گنجور

بخش ۶۰ - فی ذمّ‌الطمع والحرص

دل خود را ز تاب و تابش طمع
تافته و تفته دار چون دل شمع
کان فتیله که بر فروزندش
تا نشد تافته نسوزندش
آن نباشد ولی که چون سرخاب
رود از بهر آبروی بر آب
ولی آنست کو ز خود بجهد
پای بر آب روی خویش نهد
ورنه او آب را هوا دارد
دل او بی‌کله قبا دارد
گرچه خود را به آب بسپارد
مر هبا را هوا نگهدارد
گر بدو نیک و مهر و کین باشد
هرچه جز دین حجاب دین باشد
در ره دین تنت حجاب تو است
هستی تو برت نقاب تو است
هستی خویش را ز ره برگیر
تا شوی بر نهاد هستی میر
بیخودان را ز خود چه فایده است
عشق و مقصود خویش بیهده است
بی‌خودی ملک لایزالی دان
ملکتی نسیه نیست حالی دان
هرکه مقصود را طلب کار است
در رهِ صدق سخن بیکار است
دل ز مقصود خویشتن برگیر
حکم را باش و کارت از سر گیر
نشوی بر نهاد خود سالار
به نماز و به روزهٔ بسیار
زانکه هرچند گرد برگردی
زین دو هر لحظه خواجه‌تر گردی
گر همی لکهنت کند فربه
سیر خوردن ترا ز لکهن به
صفت دوستان هر جایی
چیست جز تیرگی و رعنایی
دوستان را رسد که در ره راز
تیره رایی کند برِ غمّاز

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: محمودرضا رجایی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل خود را ز تاب و تابش طمع
تافته و تفته دار چون دل شمع
هوش مصنوعی: دل خود را از حرارت و تاثیر خواسته‌ها و آرزوها به مانند دل شمع گرم و شعله‌ور نگه‌دار.
کان فتیله که بر فروزندش
تا نشد تافته نسوزندش
هوش مصنوعی: مانند فتیله‌ای است که تا زمانی که روشن باشد، نمی‌سوزد و نمی‌سوزد؛ وقتی که شعله‌اش خاموش شود، دیگر نوری ندارد.
آن نباشد ولی که چون سرخاب
رود از بهر آبروی بر آب
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نباید چیزی را که وجود ندارد، به خاطر حفظ آبرو و ظاهر، شبیه چیزی واقعی جلوه دهیم. در واقع، به دنبال حقیقت بودن، حتی اگر ظاهرش چندان زیبا نباشد، بهتر از دروغین نشان دادن وضعیت است.
ولی آنست کو ز خود بجهد
پای بر آب روی خویش نهد
هوش مصنوعی: آن کسی که از خود فرار کند و بر سطح آب قدم بگذارد، در واقع به توانایی‌های خود و شرایطش غلبه کرده است.
ورنه او آب را هوا دارد
دل او بی‌کله قبا دارد
هوش مصنوعی: اگر او هوا را به آب ترجیح می‌دهد، نشان‌دهنده این است که دلش هیچ قید و شرطی ندارد و آزاد است.
گرچه خود را به آب بسپارد
مر هبا را هوا نگهدارد
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که کسی خود را در آب غرق کند، باز هم هوای خود را حفظ می‌کند.
گر بدو نیک و مهر و کین باشد
هرچه جز دین حجاب دین باشد
هوش مصنوعی: اگر محبت و دشمنی در دل او باشد، هر چیزی غیر از دین، مانعی در برابر دین خواهد بود.
در ره دین تنت حجاب تو است
هستی تو برت نقاب تو است
هوش مصنوعی: در راه حقیقت، جسم تو مانع است و وجود تو مانند یک پوشش عمل می‌کند.
هستی خویش را ز ره برگیر
تا شوی بر نهاد هستی میر
هوش مصنوعی: خودت را از چنگال محدودیت‌ها رها کن تا به یک سرآمد و پیشوای هستی تبدیل شوی.
بیخودان را ز خود چه فایده است
عشق و مقصود خویش بیهده است
هوش مصنوعی: اینکه افرادی که به خود آگاهی ندارند، عشق و اهداف خود را بی‌فایده می‌سازند، بی‌معناست. انسان‌ها وقتی خود را نشناسند، نمی‌توانند در عشق و هدف‌گذاری موفق شوند.
بی‌خودی ملک لایزالی دان
ملکتی نسیه نیست حالی دان
هوش مصنوعی: در اینجا به مفهوم ناپایداری و زودگذر بودن نعمت‌ها و موقعیت‌های دنیوی اشاره شده است. به عبارتی، برخی از دارایی‌ها و مقام‌ها باید در نظر گرفته شوند که موقتی و زودگذر هستند و به همین دلیل نمی‌توان به آنها وابسته شد. همچنین اشاره به اهمیت آگاهی از ارزش واقعی و جاودان داشته‌ها و ارتباط با امور معنوی دارد.
هرکه مقصود را طلب کار است
در رهِ صدق سخن بیکار است
هوش مصنوعی: هر کس به دنبال هدفی واقعی و راستین باشد، در مسیر گفتار صادقانه و درست، وقتش را هدر نمی‌دهد.
دل ز مقصود خویشتن برگیر
حکم را باش و کارت از سر گیر
هوش مصنوعی: دل را از خواسته‌های خود خالی کن، آنطور که حکم می‌کند عمل کن و کارهای خود را از نو آغاز کن.
نشوی بر نهاد خود سالار
به نماز و به روزهٔ بسیار
هوش مصنوعی: بر روی خود رئیسی نشو که تنها با نماز و روزه‌های زیاد به مقام نمی‌رسد.
زانکه هرچند گرد برگردی
زین دو هر لحظه خواجه‌تر گردی
هوش مصنوعی: هرچقدر که دور شوی و از این دو چیز فاصله بگیری، در هر لحظه بیشتر به خواجه نزدیک می‌شوی.
گر همی لکهنت کند فربه
سیر خوردن ترا ز لکهن به
هوش مصنوعی: اگر لکه‌ای بر دامن تو بیفتد، نباید از خوردن سیر و پرخوری خودداری کنی.
صفت دوستان هر جایی
چیست جز تیرگی و رعنایی
هوش مصنوعی: دوستان هر جا که باشند، فقط می‌توان به خوبی و زیبایی آن‌ها اشاره کرد، نه چیز دیگری.
دوستان را رسد که در ره راز
تیره رایی کند برِ غمّاز
هوش مصنوعی: دوستان باید در مسیر راز و رمزها، به فکر و اندیشه بپردازند و با دقت مراقب حسد و بدخواهی دیگران باشند.