نیازش نمیخورد.
گرچه گردد اسیر آز و نیاز
به سرِ صید کرده ناید باز
هوش مصنوعی: هرچند انسان ممکن است در دام خواستهها و نیازهایش گرفتار شود، اما دیگر نمیتواند به گذشته و روزهای پرآز و نیازش بازگردد.
عادل و کم طمع به ملک سزاست
طامع و ظالم از خدای جداست
هوش مصنوعی: یک فرد عادل و با طمع کم، شایسته حاکمیت بر زمین است، اما کسی که طمعکار و ظالم باشد، از خداوند دور و جداست.
دین و دولت به شرع و شه زندهست
زین دو شین آن دو دال پایندهست
هوش مصنوعی: مذهب و قدرت بر اساس قوانین شرعی زندگی میکنند، و از این دو، اصل و پایهی قویتری برای بقای آنها وجود دارد.
ملک و ملّت چو پود و چون تارست
آن بدین این بدان سزاوارست
هوش مصنوعی: حاکم و مردم مانند الیاف بافته شدهاند؛ هر کدام به نوعی به دیگری وابسته و مرتبط هستند.
ملتی را که ملک یار نشد
مایهٔ شرع هر دیار نشد
هوش مصنوعی: مردمی که به یاری و حمایت از پادشاه خود نپردازند، هیچگاه به قوانین و اصول مذهبی در هیچ سرزمینی پایبند نخواهند بود.
ملک بیملّت آشنای غم است
شاه دیندار و ملک جوی کم است
هوش مصنوعی: کشوری که مردمش در درد و رنج هستند، برای حاکمی که به دین و ملت خود اهمیت میدهد، جایگاه مناسبی نیست. حاکم صالح و با ایمان در چنین وضعیتی ندرتاً دیده میشود.
ای به دم جفت عیسی مریم
دام دجّال بر کن از عالم
هوش مصنوعی: ای کسی که به دم (پایان) عیسی مریم نزدیک هستی، دام دجّال (فریبنده) را از دنیای ما بردار!
اندرین روزگار بدعهدی
چیست جز عدل هدیهٔ مهدی
هوش مصنوعی: در این دوران که وفا و صداقت کمتر دیده میشود، جز عدالت و انصاف که هدیه مهدی است، چه چیز دیگری میتواند وجود داشته باشد؟
خشک شد بیخ دین و شاخ صواب
دست بگشای اینت فتحالباب
هوش مصنوعی: ریشههای دین و اصول درست زندگی خشکیده و از بین رفتهاند. اینک زمان آن رسیده است که به این وضعیت پایان دهی و درهای نیکی و پیروزی را باز کنی.
شه که عادل بُوَد ز قحط منال
عدل سلطان به از فراخی سال
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این مفهوم است که کیفیت و عدالت در حکومت و رهبری اهمیت بیشتری دارد تا فقط وفور منابع و ثروت. اگر یک پادشاه عادل باشد، حتی در زمان کمبود و قحطی، او بهتر از یک سلطان ناعادل است که در دورههای فراوانی حکومت میکند. در واقع، عدالت و حکمرانی خوب، ارزشمندتر از ادعای ثروتهای زیاد است.
سال نیکو مطیع عدل شهست
ورنه مر هردو را جگر تبهست
هوش مصنوعی: سال خوب و خوشی تنها در سایه عدالت حاکم قابل تحقق است، وگرنه نابودی هر دو را به همراه خواهد داشت.
مرد بیمار را که دیدهتر است
خشکی لب ز آتش جگر است
هوش مصنوعی: مردی که بیمار است و در وضعیت بدی به سر میبرد، نشاندهندهی درد و رنج عمیقی است که او تحمل میکند. خشکی لبهایش به خاطر آتش درونی و درد عمیق اوست.